ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
شش ماه بیشتر میگذرد که گذر قلم به حوالی سفیدآباد کاغذ نیفتاده است. شاید آنچه به این شش ماه اجازه میدهد که جزو «ایام تلفشده» به حساب نیایند درگیری جدیدی با دیوان حافظ باشد؛ درگیری دیوانهکنندهای که از تدریس نقد ادبی به وجود آمد و حالا همهاش از این میترسم که مبادا این کوره راه نامطمئنی که من گشودهام، پیشتر توسط پای این و آن گشوده شده باشد. این مایه دلمشغولی حافظ به لفظ و به قول برچسبگونه آن فیلسوف شفاهی «اشتغال به لفظ» نزد آدم معنیگرایی چون حافظ برایم سخت شگفتآور است.
«کشف عظیمی» نکردهام ولی میترسم همین مایه توجه و دقت به گوش این و آن برسد و بلای بیدل، سپهری و سبک هندی به سبکی تازه باز بر فرقم نازل شود. هنوز میبینم که از ترهات بیدل، سپهری... عدهای نانهای طویلالمدة میخورند و منت بر ما میگذارند و گاهی آدرسگونهای از نانوایی هم میدهند که ندادنش دیگر سخت رسوایی است و بیآبرویی محض. امشب آینه به من گفت که چقدر پیر و شکسته شدهام. غماز میخکوب شده بر دیوار، سخت بیتعارف و صریحاللهج است. مقابل آینه که ایستادی نیمنگاهی هم به من بینداز تا بدانی چرا دیوانها و دفترها پر است از اشعاری در وصف چهل سالگی و عبور از مرزی که آفاقش را خوف از سکته و سکوت و سیاهی، تیرهتر از روی شیطان کرده است.
صفحه 177/ سکانس کلمات: مقالات، روایات، خاطرات/ سیدحسن حسینی/ نشر نی/ چاپ اول/ سال 1392/ 422 صفحه/ 18000 تومان
نظر شما