ناظم حکمت از آن دسته از شاعرانی است که اشعارش بدون توجه به ملیت،اعتقادات و حتی زمان، به دل می نشیند. دو روز پیش سالروز میلاد این شاعر بزرگ، بدون برگزاری مراسم که شایسته نام وی باشد در زادگاهش ترکیه سپری شد.
15 ژانویه (چهارشنبه) سالروز 112 سالگی «دیو چشم آبی» ترک ها بود. مردی که با رهایی از تمام بندهای شعر پرتملق دیوانی عثمانی، رنج ها، عشق ها و افکار سیاسی اش را وارد دنیای شعر کرد.
دولت ترکیه این روزها آن قدر در تلاش رتق و فتق بزرگ ترین فساد مالی تاریخ این کشور است که حتی سالروز تولد بزرگ ترین شاعر خود را نیز فراموش کرد. این در حالی بود که حزب حاکم ترکیه از زمان به دست گرفتن قدرت، قدم های مثبتی در اعاده حیثیت از شاعر برداشت و نخست با بازپس دادن عنوان شهروند ترکیه به ناظم حکمت، از پسرش خواسته بود تا اجازه دهد بازمانده جسد شاعر آزاده به وطنش که در حسرت دوری از آن مرده بود، بازگردانده شود.
سایت رادیکال ترکیه در این زمینه نوشت: تنها برنامه ای که 15 ژانویه برگزار شد، رونمایی از مجسمه ای مرمرین از ناظم در پارک هنرمندان استانبول، واقع در محله بشیکتاش بود.
در مراسم رونمایی این مجسمه که با همکاری بنیاد ناظم حکمت و شهرداری بشیکتاش خلق شده بود، یاشار کمال سخنرانی کوتاهی کرد. کمال در سخنرانی اش این گونه شاعر بزرگ را یاد کرد: «قبل از مرگ ناظم، افتخار آشنایی با او و گذراندن یک سال نیم با وی را در پاریس داشتم. سپس من به سوییس رفتم اما هر روز با تلفن با همدیگر صحبت می کردیم و او اشعارش را برای من می خواند. زمین خاکی تا به حال انسانی به بزرگی ناظم حکمت را به خود ندیده. این را وقتی به خودش می گفتم،عصبانی می شد. قبل از مرگش قرار گذاشته بودیم تا با هم به مجارستان سفر کنیم. چند سال پیشتر شعرهایم را پاره کرده و دور ریخته بودم. این به گوش ناظم رسیده بود. روزی به من گفت:یاشار، طاقت آوردن در زندان کار سختی است. من اگر در زندان شاعر نمی شدم و شعر نمی گفتم، می مردم. برای همین تو هم باز شعر بگو. من بعد آن روز دوباره شعر گفتن را آغاز کردم.»
محمد آکسوی خالق مجسمه ناظم حکمت که یک سال نیم برای تراشیدن این مجسمه تلاش کرد، نام «پل فرهنگی ناظم حکمت برای دو قاره» را برای مجسمه اش انتخاب کرده است. او این پیکره را از 70 تن مرمر ساخته و روی بدنه آن شعر «دعوت» شاعر را نیز حک کرده است.
نظر شما