به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «نقد کتاب و تاثیر آن بر صنعت نشر» در چهارمین روز از بیست و یکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با حضور علی اوجبی؛ نویسنده، مترجم و مصحح آثار فلسفی و سردبیر مجله «کتاب ماه فلسفه»، فرخ امیر فریار؛ نویسنده، محمد شاکری؛ کارشناس نقد و محمد اسفندیاری؛ عضو هيات علمي دانشنامه «موسوعة الامامة» صبح امروز (28 آبانماه) در موسسه خانه کتاب برگزار شد.
*تاثیر نداشتن نقد در فروش کتابها
در ابتدای این جلسه فرخ امیر فریار مهمترین مشکل در زمینه كمبود نقد كتاب را به حساب نیاوردن منتقد به عنوان یک حرفه در کشور ایران دانست و گفت: متاسفانه در ایران نقد کتاب حرفه نشده است و تا زمانیکه انتقاد مابهازای مادی نداشته باشد و سبب گذران زندگی نشود، نمیتوان مشکل کمبود نقد کتاب را در جامعه حل کرد.
وی افزود: در جامعه کنونی ایران نقد کتاب به صورت کار ذوقی و حاشیهای در آمده است و این مساله نشاندهنده این است که حرفه نقد كتاب هنوز به رسمیت شناخته نشده است.
وی با بیان اینکه در جامعه ایران نقد به معنا و مفهوم ایرادگیری جا افتاده است گفت: مفهوم نقد را نمیتوان فقط به ایرادگیری تفسیر و تعبیر کرد، بلکه مي تواند به معنای بیان نکات مثبت کتاب باشد.
فریار افزود: با وجود تیراژ بالای نشر در کشور ما، ملزومات نشر از جمله نقد کتاب همراه با آن رشد پیدا نکرده است. چنانکه در هر زمینهای میتوان این واقعیت را دید که با افزایش کمیت، شاهد افت کیفیت هستیم.
فریار با اشاره به کمبود منتقد در جامعه ایران گفت: ویژگی دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که نقد تاثیری بارزی در فروش کتاب در جامعه ما ندارد و این موضوع را میتوان یکی از نکات منفی در این زمینه دانست که نقد و کتابهایی که مورد نقد قرار مي گيرند تاثیری در پرفروش یا کم فروش شدن آن آثار ندارند.
وی با مقایسه این وضعیت با جوامع اروپایی گفت: در غرب قبل از اینکه کتاب چاپ و عرضه شود، آن را به نقد میگذارند تا ارزش و تمام جوانب آن بررسی شود اما در ایران نه تنها چنین رویکردی وجود ندارد بلکه تنها کمیت کتابها مورد توجه قرار میگیرد نه کیفیت و ارزش چاپ آنها.
وی با اشاره به اهميت رسانهها در عمومی شدن موضوع نقد گفت: رسانههای عمومی مانند تلویزیون، رادیو، مجلات و روزنامهها میتوانند در معرفی کتاب و نقد آنها بسیار موثر و فراگیر باشند، در حالیکه این سستی در رسانهها بسیار مشهود است.
*نقد و به حاشیه رفتن کتابهای سخیف
اسفندیاری در ادامه سخنان فریار با اشاره به تاثیرات مثبت نقد گفت: نقد علاوه بر اینکه مانع چاپ کتابهای سست، بازاری، سخیف و کمارزش میشود، باعث به حاشيه رفتن سستنویسان از عرصه نویسندگی هم میشود.
وی ادامه داد: متاسفانه نقد در جامعه ما جدی گرفته نمیشود و علت این مساله به نبود روحیه نقدپذیری در جامعه ما بر میگردد و نقد را با نوعی عداوت و دشمنی مترادف میدانند.
اين كارشناس نقد در توضیح این مطلب افزود: حتی اگر نقد را به این معنا و مفهوم ذکر شده هم بپنداریم، باز هم میتوان تاثیرات مثبت نقد را ببینیم؛ چراکه همان عداوت شخصی و لجاجتها هم میتوانند کاستیها را به درستی نشان دهد و خواندن همدلانه بدون نقد را به حاشیه براند.
اسفندیاری با مقایسه وضعیت نقد دورانهای قبل و بعد از انقلاب ادامه داد: سنت نقد خوب و سازنده در نشریات قبل از انقلاب وجود داشت که متاسفانه بعد ازانقلاب با وجود بالا رفتن شمارگان کتابها، تنزلی فاحش در عرصه نقد قابل مشاهده است و روز به روز کتابهای ضعیفتر و سخیفتری در همه حوزهها به ويژه در حوزههای دین و روانشناسی در حال تولید است.
وی نخستين انتظار در نقد کتاب را ارتقای سطح علمی جامعه دانست و گفت: نقد کتاب با این نگاه، علاوه بر یاری رساندن به خوانندگان، باعث متنبه و آگاهکردن نویسندگان سستنویس هم میشود.
وی ادامه داد: اگر کتابهای نویسندگان شامخ و فرهیخته مورد نقد و بررسي قرار بگیرد علاوه بر استقبال از آنها، باعث محفوظ ماندن حقوق خوانندگان آن کتاب هم میشود.
*منتقدها نمیتوانند با مخاطب ارتباطی عمیق برقرار كنند
محمد شاکری با تاکید بر حوزه ادبیات به طور خاص و حوزههای دیگر به طور عام، با پیوند دادن مقوله نقد به پرسشگری، نقد را باعث ایجاد ایدههای جدید و سازنده دانست و گفت: اکنون در حوزه نقد، منتقد یک نویسنده شکست خورده تلقی میشود و این مفهوم نادرست نمیتواند کمکی به بهبود وضعیت موجود کند.
وی افزود: عاملی که میتواند منتقدان را در حوزه نقد حرکت بدهد، ایجاد جریانهای مشخص و خاص در این زمینه است تا با ایجاد یک مرزبندی مشخص، جهتهای مشخص فکری برای نقد سهولت بیشتری پیدا کند.
وی گفت: نقد میتواندخاصیت انبساطی و انقباظی برای نشر و فروش کتاب داشته باشد و منتقد نباید دنبال معیارهای خاصی در نقد باشد که برای مخاطبان هیچ جذابیتی ندارد.
او توضیح داد: طیف گستردهای از منتقدان از سلایق جامعه دور میشوند و چیزهایی را که خود آنها میخواهند در اثر ببیند مورد بحث قرار میدهند و حتی انتخاب آثار آنها برای نقد هم سلیقهای و به دور از سلایق و جذابیتهای مخاطبان است و نتیجه آن به طور واضح چنین میشود که مخاطب عام از انتقاد منتقد اثر لذتی نمیبرد و نه تنها به دنبال نقد کتاب نمیرود بلکه ارتباطی هم با منتقد برقرار نمیکنند.
وی در پايان دلیل دیگر ضعف جریان نقد را به تولید نشدن کتاب خوب مرتبط دانست و گفت: مصداق نبود و چاپ کتابهای خوب و باارزش را میتوان در جشنوارههایی دید که با افول کیفیت آثار روبرو هستند و جایزهای را نمیتوان به آنها تعلق داد.
سهشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۹
نظر شما