دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۵
فراز و فرود‌ها «افرا» را به اوج می‌بُرد

کامران پارسی‌نژاد، منتقد داستان «افرا»، نوشته حسینعلی جعفری، نثر این رمان را جذاب و پرکشش توصیف کرد و ورود نویسنده را به گستره بومی‌گرایی و کاربست عنصر صدا را در متن داستان پسندید، اما به‌کار گیری تعلیق‌های بسیار را آزاردهنده دانست و گفت: فراز و فرود‌های داستانی می‌توانست این داستان را جذابتر کند و مخاطب را از تعلیق برهاند./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست نقد و بررسی رمان «افرا» عصر روز گذشته، 24 آذرماه 92 در سالن اوستای حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. در این برنامه که با همکاری خانه کتاب برپا شد، کامران پارسی‌نژاد به عنوان منتقد و حسینعلی جعفری، نویسنده کتاب حضور داشتند.

پارسی‌نژاد در این نشست، با اشاره به تحولی که در جریان ادبیات داستانی در میان نویسندگان شهرستانی در حال وقوع است، گفت: این تحول می‌تواند زمینه‌ای برای مطرح شدن آثار حوزه انقلاب اسلامی در سطح جهانی باشد. داستان «افرا» به عقیده من داستانی بی‌نقص، خوش‌ساخت و جذاب است و مخاطب را با خود می‌کشد. نقد بنیادین را نمی‌توان بر این اثر لحاظ کرد.

وی با تاکید بر این‌که نقد‌های خود را به عنوان پیشنهادی به نویسنده ارایه می‌کند، ادامه داد: متاسفانه پس از نقد و بررسی امکان تغییر و بازنویسی اثر وجود ندارد. «افرا» نمره قبولی را به عنوان اثری قوام‌یافته دارد.

سپس به پیشنهاد یکی از حاضران، «جعفری» نویسنده کتاب، خلاصه‌ای از داستان «افرا» را برای میهمانان برنامه تعریف کرد. «رمان افرا روایت زندگی شخصی است به نام رستم‌علی كه با دوستش زكریا تلاش می‌كند یك سرهنگ ارتش شاهنشاهی را از بین ببرد. داستان این گونه ادامه پیدا می‌كند كه ساسان، پسر همان سرهنگ به دنبال انتقام‌‌گرفتن از زكریا كه یك مبارز انقلابی است، به روستایی در مازندران می‌رود و در آن‌جا با رستم‌علی كه به ظاهر یك روستایی ساده‌دل است آشنا می‌شود تا او را به قاتل پدرش برساند، اما داستان وارد جریان تازه‌ای می‌شود.»

در ادامه پارسی‌نژاد نیز داستان را از نظر ساختاری برای حاضران تعریف کرد و گفت: داستان دو محور اصلی دارد. نخست زمان حال که ساسان، پسر سرهنگی که داستان بر اساس کردار اوست، در کنار فردی بومی در پی رسیدن به شخصی به نام زکریا هستند. از جنبه دیگر، داستان برش‌های زمانی دارد و به گذشته وارد می‌شویم. سرهنگ را در همان فضای جنگل و همراه با شکارچی دیگری که در پی غزال (دخترانی که به عنوان طعمه اسیر شده‌اند)است، می‌بینیم. سرهنگ در بحبوحه انقلاب کشته شده و فردی به نام زکریا قاتل اوست. داستان این چالش را برای مخاطب ایجاد می‌کند که بداند زکریا کیست؟

خالق «خورشید در آتش» با اشاره به تلاش‌های نویسندگان در نگارش‌ آثار خود افزود : اگر حمایت‌های دولتی از نخبه‌گرایی نباشد، جریان سالمی در ادبیات به وجود نخواهد آمد. اعتبار نویسنده باید درک شود. در کشور‌های غربی، اعتبار ادبیات داستانی چنان است که وقتی می‌خواهند یک جریان سیاسی را راه‌انداری کنند، از سال‌ها پیش به انتشار داستان‌هایی در آن زمینه می‌پردازند. آمریکا پیش از حمله به عراق چنین کرد.

پارسی‌نژاد کسب تجربه از سوی مخاطب را از مهمترین مولفه‌های حوزه ادبیات داستانی دانست و گفت: تجربه‌اندوزی، همذات‌پنداری و در نهایت اضافه‌شدن چیزی به داشته‌های ذهنی مخاطب، از معیار‌هایی است که در ادبیات داستانی ما باید لحاظ شود. کسب تجربه در داستان بدون چشیدن طعم تلخ شکست رخ می‌دهد. انسان‌شناسی، دیگر فایده کسب تجربه از راه داستان است. شناخت هویت انسان‌ها و مکنونات درونی انسان‌ها هم حاصل مطالعه رمان است. ضمن آن‌که مطالعه رمان خود‌شناسی را هم در پی دارد.

وی با بیان این‌که زمینه کسب تجربه خودشناسی با توجه به حضور شخصیت ساسان در «افرا» وجود دارد، گفت: مخاطب خود را به جای ساسان می‌گذارد که آیا آن وقایع را باور خواهد کرد یا خیر؟ اما از سوی دیگر، سنگینی فضا، فرهنگ و باور‌ها به نوعی مخاطب را همچون شخصیت ساسان در «افرا» سرگشته می‌کند. در چنین فضایی مخاطب باز هم خود را به‌ جای ساسان می‌گذارد که آیا همان کاری را خواهد کرد که او انجام داده است.

نویسنده «رویای شریف» سپس پرسید که آیا رمان «افرا» توانسته است به مبانی اساسی داستان دست یابد؟ و ادامه داد: نویسنده به عنوان فردی که قصد رفتن به مصاف خیلی از پدیده‌های اجتماعی را دارد، باید مطالعات علوم انسانی قوی داشته و به علم روانشناسی نیز تا حدودی آشنا باشد. به این دلیل که «افرا» داستان افراد عامه است، باور‌های مردم هم اهمیت می‌یابد به ویژه در زمانی که رویداد ‌مهمی چون انقلاب در جریان است.

این منتقد ادبی ادامه داد: در بخش‌هایی نیاز بود که به زمینه‌های درونی ذهن ساسان و نیز تمدن و فرهنگ عامه بیشتر پرداخته شود. در داستان‌های غربی نگارش تخصصی رمان در حوزه‌های گوناگون فلسفی، علمی یا... شکل گرفته است و امیدواریم در ایران هم چنین زمینه‌ای فراهم شود.

وی با بیان این‌که از نظر محتوایی نقدی بر کتاب ندارم و قصد بررسی ساختار رمان را دارم، گفت: «افرا» را می‌توان در ژانر ادبیات سیاسی و در عین حال بومی و اجتماعی شناخت، اما به طور ویژه این رمان در ژانر ادبیات انقلاب اسلامی است. «افرا» را داستانی نیمه‌بلند می‌دانم که ظرفیت رمان شدن را داشت. منکر این‌که در سطح دنیا موجز‌نویسی حرف اصلی را می‌زند، نیستم. اما گاه در رمان «افرا» زمینه‌هایی وجود دارد که مخاطب دوست دارد بیشتر درباره آن بداند و این احساس درونی درست است. از سوی دیگر، معتقدم که «افرا» می‌توانست داستان کوتاه خوبی نیز باشد.

نگارنده «نقد و بررسی آثار جمالزاده» ورود نویسنده به گستره فضای بومی در داستان «افرا» را مبحثی دانست که جای پرداخت بیشتر به آن وجود داشت.

 در ادامه، یکی از حاضران به ضعف تعلیق و اطلاعات اضافه‌ای که در قالب شخصیت‌ها در رمان «افرا» آمده‌است، اشاره کرد و گفت: شخصیت‌های داستان مانند پازل یکدیگر را تکمیل نمی‌کنند و گاه طنز و بیان برخی موضوع‌ها مانند رفتن به کلاس داستان‌نویسی آن هم در یک روستای دهه 50، شکل‌گیری شخصیت‌ها و روند داستان را دچار تعارض می‌کند.

پارسی‌نژاد هم با تاکید بر احتیاج داستان به لوازمی که می‌توانست آن را به رمان تبدیل کند گفت: اگر نویسنده می‌توانست به فضای اجتماعی سیاسی آن دوران ورودکند، شخصیت‌ها به درستی جای خود را می‌یافتند. همچنین کشمکش‌های داستانی بیشتر، «افرا» را به رمان خوبی تبدیل می‌کرد. البته نثر و توصیف در این رمان گیراست و این موضوعی است که در داوری‌های ادبی نیز لحاظ می‌شود.

وی با بیان این‌که بومی‌گرایی در آثار ایرانی کم است، گفت: گاهی بومی‌گرایی را متضاد روشنفکری و مدرنیسم می‌دانند. در «افرا» بومی‌گرایی پررنگ است و تلنگری به ذهن دیگر نویسندگان هم می‌زند. در ایران، بومی‌گرایی با نحله‌های ادبی اشتباه گرفته می‌شود. بومی‌گرایی از عناصر ادبیات داستانی است که در گفتار، اشیاء، اسطوره‌ها و حتی توصیف مناطق جغرافیایی شکل می‌گیرد. در توصیف، منتقدان به اشتباه آن را فرار از شهر به روستا تلقی می‌کنند. حتی از آن به عنوان بیگانه‌ستیزی یا دوری از مدرنیسم یاد می‌شود که این هم اشتباه است.

این منتقد ادبی ادامه داد: اگر جریان تجددگرایی در جامعه ما نهادینه شده است، این دیگر جزیی از جامعه ماست و نمی توان آن را نادیده گرفت. در عین حال که فردی با تفکر سنتی هم جزیی از جامعه است. فقط می‌توان این تمایز را میان آن ها قایل شد که اقلیت و اکثریت چه تفکری دارند. بومی‌گرایی را نمی‌توان مقابله با غرب یا بیگانگان تعبیر کرد.

پارسی‌نژاد صنایع داستانی به کار رفته در داستان «افرا» را ستود و افزود: با این حال، بیشتر داستان را دیالوگ پیش می‌برد. عناصر بومی داستان با آن‌که متعلق به همان باور‌هاست اما این عناصر در نظام درونی داستان نقشی ندارند. مثلا موضوع چشمه آب سرد آمده در داستان که می‌تواند نمادی از فضای سرد زمان پهلوی باشد، کاربرد آن در داستان می‌توانست بیشتر نمایان شود. رنگ و بوی شعار زدگی در داستان وجود ندارد اما این احساس که نگارنده می‌خواهد چیزی به مخاطب بگوید اما گفته نمی‌شود، ذهن او را آزار می‌دهد.

خالق«فرصتی برای شیخ» کاربست عنصر صدا را در داستان «افرا» به‌عنوان یکی دیگر از نقاط قوت آن مورد تاکید قرار داد و گفت: صدای فاخته، صدای چشمه و دیگر صدا‌هایی که به خوبی در «افرا» توصیف شده‌اند، موضوعی است که از سوی بسیاری از نویسندگان مورد غفلت قرار می‌گیرد.

سپس، «راضیه تجار» از نویسندگانی که در میان حاضران نشسته‌ بود، به حضور رگه‌هایی از شاهنامه در این داستان اشاره کرد و گفت: اما این موضوع در طول داستان چندان قوام نیافته است.

پارسی‌نژاد هم در این باره گفت: شخصیت‌های رستم‌علی یا زکریا نیز قابلیت اسطوره شدن را در داستان داشته‌اند. توانایی اسطوره‌سازی در شخصیت‌های داستان وجود داشت، اما به خوبی به آن پرداخته نشده‌است.

«درخت افرا» دیگر موضوعی بود که منتقد برنامه به آن اشاره کرد و ادامه داد: این درخت در متن داستان خوش نشسته است اما می‌توانست در بستر داستان به بُعد اسطوره‌ای درخت افرا بیشتر پرداخته شود.

پارسی‌نژاد از اصرار نویسنده در نگه داشتن حالت تعلیق در یک سوم متن داستان انتقاد و تصریح کرد: تعلیق عامل نگه‌داشتن مخاطب است اما اگر این حالت با فراز و فرود‌هایی همراه می‌شد، داستان جذاب‌تر می‌شد. هویت شخصیت‌ها باید ابتدا شناخته شود. این شناخت در ابتدا ارایه نمی‌شود. شناخت راوی سوم شخص و اول شخص برای مخاطب در ابتدای داستان آشکار نمی‌شود. اصرار در پنهان نگه‌داشتن شخصیت‌ها تا پایان داستان حفظ می‌شود.

وی ضرورت تغییر گاه به گاه زاویه دید و جریان داشتن هم‌زمان در چند محور را از دیگر نکته‌های مثبت داستان «افرا» برشمرد، اما گفت: این که مخاطب تا انتها هنوز نداند که کدام شخصیت چه می‌خواهد، رسمی است که در ادبیات معاصر ما دیگر کمرنگ شده و حتی گاهی انتهای داستان را همان ابتدای داستان می‌خوانیم. در پایان داستان با حجمی از اطلاعات روبه‌رو می‌شویم و همه مسایل رمزگشایی می‌شود.

نویسنده «داستان معاصر، داستان‌نویسان معاصر» در این‌باره توضیح داد: این موضوع، مخاطب را منتظر تاثیر عمیقی بر ساسان نگه می‌دارد اما اتفاق غافلگیرانه‌ای رخ می‌دهد که برای مخاطب همراه با داستان که با ساسان هم‌ذات پنداری کرده، غیر قابل باور است! اگر زاویه دید اول شخص بود و می‌توانستیم از این راه بدانیم که ساسان چه می‌پندارد، شاید واکنش نهایی ساسان بیشتر درک می‌شد.

در پایان، جعفری، نویسنده «افرا» گفت: نمی‌توانم درباره جزء به جزء عناصر داستان پاسخ بگویم. شاید بیشتر ضعف داستان به بضاعت علمی‌ام و وقت اندکی که داشتم باز می‌گردد. البته نگارش این کتاب در قالب پنجگانه تعریف شده بود. اشاره تجار که این داستان به شاهنامه اشاره دارد، درست است. امیدوارم با کامل شدن پنجگانه از بسیاری از ابهام‌ها رمزگشایی شود. با توجه به ظرفیت‌های داستان «افرا» فکر نمی‌کنم که می‌توانست داستان‌کوتاه شود اما این بهترین اثر من نیست و می‌توانست بهتر هم باشد. فضای بومی داستان هم نتیجه تجربه‌هایم است و حاصل تخیل نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها