سه‌شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲ - ۰۷:۰۰
اهمیت جنبه قدسی زندگانی معصومان

مرتضی بهرامی‌خوشنودی، دانش‌‌آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد تاریخ تشیع، معتقد است برای سیره‌نگاری معصومین(ع) علاوه بر رعایت برخی ملاحظات که در همه پژوهش‌های تاریخی باید لحاظ شوند، بایستی ملاحظات خاص و ویژه از جمله ملاحظات جنبه قدسی زندگانی این بزرگواران را در نظر گرفت._

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_ تاکنون مکتوبات متعددی با موضوع سیره ائمه(ع) نگاشته شده‌اند و نویسندگان از زوایای گوناگون به تشریح این موضوع پرداخته‌اند.

در این شرایط پرسش‌هایی مطرح می‌شوند، نظیر این‌که «آیا از این مکتوبات به صورت کاربردی در جامعه استفاده می‌شود؟»، «آیا الگوی مناسبی توسط این سیره‌نگاری‌ها ارایه می‌شود؟» و «چه مواردی باید در نگاشتن این‌گونه کتاب‌ها رعایت شود؟»

از سوی دیگر، بسیاری از جنبه‌های زندگی امامان شیعه(ع) تاکنون در قالب کتاب‌های دینی نگاشته شده‌اند اما هنوز سیره‌نگاری ائمه(ع) به اوج خود نرسیده است و خلاءهایی در این حوزه به چشم می‌خورد. برای بررسی آسیب‌ها و نقاط ضعف و قوت سیره‌‌نگاری معصومین(ع) با مرتضی بهرامی خوشنودی، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد تاریخ تشیع گفت‌وگو کرده‌ایم.

 اهمیت سیره‌نگاری معصومین (ع) در چیست؟
سیره‌نگاری معصومین(ع) از چند جهت برای ما مهم است و هر کدام به تنهای، می‌تواند انگیزه کافی برای این کار را به ما بدهد. آن‌چه به نظرم مهم‌تر از بقیه شمرده می‌شود، سه موضوع است. نخست از این جهت که گفتار و رفتار آنان برای ما شیعیان اهمیت دینی دارد و یکی از منابع احکام شرعی شمرده می‌شود. ما بر اساس دلایلی که در جای خود اثبات شده‌اند، معتقدیم اسوه بودن رسول خدا (ص) که در آیه 21 سوره احزاب مطرح شده، اختصاص به آن حضرت(ع) ندارد و دیگر معصومان(ع) نیز الگوهایی شایسته برای ما هستند. ما برای پیروی از این اسوه‌ها باید بتوانیم آن‌‌‌‌‌ها را الگو قرار دهیم. بدون آگاهی از سیره آنان و آشنایی با تاریخ زندگی‌شان و حوادث مربوط به آنان نیز چنین کاری شدنی نیست. پس لازمه اسوه بودن معصومان(ع) آشنایی با سیره آنان است. البته عموم مسلمانان غیر از شیعیان، امامان(ع) را اسوه به معنایی که گفتم، نمی‌دانند. البته بیان چند نکته در این باره ضرورت دارد. نخست این‌که آنان را از بزرگان جامعه اسلامی و علما و فقهای بزرگ هر عصر می‌شمارند که به هر حال، نمی‌توان از کنارشان به سادگی گذشت. دوم این‌که تا جایی که رفتار و گفتارشان به صراحت منتسب به رسول خدا(ص) باشد، می‌توانند آن را از باب دلالت بر سیره رسول خدا(ص) حجت بشمارند. پس سیره معصومان(ع) برای غیرشیعیان نیز می‌تواند مهم باشد؛ چنان‌چه برخی از علمای گذشته و حال اهل سنت نیز در تألیفات مستقل یا در ضمن دیگر تألیفات، به این نکته توجه نشان داده‌اند.
دلیل دومی که سیره معصومان(ع) را برای ما مهم می‌سازد، این است که گذشته از بحث الگوی دینی، به هر حال آنان از بزرگان تاریخ اسلام بوده‌اند و همواره در متن یا حواشی حوادث مهم سیاسی حضور داشته‌اند. به همین دلیل است که مورخان مسلمان نیز حتی اگر قصدشان ارایه تاریخ خلفا یا تاریخ عمومی و مانند این‌ها بوده باشد، باز هم نتوانسته‌اند حضور معصومان(ع) را نادیده بگیرند و به ویژه درباره زندگانی و سیره برخی از امامان شیعه مانند حسنین(ع) یا امام صادق(ع) مطالب بسیاری را گزارش کرده‌اند. این را به اختصار و اشاره می‌گویم که امامان ما حتی در دوره محجوریت و انزوا نیز نقش تعیین کننده داشته‌اند و به همین دلیل هم بود که از سوی خلفای عباسی، در تنگنا و تبعید و فشار بودند. به عنوان مثال، اگر امام رضا (ع) فردی بی‌اثر و گوشه‌نشین بود، مأمون عباسی هرگز ایشان را از مدینه به مرو نمی‌برد و اگر حضور امام هادی(ع) در مدینه اثری نداشت، متوکل او را به ‌سامرا نمی‌برد و ننگ برخورد با نوه رسول خدا(ص) را بر پیشانی خود نمی‌نهاد. دلیل سومی که پرداختن به سیره معصومان(ع) را برای ما مهم می‌کند، بحث تاریخ فرهنگی و اجتماعی است که البته قدر و منزلتش نزد بسیاری از پیشینیان ما، چندان شناخته شده نبوده ولی امروزه اهمیتش بر کسی پوشیده نیست. امامان شیعه جدا از عصمت و امامتشان، از تأثیرگذارترین افراد در تحولات فرهنگی و اجتماعی عصر خویش بوده‌اند و تاریخ اجتماعی اسلام در سه قرن نخست، بدون پرداختن به نقش آن بزرگواران، ناقص خواهد بود.
به اعتقاد من، تأثیر معصومان(ع) از این نظر در سده‌های چهارم و بعد از آن نیز همچنان ادامه داشته است. نمونه معروف آن قیام امام حسین(ع) است که به نظر می‌رسد هرچه از زمان وقوع آن می گذرد، اثرگذاری فرهنگی و اجتماعی‌اش پردامنه‌تر شده است. 

با توجه به چنین اهمیتی، چه بایدها و نبایدهایی را در سیره‌نگاری معصومین(ع) بایستی لحاظ کرد؟
برخی ملاحظات در این زمینه، همان‌هایی است که در همه پژوهش‌های تاریخی باید لحاظ شوند و اختصاصی به سیره معصومان(ع) ندارد، مانند گردآوری داده‌های تاریخی از منابع معتبر، اعتبارسنجی گزارش‌ها بر اساس روش‌های علمی، استقصای همه جوانب بحث و پرهیز از یک‌سونگری در تحلیل تاریخ. البته در این عرصه خاص، ملاحظه‌های دیگری نیز مطرح می‌شوند که نیازمند توضیح هستند. سیره معصومان(ع) با عقاید و باورهای دینی ما گره خورده و تا حد بسیاری، جنبه قدسی یافته ‌است. امروزه مباحث فراوانی درباره بایدها و نبایدهای مواجهه با متن قدسی مطرح می‌شوند که به نظر من، بسیاری از آن مباحث، در سیره‌نگاری معصومان نیز مطرح هستند، یعنی همان‌طور که ما در ترجمه و تفسیر قرآن، ملاحظات خاصی داریم که درباره دیگر متون نداریم، در سیره‌نگاری معصومان نیز ملاحظاتی وجود دارد که در مطالعه زندگی دیگر شخصیت‌ها نیست، زیرا رفتاری که پس از پژوهش تاریخی به آنان نسبت می‌دهیم، یک الگوی دینی شمرده می‌شود و  اثباتاً در رفتار دینی افراد تأثیر دارد. در چنین فضایی، نه می‌توان به سادگی چیزی را به آنان نسبت داد و نه می‌توان به سادگی چیزی را از آنان نفی کرد.
جنبه‌های کلامی (اعتقادی) و فقهی زندگی معصومان(ع) به قدری مهم است که اساساً برخی از منابع مربوط به این بحث در اصل، منابع کلامی یا فقهی هستند. مثل «الارشاد» شیخ مفید یا «الکافی» کلینی که اهمیت تاریخی‌اش کم‌تر از دیگر جنبه‌ها نیست؛‌ بنابراین، سیره‌نگاری معصومان(ع) نمی‌تواند فارغ از ملاحظات کلامی، فقهی، اخلاقی و مانند آن باشد. حتی کسانی که بر جدایی تاریخ از کلام اصرار دارند و می‌کوشند تاریخ دین را با قطع نظر از ملاحظات اعتقادی و مذهبی بنویسند نیز در عمل نمی‌توانند خود را از این جنبه‌ها دور نگه‌دارند.

چطور می‌توان از جریان غلو در سیره‌نگاری معصومین(ع) دوری کرد و به یک الگوی کاربردی مناسب رسید؟
موضوع غلو و تأثیر غالیان در آثار حدیثی و به تبع آن در آثار تاریخی ما، مقوله پیچیده‌ای است و پرداختن به آن، کار یک تاریخ‌پژوه صرف نیست. بدون آگاهی‌های کلامی نمی‌توان در این باره قضاوت کرد که چه چیزی غلو است و چه چیزی نیست. البته با زحماتی که پیشینیان ما کشیده‌اند، بسیاری از این داده‌ها منقّح شده‌اند. آن‌چه امروزه به عنوان «تاریخ علمی» شناخته می‌شود، یک جنبه مهمش همین است که تاریخ را از افسانه‌ها بزداید. این کار با رعایت موازین نقد و ارزیابی روایات تاریخی برای اهل فن، دور از دسترس نیست. 

آیا می‌توان در بررسی سیره معصومین(ع) به آنها به عنوان یک شهروند با تاکید بر جنبه عرفی امامان(ع) نگاه کرد؟
زندگی ائمه(ع) جنبه‌های گوناگونی داشته است. آنان در عین حال که جامعه خود یا بخشی از آن را رهبری می‌کرده‌اند، به عنوان یک شهروند عادی با پایین‌ترین افراد اجتماع نیز همدرد و مأنوس بوده‌اند. همچنین به عنوان پدر و فرزند یا همسر، عضوی از یک خانواده و عالم نیز بوده‌اند و مرجعیت علمی داشته‌اند. گاهی یک سرباز جنگی بوده‌اند و گاهی یک فرمانده. هم عابد و زاهد بوده‌اند و هم در عرصه سیاست، حضور موثر داشته‌اند.
این جنبه‌ها را نمی‌توان از هم تفکیک کرد. مطالعه جامع در زندگی آن بزرگواران، یعنی همین که به همه ابعاد زندگی آنان توجه شود. حتی تاریخ‌پژوهانی هم که تنها به یک جنبه زندگی معصومان(ع) پرداخته‌اند، منکر این جامعیت نیستند؛ ولی می‌گویند ما در این کتاب، فقط به این جنبه زندگی اهل بیت (ع) پرداخته‌ایم و البته منکر دیگر جنبه‌ها نشده‌ایم. دلیلش هم این است که پرداختن به هر کدام از این جنبه‌ها، نیازمند یک کار تخصصی و ممکن است مطرح کردن همه آنها در کنار هم، از دقت کار بکاهد.
به نظر من، باید این آگاهی در مخاطب پدید بیاید که به عنوان مثال، مطالعه کتابی درباره جنبه‌های اقتصادی زندگی ائمه(ع)، به این معنا نیست که جنبه تربیتی آنان اهمیت نداشته است و اگر کسی کتابی را درباره ابعاد فقهی زندگی آنان نوشت، به این معنا نیست که بُعد عرفانی آنان را نادیده گرفته است. به نظرم، یک معنای «الگوی نیکو» (اسوةٌ حسنة) همین جامعیت است.

درباره تعبیر «شهروند» این توضیح را لازم می‌دانم که هرچند ما باید زندگی معصومان(ع) را از زاویه یک انسان عادی و به تعبیر قرآن کریم، «بَشَرٌ مثلکم» هم مطالعه کنیم؛ ولی یادمان باشد که آنان حتی در این عرصه نیز ممتاز بوده‌اند و بر اساس داده‌های کلامی ما، حتی عادی‌ترین جنبه‌های حیات آنان هم خالی از آموزندگی و تربیت نیست. این حرف ممکن است مخالفانی هم در بین برخی از نویسندگان مسلمان داشته باشد ولی از نگاه من، به عنوان یک شیعه معتقد و متوجه به باورهای کلامی، تردیدی در آن نیست.

چه کتاب‌هایی را پیشنهاد می‌کنید تا مخاطبان با مطالعه آن‌ها بتوانند با سیره ائمه (ع) بهتر آشنا شوند؟
من با صرف نظر از آثار تخصصی و دانش‌نامه‌های مفصل، تنها به چند نمونه اشاره می‌کنم که چند ویژگی دارند. نظیر این که نسبتاً عمومی‌اند و به یک جنبه خاص از زندگی ائمه نپرداخته‌اند، مختصرند و بنابراین، برای کسانی هم که متخصص در مطالعه تاریخ نیستند، مناسب هستند، به زبان فارسی نوشته شده‌اند یا ترجمه فارسی آن‌ها نیز در دسترس است. این آثار عبارتند از: 
«الارشاد» شیخ مفید که عربی است ولی ترجمه فارسی هم دارد و از متون کهن و معتبر تاریخی ـ کلامی ما شمرده می‌شود. «منتهی الآمال» مرحوم شیخ عباس قمی که چاپ‌های متعددی دارد. «نقش ائمّه (ع)» در احیای دین، اثر مرحوم علامه سیدمرتضی عسکری که نام متن عربی آن «دور الأئمّة فی إحیاء الدین» است. «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، به قلم رسول جعفریان. جلد نخست کتاب «تاریخ تشیّع» ویژه دوره حضور امامان (ع)، تألیف گروه نویسندگان زیر نظر دکتر سید احمد خضری. «تاریخ امامت» از دکتر اصغر منتظرالقائم که در اصل، کتاب درسی دانشگاهی است و متنی فشرده و ارزشمند شمرده می‌شود.
«سیره پیشوایان به قلم استاد مهدی پیشوایی.
البته ارزش علمی این کتاب‌ها یکسان نیست ولی می‌توان مطالعه همه آن‌ها را به عموم خوانندگان توصیه کرد. علاقه‌مندان همچنین می‌توانند به بخش نخست کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه» صفحه 39 تا صفحه 44 مراجعه کنند که حجت‌الاسلام والمسلمین رسول جعفریان برخی از آثار جدید درباره معصومان(ع) را در آن بخش معرفی کرده‌ است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط