شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۰
فیس‌بوک، مي‌تواند مولد پیش‌درآمدهای جدی ادبی باشد

آراز بارسقيان،‌ داستان‌نویس و مترجم، معتقد است که فيس بوك مي‌تواند فضايي براي اطلاع از وضع نويسندگی باشد. به باور او، شبکه‌‌هایی مانند فیس‌بوک قادر به جریان‌سازي هستند، اما نه جریانات عمیق ادبی یا هنري؛ بلکه جريان‌هايي كه اغلب در سطح باقی می‌مانند، ولی می‌توانند پیش درآمد برای موضوعات جدی‌تر باشند./

بارسقيان در پاسخ به اين پرسش كه «با توجه به گسترش فعالیت نویسندگان نوقلم و کهنه‌کار در شبکه‌های مجازی، به ویژه فیس بوک، اين فضا را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟» به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، گفت: شبکه‌ فیس‌بوک قبل از هر چیز، جایی برای اطلاع از وضع نويسندگی و ديگر كاربران از يكدیگر است كه البته اين قابليت را مي‌توان به عنوان مهم‌ترین کاربرد این شبکه عنوان كرد. 

نويسنده رمان «يكشنبه» ادامه داد: شبکه‌‌هایی مانند فیس‌بوک قادر به جریان‌سازي هستند؛ اما نه جریانات عمیق ادبی یا هنري، بلکه جريان‌هايي كه در سطح خود باقی می‌مانند. فيس بوك، در ديگر زمینه‌های اجتماعی، مكانی است که می‌تواند عکس العمل‌های خاصی را برانگیزد. حضور نویسندگان در این شبکه چیزی بیشتر از این نيست که ما بتوانیم با آنان در ارتباط آنی باشیم و لزوما، اعلام نظر افراد و ارايه کارهایشان نمی‌تواند و قرار نیست جای حقیقت بیرونی را که به معناي نوشتن اثری کامل و انتشار آن است، بگیرد. سوال این است که‌ آیا نویسندگانی که تیراژهای میلیونی دارند، از فیس بوک برای ارايه مطلب استفاده می‌کنند یا خیر. 

بارسقيان در پاسخ به اين پرسش كه «ارایه آثار اهالی فرهنگ و ادب در این فضا چه تاثیرات مثبت و منفی را در فضای نوشتن و کیفیت نویسندگی بر جای خواهد گذاشت؟» اظهار كرد: ارايه آثار نويسندگان در فيس بوك، به خودي خود، نه تاثیر مثبت و نه تاثیر منفی دارد و تقریبا تبعات آن خنثی است. می توان گفت به نوعی از بین بردن و بیرون‌ریزی احساسات و انرژی‌ای است که در سال‌های اخیر متاسفانه در فضاهای دیگری مجال بروز پیدا نکرده‌اند.

مترجم كتاب «درخشش ابدي ذهن بي‌آلايش» با اشاره به اين‌كه فیس بوک نمی‌تواند زمینه‌ساز تحول در جریان‌های ادبی باشد؟، ادامه داد: ادبیات و هنر در مجاز وجود ندارد. زندگي در دل واقعیت جریان دارد و این مساله، از هر چیز ديگري مهم‌تر است. در واقع، فیس‌بوک قادر به جریان‌سازي نيست، بلکه تنها می‌تواند مجرای روند جریانی باشد که پيشتر در بیرون وجود داشته یا قرار است به وجود بياید.

وي در پاسخ به اين پرسش كه «با توجه به کمبود جلسات نقد ادبی و نقد رسانه‌ای، آیا فیس بوک می‌تواند روش مناسبی برای ارزیابی فعالیت نویسندگان باشد؟» گفت:  معتقدم  نمي‌توان چنين انتظاري داشت زيرا میزان لایک‌های ما در فیس بوک به معنای کیفیت نويسندگان نیست.

آراز بارسقيان، نمايشنامه‌نويس، مترجم و نويسنده متولد سال 1363 است.
كتاب‌هاي «آخرين قطار نيويورك» نوشته «آرلين هاتن»(نيلا/1387)، «آگوست در آسيج‌كانتي» نوشته «تريسي لتس»(افراز/1387)، «چرخه‌ كنتاكي» نوشته «رابرت شنككان»(افراز/1389)، «قاشق قاشق آب» نوشته «كيورا الگريا هادس»(افراز/1391)، «كارولين يا تغيير نمايشنامه موزيكال» نوشته «جيناين تزوري و توني كوشنر»(افراز/1388)، «گربه‌هاي كپنهاگ» نوشته «جيمز جويس»(افراز/1392)، «كلايبورن پارك» نوشته «بروس نوريس»(افراز/1390)، «دفتر يادداشت ترگوربن: برداشت آزاد از مرغ دريايي چخوف» نوشته «تنسي ويليامز»(قطره/1386)، «زبردست» نوشته «سوزان لوري پاركس»(افراز/1387) و «بوفالوي آمريكايي» نوشته «ديويد ممت»(نيلا/1387) در حوزه نمايشنامه و فيلمنامه‌هاي «مگنوليا» نوشته «پل توماس اندرسن»(افراز/1391)، «درخشش ابدي ذهن بي‌آلايش» نوشته «چارلي كافمن»(افراز 1388)، «پيش از طلوع» نوشته «ريچارد لينكليتر و كيم كريزان»(افراز/1388) و «پيش از غروب» نوشته «ريچارد لينكليتر، ژولي دلپي و ايتان هاوك»(افراز/1388) از آثار بارسقيان در حوزه ترجمه هستند.

از وي دو نمايشنامه به نام‌هاي «پرتره مرد ريخته: مكاشفه‌اي در زندگي عبدالحسين نوشين، مونولوگ در دو پرده»(افراز/1391) و «گام زدن بر يخ‌هاي نازك: تراژدي در چهار پرده»(افراز/1391) با همکاری غلامحسين دولت‌آبادي روانه بازار كتاب شده‌است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط