غلامحسين ابراهيمي ديناني در نشست «حكمت عطار» كه عصر پنجشنبه در انجمن حكمت و فلسفه ايران برگزار شد، گفت: حتي يك عطار در ميان غير ايرانيها نميبينيد. انديشه عطار، حافظ و سهروردي در غير ايراني نيست. اينها بركت كشور عزيز شما در پيش از اسلام است كه با نور محمدي اوج گرفته._
وي ادامه داد: نوشتن تذكره الاوليا كه از شاهكارهاي نثر فارسي است، زهره شير ميخواهد، چون تنها كسي ميتواند از اولياي حق بگويد كه خود ولي باشد.
ديناني با اشاره به اين كه سه اثر تذكره الاوليا، مصيبتنامه و منطقالطير قطعا از عطار است، افزود: سخن اساسي عطار در هر سه اين كتابها يك چيز است، و آن درد است: كفر كافر را و دين ديندار را/ ذرهاي دردت دل عطار را.
وي درد را بيت الغزل عظمت عطار دانست و يادآور شد: اين درد، دردي است كه درمانش، خود آن درد است. نگوييد من تناقض ميگويم. اين اتفاقي است كه اين جا رخ داده. انساني كه دردمند نباشد، حيواني است دو پا، تهي و بيمحتواست.
اين استاد فلسفه و عرفان اسلامي خاطرنشان كرد: درد اساس عشق است و طلب از عشق ناشي ميشود. آن كه طلب ندارد، حركت ندارد، مرده است. درد از كجا ميآيد؟ درد موهبتي است جاري در تمامي كاينات. هيچ حيواني دردمندي انسان را ندارد. خر عاشق نميشود. ملك عشق ندارد و در همين جاست كه حافظ به شدت تحت تاثير عطار است، وقتي ميگويد: فرشته عشق نداند كه چيست قصه مخوان/ بخواه جام و گلابي به خاك آدم ريز.
ديناني با بيان اين كه سادگي و جذاب بودن از ويژگيهاي بيان عطار است، اضافه كرد: تنها يك قرن پس از عطار، با ورود ابن عربي، عرفان رو به تعقيد و پيچيدگي گذاشت. عرفان خراسان ساده و عرفان بغداد پيچيده است. غير ايراني نميتواند عطار را خوب بفهمد، و از سوي ديگر حتي يك عطار در ميان غير ايرانيها نميبينيد. نوع انديشه عطار، حافظ و سهروردي در غير ايراني نيست. اينها همه از بركت كشور عزيز شما در پيش از اسلام است كه با نور محمدي اوج گرفته.
نويسنده «دفتر عقل و آيت عشق» ادامه داد: عطار با عقل بد نيست. مشكل او با فلسفه هايي است كه در حدود و قالبها منجمد ميشوند و نميتوانند بالاتر بروند. عطار با هر قالبي كه انديشه را منجمد كند دشمن است. انجماد صفت انديشه نيست. انديشه آزاد و رها و يله است و آزادي در هيچ جا جز در انديشه نميتواند باشد. آزادي در قالب رسوب نميكند.
وي با اشاره به مصيبتنامه عطار يادآور شد: عطار از قهرمان داستانهاي مصيبتنامه با عنوان «سالك فكرت» ياد ميكند. فكر مراتب دارد و هر كه در مرتبهاي از آن كه باشد، جز آن مرتبه را نميبيند و نميشنود. با اين شرايط، آيا عطار ميتواند مخالف عقل باشد.
ديناني با تاكيد بر اين كه "سهمناك است اين كتاب"، افزود: قهرمان مدام با پشه و كلاغ و جن و پري و دريا و كبوتر و حتي با انبيا و فرشتگان سخن ميگويد و در نهايت قانع نميشود و باز هل من مزيد ميگويد. اين داستان شباهت بسيار دارد با داستان ديگري از بزرگترين متفكر همه دورانهاي بشر، ابن سينا، با عنوان «حي بن يقظان». عطار با اين كتاب شما را به جهاني ميبرد بيش از آن چه ميبينيد.
وي با اشاره به اين كه ما در دوران حكومت فرويد و داروين و ماركس بر جهان زندگي ميكنيم، خاطرنشان كرد: برخي ميگويند زمان عطار گذشته، ديگري ميگويد انشاءالله آيندگان او را خواهند فهميد. ولي من ميگويم عطار را نه در روزگار خودش شناختند، نه امروز و نه در آينده خواهند شناخت، بلكه او همواره مخاطب خاص خود را داشته و خواهد داشت.
نظر شما