سه‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۷
اوجی پراهمیت‌ترین نماینده شعر کوتاه است

گزیده اشعار استادمنصور اوجی از سوی نشر مروارید منتشر شد. شعر کوتاه در شیوه نیمایی و جدید، مانند چهاردانه در شعر کلاسیک به هیچ روی یک نوع شعر رایج محسوب نشده است. اما اوجی امروز پر اهمیت‌ترین نماینده شعر کوتاه است./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، گزیده اشعار استاد منصور اوجی شامل گزیده‌هایی از 17 دفتر اوست. توجه‌های گاه و بیگاه به شکل خاصی از شعر کوتاه در دهه‌های 1350-1360 (که کم و بیش با گوشه چشمی به هایکوهای ژاپنی همراه بود و اسماعیل نوری علا در آغاز دهه 1350 در کارگاه شعرش به آن «شعرک» نام داد) به هیچ روی به توفیق عمده‌ای نینجامید. اگر بخواهیم نگاهی به شعر کوتاه فارسی بیندازیم باید بگوییم که در این میان دو شاعر به دلیل ذهنیت سراسر لحظه‌ای‌شان در شعر کوتاه به توفیق رسیده‌اند: بیژن جلالی(1378-1306) و منصور اوجی(متولد 1316) . به گونه‌ای که ما اکنون می‌توانیم جلالی را مهم‌ترین نماینده شعر کوتاه فارسی در شیوه منثور و اوجی را پراهمیت‌ترین نماینده این نوع شعر در شیوه نیمایی بدانیم. در خور توجه است که دغدغه‌های ذهنی این دو نیز در شعر بسیار به هم نزدیک جلوه می‌کند.

شعر‌های منصور اوجی سه دلمشغولی عمده دارد: زندگی، هستی و شعر. در بیشتر شعرهای او بارقه‌های هستی گرایانه در کنار توجه به زندگی دوشادوش هم و در تکمیل هم پیش می‌آیند. از یک سو حضور عناصر و اشیا و مرورهای روزانه به بازتاب خاطره‌های دور و نزدیک کشیده می‌شود. اما فضای دیدار شاعر گاه با چرخشی سریع به هستی معطوف می‌شود. گذشته از این، زندگی شهری جای خود را به طبیعت داده است. از این رو چرخش در ساختارهای معنایی سروده‌ها به آسانی صورت می‌پذیرد: از طبیعت و هستی گویی یک گام بیشتر فاصله نیست. پس ابدیت در دسترس‌تر از آن است که دیده نشود. این سیری است که باوجود فراز و فرودهایی چند از نیمه نخست دهه 1340(باغ شب، 1344) تا نیمه نخست دهه 1380(باغ و جهان مردگان، 1384) در سروده‌های شاعر شیراز دیده می‌شود.

«جنگ
نه تنها سیاه می‌کند، که تباه...
گل ناز، اما
دستکار صلح است و
هزار رنگ»

«چه عطر گرم و غریبی
چه منظری ز شب و برف
نشسته در طرف ما
تمام چهره او گل
تمام چهره او چشم»

در این دو نمونه، هم با شعر منثور روبه‌روییم و هم با شعر نیمایی. در نمونه نیمایی از یکی دو تغییر زبانی (مانند «ز» به جای «از» و «نشسته در طرف ما» به جای «در طرف ما نشسته» بهره گرفته شده است. اما ساختار زبانی شعرها به طبیعت زبان که همان نثر است، بسیار نزدیک است. از این لحاظ، شعرهای نیمایی منصور اوجی فرق چندانی با هم ندارند. با این همه تردید نیست که جنبه‌‌های موسیقایی گسترده‌تر، اگر به درستی در ذهن گوینده ته نشین شده باشد، در تشکل بخشیدن به ساختار شعر و امکان ثبت دقیق‌تر در ذهنیت مخاطب نقش عمده‌ای بازی می‌کند.

اوجی از جمله شاعرانی است که در لحظه‌هایی به نفس «شعر» در شعرهایش اندیشیده است. خوشبختانه شاعر، خود این زاویه را در خور توجه یافته است. او منتخبی خواندنی از شعرهای خود، که به نوعی با «شعر» و «کلام» مربوط می‌شود، فراهم آورده است: شعر چیزی‌ست شبیه گرگ(1382). وحدت نگاه نسبت به «شعر» در همه سروده‌های این منتخب، چه نیمایی چه منثور، آشکار است.

زبان سروده‌ها زبان معاصر است اما تلقی شاعر از «شعر» ریشه در اندیشه‌های کهن دارد. شعر تجلی «آن»‌های گوینده است. در واقع کلمه‌ها در «آن»هاست که به پیوندهای میان خود می‌رسند: «شاعران بنده آن‌اند و بنده دم» و هر آنچه هر شاعری را به «آن» معطوف می‌کند زیباست:
«برخاست بی کلام
چون آتشی مبارک، از آن گور غرق برف
گلبوته‌ای شقایق

و شاعری هزار سال پس از آن شبی سرود:
- «در زیر آن کبود
شعری شکفته بود
شعری...»

اما زیبایی هنگامی که به تراکم برسد یا در واقع در چشمان ما متراکم شود، به عشق می‌انجامد. اما میان شعر(یا یه صورت گسترده هنر) و عشق چه رابطه‌ای در ذهن شاعر یا هنرمند به وجود می‌آید؟ این بحث وسیع‌تر از آن است که در این نوشته بگنجد. از این رو به آوردن دو نمونه از شعر معاصر اکتفا می‌کنیم:
«ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست»
(هـ. ا. سایه)
«دانستم عشق نیز بهانه است
تا من به دام شعر درافتم»

در شعر نخست، تمرکز ذهنی بر «عشق» است و در شعر دوم، بر «شعر». اما حاصل، ترازویی برابر است که در یک کفه‌اش عشق است و در کفه دیگر شعر.

گزیده اشعار منصور اوجی با شمارگان یکهزار و یکصد نسخه و با قیمت پنجهزار و هفتصد تومان در قطع جیبی، امسال(1392) از سوی نشر مروارید منتشر شده است.

استاد منصور اوجی متولد شیراز است. وی فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران و کارشناس‌ارشد رشته علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران است. اوجی همچنین دوره کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه شیراز گذرانده و طی 50 سال این رشته‌ها را در مرکز تربیت معلم و دانشگاه تدریس کرده است.

«باغ شب»، «خواب درخت و تنهایی زمین»، «شهر خسته»، «برگزیده اشعار»، «این سوسن است که می‌خواند»، «مرغ سحر»، «صدای همیشه»، «شعرهایی به کوتاهی عمر»، «حالی است مرا»، «کوتاه مثل آه» و «خوشا تولد و پرواز» نام برخی کتاب‌های او هستند.

این شاعر در سال 1389 جایزه شعر فجر را به خود اختصاص داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط