وی از مادران شهیدایرانی است. در این کتاب داستان زندگی او از زمان ازدواج تا هنگامی که برای نخستینبار و به اشتباه خبر شهادت فرزندش را به اطلاعش میرسانند، شرح داده شده است.
در صفحه 30 «خوشبوترین گل سرخ برای من» میخوانیم: «آن شب مثل شبهای گذشته با چشمانی اشکبار به به خواب رفتم. پدر به خوابم آمد. همان نگاه مهربان را داشت. لبخند از روی لبهایش محو نمیشد. اشک میریختم و تماشایش میکردم.
ـ انگار نه انگار بیمار بود. درست مثل جوانیاش شده بود.
- شما را به صاحب اسمتان حسینابن علی قسم میدهم، به من بگویید چه کرده بودید که چنین سکرات خوبی داشتید؟!
پدر گل سرخ خوشبویی را به سمتم گرفت.
_ به من فقط این گل سرخ خوشبو را دادند. حالا این گل سرخ را به تو میدهم. بیا این برای تو. این گل شایسته توست.
گل را با اشتیاق گرفتم. بوییدم. به سینهام چسباندم. از عطرش سرمست شدم. انگار حالم خوش شد...
استادم که از مرگ پدر با خبر بود و در مراسمش هم شرکت کرده بود، تمام خوابم را با دقت گوش داد. بعد با طمانینهای خاص گفت:
- شما در بین خانواده و فرزندانت یک شهید خواهی داشت...»
نرجس عطارنژاد از بانوان فعال در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود که پس از جنگ تحمیلی نيز به عنوان مُبَلغ و فعال سياسی در داخل و خارج از كشور به ويژه انگلستان و عربستان به معرفی و شناساندن انقلاب اسلامی پرداخت.
«خوشبوترین گل سرخ برای من» را سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس با همکاری معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و از سوی نشر صریر، با شمارگان یکهزار و 500 نسخه، در 87 صفحه، قطع رقعی و به بهای50هزار ریال منتشر کرده است.-
نظر شما