وقتی برای کودکان میسراید، واقعاً کودک میشود و به سالهایی دور میرود. وقتی دختربچهای کوچک بود و دلش میخواست سرش بر زانوی مادر باشد و او برایش شعر و لالایی زمزمه کند، لالاییهایی به زبان کردی که کمکم راه را به وی نشان داد تا حالا در بزرگسالی باز هم با کودکان همراه شده و همدم لحظه های کودکی آنها باشد. از کتابهای این شاعر میتوان به «مشکی خرتول و میدادی ئاقل» یعنی «موش تپلی و مداد باهوش» انتشار سال 86 اشاره کرد که به لهجه کردی اردلانی،یعنی زبان اصلی مردم سنندج سروده شدهاست. «بووکهکهم» یعنی «عروسکم» یکی دیگر از کتابهای شعر کودک این شاعر کردستانی است که در سال 91 به لهجه سورانی منتشر شدهاست . وی کتابهای دیگری هم در دست چاپ دارد که از آن میان میتوان به کتابهای «کورپه کان جوانن» یعنی نینی کوچولوها قشنگند، «وه رزه کان» یعنی فصلها، «کایه» به معنای بازی و همچنین « دوو وشه م ماوه له باران دا به زهم» به معنای دو کلمه مانده تا از باران پیاده شوم اشاره کرد.
از چه زمانی به شعر کودک روی آوردید و چرا فقط زبان کردی؟
از کودکی به شعر بسیار علاقه داشتم و همه شعرها را هم حفظ میکردم ولی از نوجوانی بود که به سرودن شعر پرداختم و همیشه مورد تشویق قرار گرفتم. شعرهایم در ابتدا فارسی بود ولی استادان و منتقدان معتقد بودند که احساساتم را با زبان کردی بهتر و قویتر میتوانم بیان کنم و از سویی دیگر زن فارس موفق در عرصه شعر، آن هم کودک زیاد داریم، پس تصمیم گرفتم سراغ شعر کردی بروم و حالا ده پانزده سال است که به کردی شعر مینویسم و مخاطبان خودم را هم دارم، هرچند کارهایم فقط به شعر کودک خلاصه نمیشود و شعر نو و ترانه هم برای خوانندهها دارم.
از نظر شما شعر کودک چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
شاعر باید بتواند از دریچه شعر به کودک نزدیک شود، پس گام نخست این است که زبانی ساده داشته و اشعارش با احساس و روحیه کودک نزدیک باشد و از سوی دیگر زبان، روانشناسی و احساس و عواطف کودک را خوب بفهمد. باید چیزهای روزمره را دستمایه شعر کودک قرار داده و از زبان تشبیه و استعاره دوری کند. چون کودک نمیتواند با این زبان ارتباط برقرار کند. وقتی میخواهید برای کودک شعر بگویید، باید احساس کنید در همان مقطع سنی هستید که شعر را برایش مینویسید و اینجاست که ناخودآگاه به دنیای کودکی برمیگردید. حتی اگر هنگام سرودن شعر گروههای سنی مختلف الف، ب و ج را که ویژه قبل از دبستان( مهدکودک)، سالهای آغاز دبستان و سالهای میانی دبستاناست، خوب تشخیص ندهید و شعر بنویسید، نمیتوانید موفق شوید. این ملاکهاست که به شعر حالت کودکانه میدهد و به دل بچه مینشیند. من وقتی میبینم هنگام خواندن شعرم، چهره کودک با حرکت لب من تغییر میکند و حالتهای موجود در شعر به کودک منتقل میشود، یعنی به موفقیت رسیدهام. از سویی دیگر شعر کودک باید ریتم داشته باشد و اگر بتوان آن را با موسیقی همراه کرد مطمئناً بهتر جواب میدهد.
پس به همین دلیل بعضی کتابهای شعر کودکتان را با موسیقی همراه کردهاید؟
بله. وقتی میبینم که کودک با شنیدن موسیقی و نگاه به عکسهای کتاب چه علاقهای برای حفظ کردن شعر دارد به کارم بیشتر ایمان میآورم. البته معتقدم زبان بچه ریتم است و حتی اگر کتاب کودک موزیکال نبوده و فقط ریتم داشته باشد هم کافیاست تا کودک را درگیر کند. به عنوان مثال شعرهای کلاسیک که ریتم دارند به خوبی در ذهن کودک پیش دبستانی و مهدکودکی میماند و حک میشود.
از سویی دیگر بچه که سواد ندارد، اگر کتاب شعر با موسیقی همراه باشد و نقاشیها و تصاویر مناسبی هم داشته باشد کمک می کند تا کودک موضوع را بهتر بفهمد. برای انتخاب تصاویر نیز باید حساسیت داشته و از رنگهای شاد و کودکانه استفاده کنیم. در کار کودک باید شاعر، نویسنده، نقاش و تصویرگر، ویراستار و.... همگی تلاشی مضاعف داشته باشند چون همین توجهها باعث میشود بچه ناخودآگاه تشویق شود.
کتاب موزیکال دیگری هم در دست تولید دارید؟
درحال حاضر روی کتاب «آواز بچهها» کار میکنم که 10 شعر و آهنگ دارد و کتاب به همراه سی دی موزیکال به بازار ارائه میشود. آهنگسازی این کار هم از خودم است و در نظر دارم نتهای جشن تولد کردی را که نمونه مکتوب آن را تاکنون ندیدهام به صورت موزیکال و شعر درآورم. هر کاری که میکنم فقط برای زنده نگه داشتن فولکلور غنی این منطقهاست که بچهها با آن زندگی میکنند و بزرگ میشوند. نمیگویم آثار کردی که با آهنگ تولید شده باشد وجود ندارند ولی معتقدم برای چنین مواردی، به صورت اصولی کار نشده و اغلب کارها در واقع بازاری است. هدف من فقط شادی آفرینی و لذت و شادی نیست، بلکه میخواهم کارم اصولی بوده و بچهها همزمان شعر و نت را ادغام کنند تا کارشان در آینده بدون نقص باشد. هرچند از نظر مالی متحمل سختیهای زیادی شوم.
برای چاپ کتاب یا سایر کارهای فرهنگی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سنندج هم همکاری میکنید؟
دلم میخواست از امکانات کانون استفاده کنم و با همکاری آنها کتابهای جدیدم را منتشر کنم ولی مشکل اینجاست که شرایط آنها دستم را برای کار کردن میبندد. در کانون تنها به کتابهای فارسی زبان اجازه انتشار داده میشود و از سویی دیگر موضوعها را نیز خودشان مشخص میکنند که این با روحیه من سازگار نیست. اصلاً به نظر من شعر گفتن اجبار نمیپذیرد یا به قولی « سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند». من اگر با موضوع تحمیلی شعر بگویم نمیتوانم دغدغههایم را بیان کنم، پس عطای این کار را به لقایش بخشیدم اما در این مرکز هم اکنون مربی موسیقی کودکان و نوجوانان هستم و تلاش میکنم بچهها را با موسیقی آشنا کنم.
وضع کتاب کودک در کردستان را به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید و چه مشکلاتی وجود دارد؟
اگر منظورتان کتابهای فارسی زبان باشد که وضع کتاب در این خطه درست مانند سراسر کشور است ولی مشکل به بخش کتابهای کرد زبان باز میگردد. برای انتشار کتابهای کردی با مشکلات زیادی مواجه هستیم چون اینگونه کارها بسیار گران در میآید و ما نیز هیچ پشتوانه مالی نداریم، پس مجبوریم شمارگان کتابها را به پایینترین حد ممکن برسانیم. بسیاری از شاعران نیز در میانه راه از انتشار کتابهایشان پشیمان میشوند و کار را نیمهکاره رها میکنند چون کار واقعاً گران تمام میشود و انتشاراتیها نیز به کار ما به صورت خصوصی نگاه میکنند. از سویی دیگر گستره مخاطبان کتابهای ما بسیار کم و محدود است، چون مخاطب ما فقط کردستاناست و حتی کرمانشاهیها هم متوجه لهجه ما نمیشوند.
چه قدر در کردستان از کتابهای کودک کردی استقبال میشود؟
از آنجا که کتابهای کردی گرانتر است، والدین ترجیح میدهند بیشتر کتاب فارسی برای کودکانشان بخرند. یکی دیگر از مشکلات موجود هم این است که پدرها و مادرها خواندن و نوشتن کردی را به خوبی نمیدانند، پس نمیتوانند کتابها را هم برای کودک خود بخوانند. کتابهای کردی علامتگذاریهای خاص خود را دارد و فقط کسانی که کار ادبیات کردی میکنند میتوانند متون آن را بخوانند و بنویسند. البته در حال حاضر کسانی که دغدغه باقی ماندن این زبان بومی را دارند دست به کار شده و کلاسهایی برپا کردهاند تا علاقهمندان را با این زبان بیشتر آشنا کنند.
خانوادهها چه طور میتوانند به کتابخوان شدن کودک کمک کنند؟
خانواده در کتابخوانی کودک تأثیر فراوانی دارد؛ چون بچه هنوز شخصیتش شکل نگرفته است. اگر خانواده هر ماه یک کتاب برای کودک بخرد غیرممکن است کتابخوان نشود. حتی اگر هم بیعلاقه باشد کمکم لای کتاب را باز میکند و سراغش میرود. به جای این که برای جایزه به کودک وعده پیتزا بدهیم میتوانیم بگوییم اگر این کار خوب را انجام دادی، اگر نمرههایت خوب شد و... کتاب برایت میخریم. یعنی میتوان کاری کرد که کودک فقط با کتاب خوشحال شود.
انتظار شما از مسوولان فرهنگی چیست؟
شاعران و هنرمندان همه زندگی خود را فدا کرده و دنبال رشتههای درآمدزا نرفتهاند، با وجودی که اغلب موقعیتش را داشتهاند. هیچ کس از نظر مالی توان ندارد و وسعش نمیرسد که خودش چاپ و توزیع کتابهایش را برعهده داشته باشد. اگر دولت برای نگهداشتن آثار فولکلور منطقه، به ما کمک کند با یک انتشارات خاص قرارداد ببندیم حتما قیمت کتابهایمان کمتر میشود و ما نیز میتوانیم آن را ارزانتر در اختیار مردم قرار دهیم و آثار کردی پابرجا بمانند. دولت میتواند در بخش توزیع کتاب نیز به ما که دغدغه حفظ زبان کردی را داریم کمک کند و به این ترتیب بخشی از این هزینه از دوش ما برداشته می شود. به امید آن روز.
گفتوگو : میترا جلیلی
یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۲
نظر شما