مدیر گروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث میگوید: به نظر میرسد با زبان از اخلاق پیامبر(ص) سخن میگوییم و در عمل حاضر نیستیم اخلاق پیامبر(ص) را که به تمام معنا نجاتبخش است، پذیرا باشیم، زیرا لازمه پذیرفتن اخلاق پیامبر(ص) تحمل کردن سختیهای بسیاری است.
مدیر گروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث درباره دومین دلیل احتمالی کمرنگ شدن اخلاق در جامعه اسلامی اظهار کرد: احتمال دوم این است روندی که مسلمانان در اسلام طی کردند، منجر شد تا برخی از امور احکاممحور اصل و برخی از امور مانند «اخلاق» فرع مبانی دینی قلمداد شدهاند.
نقش تاثیرگذار امویان و عباسیان در انزوای اخلاق
نویسنده کتاب «سیری در تربیت اسلامی» عنوان کرد: احتمال سوم این است که پس از رحلت پیامبر(ص) جریانهایی که قدرت را در دست گرفتند، تلاش کردند تا سایه اخلاق را کمرنگ و بنیان بیاخلاقی را پایهگذاری کنند. حکومتهایی که پس از رحلت پیامبر(ص) بر سر کار آمدند، تمایلی به اخلاقمداری نداشتند که دلیل آن نیز بسیار واضح است. اگر حکومتها اخلاق را به عنوان اصل میپذیرفتند اصلا نباید حکومت را میپذیرفتند و به یقین بسیاری از رفتارها را نباید انجام میدادند. بنابراین نقش حکومتهای پس از پیامبر(ص) به ویژه امویان و عباسیان در کمرنگ شدن و منزوی کردن اخلاق در جامعه اسلامی بسیار مهم و تاثیرگذار است. این حکومتها تلاش کردند تا با میدان دادن به برخی از علوم مانند «کلام» و ترویج مناقشات کلامی، اندیشمندان مسلمان را مشغول به دعواهای کلامی کنند تا متفکران مسلمان را از ادامه رسالت پیامبر(ص) که اخلاقی کردن جامعه بود، بازدارند.
نویسنده کتاب «نهضت حسینی؛ عزت حسینی» احتمال چهارم در رواج بیاخلاقی پس رحلت از پیامبر(ص) را در ضعف در تبیین اخلاق دانست و بیان کرد: آموزههای اخلاقی قرآن، روایات پیامبر(ص) و سبک زندگی این بزرگمرد اسلام به خوبی تبیین نشده و حتی سیره و سبک زندگی پیامبر(ص) هم فقط با نگاهی تاریخی بررسی شده است و ما در این نگاه از الگوسازی غافل بودهایم.
اخلاق ارسطویی، جایگزین اخلاق نبوی
دلشاد تهرانی افزود: احتمال پنجم، تاثیرپذیری مسلمانان از «اخلاق ارسطویی» است. پس از پیدایش «عصر ترجمه» مسلمانان به شدت تحت تاثیر اخلاق ارسطویی قرار گرفتند. البته این ادعا به این معنا نیست که اخلاق ارسطویی باید کنار گذاشته شود، بلکه مقصود این است که اخلاق ارسطویی اخلاق برگرفته از سیره پیامبر(ص) و قرآن کریم نیست و با مبانی اخلاق اسلامی تفاوتهایی جدی دارد. متاسفانه اندیشمندان مسلمان بر اساس اخلاق ارسطویی اندیشدند و قلم زدند، به گونهای که میتوان ادعا کرد همه آثار اخلاقی اندیشمندان مسلمان برگرفته و ترویج کننده اخلاق ارسطویی است، نه اخلاق قرآنی و برگرفته از سیره نبی مکرم اسلام(ص).
وی با بیان اینکه «اخلاق نبوی میتواند همه ابعاد زندگی بشر را شامل شود» اظهار کرد: زندگی کردن بر اساس اخلاق پیامبر(ص) نیاز به فعالیت فرهنگی و تربیتی گستردهای دارد. اخلاق ارایه شده از سوی پیامبر(ص) اخلاقی همهجانبه است و شامل اخلاق در عرصههای فردی، اجتماعی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی میشود اما با توجه به اینکه نگاهی تفکیکی نسبت به دین ایجاد شده و دین مورد تجزیه واقع شده است، دین در برخی حوزهها حاضر و در برخی حوزهها به طور کامل غایب است. در بین مسلمانان، دین در حوزههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و مدیریتی پررنگ و تاثیرگذار نیست و این دینداری تنها در حوزه فردی و اندکی در حوزه اجتماعی معنا پیدا میکند.
نویسنده کتاب «سیره نبوی از منظر امام خمینی(ره)» با بیان اینکه «اخلاق نبوی، اخلاق جامعی است که میتواند همه حوزهها را تحت تاثیر قرار دهد» گفت: متاسفانه همهجانبه بودن اخلاق نبوی از سوی مسلمانان مورد بیمهری قرار گرفته است، به این دلیل که مسلمانان اخلاق را تجزیه کردند و برخی از حوزهها را مهم جلوه دادند و برخی دیگر از حوزهها را رها کردند.
فهم درست و عمل بنیادین، لازمه اخلاق نبوی
این استاد دانشگاه قرآن و حدیث یادآور شد: لازمه اخلاق نبوی، فهم درست و عمل بنیادین و اساسی است. به عنوان مثال، عمل کردن به اخلاق پیامبر(ص) که در آن رحمت، بخشش و محبت معنای وسیع، گسترده و عمیق دارد در حدی که پیامبر(ص) همه را میبخشیدند و هیچ کینهای از هیچ کس به دل نمیگرفتند و حتی با دشمانان خود هم لطیفترین رفتار را انجام داند، کار آسانی نیست، بلکه به تمرین، تکرار و آموزش نیاز دارد. به نظر میرسد که پیروی از اخلاق پیامبر(ص) به این سادگیها نیست و مسلمانان باید پذیرای سختیهای بسیاری میشدند و بسیاری موارد را ترک میکردند تا بتوانند به اخلاق پیامبر(ص) تمسک کنند.
وی اظهار کرد: یکی از موارد مهمی که از رفتار پیامبر(ص) میتوان استنباط کرد، پرهیز از تکلف است. پیامبر(ص) بسیار ساده میزیستند، ساده رفتار میکردند و اجازه نمیدادند با ایشان مانند پادشاهان رفتار کنند، در رفتار با مردم هرگز زبان به دشنام نمیگشودند ولی متاسفانه پس از پیامبر(ص) اخلاق جاهلی رواج پیدا کرد که در این اخلاق، تندی زبان، بدگویی و دشنام رایج شده بود. اگر قرار بود کسی طبق اخلاق نبوی زندگی کند باید تمام این رفتارها را ترک کند که چنین رفتاری در جامعه جاهلی آن روزگار امکان پذیر نبود. لازمه دنبال کردن اخلاق نبوی تن دادن به سختی و گذشتن از منافع زودگذر و مادی است که متاسفانه مسلمانان حاضر به انجام چنین کاری نبودند.
الگوی زیستن مسلمانی را آموزش دهیم
نویسنده کتاب «دین و دینداری در نهج البلاغه» گفت: یکی دیگر از جلوههای مهم شخصیتی پیامبر(ص) «گذشت» بود که متاسفانه امروزه در رفتار مسلمانان کمتر دیده میشود و نمیتوان مسلمانی را پیدا کرد که به راحتی گذشت میکند و میبخشد! حتی کسانی که عنوان میکنند پیامبر(ص) اهل رحمت و بخشش بودند زمانی که خودشان به مرحله بخشش میرسند حاضر به گذشت کردن نیستند.
این محقق، نویسنده و پژوهشگر حوزه دین درباره راهکارهای ترویج اخلاق نبوی(ص) اظهار کرد: در گام نخست باید اخلاق نبوی را در معنای درست آن تبیین کنیم، به این معنا که اصول اخلاقی زندگی نبوی، الگوی زیست مسلمانی بر اساس آموزههای قرآن و راه و رسم پیامبر(ص) به خوبی تبیین شود. به نظر میرسد که در این حوزه با ضعفهای جدی مواجه هستیم. راه حل دوم این است که الگوی زیست پیامبر(ص) در همه حوزههای اخلاقی از جمله اخلاق فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و حتی اقتصادی آموزش داده شود تا الگوی عملی در اختیار جامعه اسلامی قرار گیرد.
وی افزود: راه حل سوم این است که در حوزه اخلاق رفتاری مبتنی بر«قانونگرایی» داشته باشیم و قوانین «اخلاق گرایانه» را وضع کنیم. به عنوان مثال، پیامبر(ص) نسبت به دروغ بسیار حساس بودند و اگر از نزدیکان ایشان کسی دروغ میگفت پیامبر(ص) به گونهای با او رفتار میکردند که این رفتار ترک شود و اجازه تکرار این رفتار به آن فرد داده نمیشد. اگر این رفتار در حوزههای مدیریتی جامعه اسلامی به قانون مبدل شود و هر مدیری که دروغ گفته است به شدت مجازات شود، دیگر در جامعه دروغ دیده نخواهد شد اما متاسفانه در جامعه ما دروغ گفتن، وعده واهی دادن و خیانت کردن به مردم جرم تلقی نمیشود. پیامبر(ص) هرگز نسبت به خطاهای مدیریتی گذشت نمیکردند، خودشان به جبران این خطا میپرداختند و علاوه بر آن از شخص مورد نظرعذرخواهی میکردند. اینگونه اخلاق در جامعه ما دیده نمیشود و پاسخگویی در خطاهای مدیریتی در جامعه وجود ندارد.
نویسنده کتاب «درسنامه اخلاق اجتماعی» اظهار کرد: پیامبر(ص) نسبت به ظلم اقتصادی بسیار جدی بودند، به این معنا که اگر مردم در شرایطی در سختی اقتصادی قرار میگرفتند پیامبر(ص) شخصا به این موضوع رسیدگی و از ادامه آن جلوگیری میکردند و معتقد بودند که ظلم اقتصادی به گونهای بیاخلاقی است اما متاسفانه گاهي در برخي مواقع مشاهده ميشود ظلم اقتصادی در جامعه ما به عنوان بیاخلاقی و شکستن اخلاق قلمداد نمیشود.
وی با بیان این که «راهحل بعدی فرهنگسازی اخلاقی است» افزود: باید دستگاههایی که وظیفه فرهنگسازی دارند اخلاق را در اولویت امور خود قرار دهند اما متاسفانه در برخي دستگاههای فرهنگی ما اخلاق در درجه نخست قرار ندارد و خلاء جدی در فرهنگسازی در حوزه اخلاق با روش درست به چشم میخورد. نکته دیگر اینکه باید با همت عمومی و عزم ملی با عنوان این که خواستار «جامعه اخلاقی» هستیم و به لوازم این جامعه تن خواهیم داد، با استفاده از روشهای درست جامعه اخلاقی را که در آن گذشت، مدارا، وفق و وحدت حاکم است و رنگی از دروغ، ریا، دشنام، عیبجویی، سرزنشگری، زشتگویی پردهدری، ظلم و ستم دیده نشود، ایجاد کنیم.
وی ادامه داد: اگر این رفتارها را با روش درست تبیین کنیم به نظر میرسد که در یک دوره چند ساله میتوان قدمهای مثبتی در جهت تحقق اخلاق نبوی برداشت.
نظر شما