وی در اینباره تصریح کرد: خلاء دوگانه برای نیروی دریایی در زمینه نگارش رمان و تولید محصولات فرهنگی وجود دارد. از سویی میبینیم که برای رزمندگان دیگر نهادها کتابها و فیلمهای زیادی نوشته شده اما برای ارتش و به ویژه نیروی دریایی که نقش بسیار مهمی در دوران دفاع مقدس داشت و نیروی راهبردی نامیده میشود، کتابها و فیلمهای اندکی ساخته شده است. در فیلنامهای با نام «اسپند و آتش» که با نام «فرار بزرگ» اکران شد، اجازه معرفی پرسنل ارتش را در این فیلمنامه به من ندادند و مجبور شدم از قهرمانان بسیجی استفاده کنم.
اخلاقی ادامه داد: از سوی دیگر، بیشتر آثار نوشته شده ارتش در حوزه خاطرهنگاری است که این گونه در چنین قالبی برای مخاطب عام جذابیت ندارد. باید این خاطرات در قالبهای رمان، فیلم سینمایی و سریال دراماتیزه شوند تا برای مخاطب عام جذابیت داشته باشند. رمانی درباره نیروی دریایی و بر پایه واقعیت و تاریخ که سندیت داشته و حقایق را بیان کرده باشد، کم است. این در حالی است که خاطرات هریک از پرسنل نیروی دریایی، میتواند یک کتاب شود؛ حتی خاطره یک سفر دریایی.
خالق «مروارید» در پاسخ به این سوال که چرا با وجود تاکید امیر سیاری بر بهکارگیری قالب رمان، نویسندهها کمتر برای نیروی دریایی مینویسند؟ اظهار کرد: به دلیل ویژه بودن عملکرد نیروی نظامی، نزدیک شدن نویسندگان به آنها دشوار به نظر میرسد. نویسنده تصور میکند که راهی برای ورود به مناطق نظامی و پادگانها ندارد. در حالی که در صورت ورود نویسندگان به این عرصه حمایتهای خوبی هم صورت میگیرد. همانطور که در نیروی دریایی این اتفاق رخ داد و در تمامی نیروهای ارتش هم چنین تمهیداتی پیشبینی شده است.
وی با بیان اینکه هنوز ذهنیت نویسندگان بهگونهای است که خود را از نیروهای ارتش دور میبینند، پیشقدم شدن نیروهای نظامی را برای برقراری ارتباط با نویسنده به عنوان راهکاری در این زمینه مطرح کرد و درباره نقشی که ایجاد کانونهای ادبی در این حوزه میتوانند ایفا کند، توضیح داد: به یقین نیروی دریایی آمادگی برپایی چنین کانونهایی را دارند. فقط شیوه ارتباط گرفتن بسیار مهم است. هم نویسندگان علاقهمند وجود دارند و هم صاحبان خاطرات تمایل به ثبت این خاطرات در قالب رمان را دارند. در این بین حلقه مفقوده، شیوه برقراری ارتباط است.
اخلاقی افزود: اگر «کانون ادبی» بخواهد در داخل پادگانها بماند، موفق نخواهد بود. این کانونها باید دور از حوزه پادگانی و در دل شهرها شکل بگیرند تا ورود به آن برای نویسندگان علاقهمند دشوار نباشد. همچنین باید اطلاعرسانی شود که خاطراتی ثبتنشدهای از نیروی دریایی وجود دارد و نویسندگان با حمایت این نیرو میتوانند در این حوزه بنویسند. فراخواندن نویسندگان صاحبنام نیز از شیوههای دیگر برقراری ارتباط است.
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا فاصلهگرفتن از محیط نظامی، آثار را از فضای حقیقی که داستان باید در آن شکل بگیرد، دور نمیکند؟ گفت: گمان نمیکنم این اتفاق بیفتد. همانگونه که نگارش داستانهایم درباره نیروی دریایی به دلیل حضورم در پادگانها نبوده است. من فارغالتحصیل دانشکده افسری هستم اما 30 سال در خارج از نیروی نظامی کار فرهنگی انجام دادهام و رمانهای بسیاری نوشتهام. خیلی از اطلاعات را به دلیل سابقه نظامیام داشتم.
نویسنده «سرزمین محبوب من» تصریح کرد: نویسندهای که خودش اطلاعات نظامی نداشته باشد یا علاقهمند به این حوزه نباشد، به قلمزدن در حوزه نظامی دست نمیبرد. بنابراین مکان نظامی نمیتواند تاثیری در روایت از رشادتها داشته باشد. مهم این است که اطلاعات نظامی به درستی در اختیار نویسندگان قرار گیرد.
بامداد روز هفتم آذر سال 1359، دلاورمردان نیروی دریایی و نیروی هوایی ماموریت داشتند تا در عملیات «مروارید» هدفهای دریایی دشمن را در منطقه عملیاتی خلیج فارس منهدم کنند. در این عملیات که با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش انجام شد، چهار فروند ناوچه موشک انداز، هفت فروند شناور و دو سکوی عظیم نفتی عراق به نامهای «البکر» و «الامیه» منهدم و با این عملیات، صدور نفت عراق از طریق دریا قطع و نیروی دریایی عراق نیز فلج شد.
نظر شما