از نکات حائز اهمیت درباره این اثر، موفقیت و کسب عناوین و افتخاراتی نظیر دریافت جایزهی لارنس الیویویر سال 1993، نامزد نهایی جایزهی تونی سال 1993 و نامزد نهایی جایزهی درامادسک سال 1993 است که در نخستین گام هر خواننده حرفهای را به خود جذب میکند.
تام استوپارد، نویسنده برجسته این نمایشنامه که به واسطه نگارش فیلمنامه برنده اسکارش «شکسپیر عاشق» در جهان شناخته میشود، سال گذشته موفق به دریافت جایزه پیترپن 2013، و جایزه قلم پینتر 2013 نیز شد.
استوپارد در نمایشنامه «آرکادیا»، کلانروایتها را کنار گذاشته و بیشتر به خردهروایتها و پانوشتها اهمیت میدهد. او در این اثر افراد بزرگی چون لُرد بایرون را در حاشیه نمایش خود قرار داده، درحالیکه دختربچه سیزده سالهای مهمترین شخصیت نمایشنامهاش است.
استوپارد در هیچ کدام از آثارش شیوه کلاسیک را برای روایت انتخاب نکرده است. او همواره دنبال راهی جدید برای شکستن شیوههای روایی بوده است. مهمترین تلنگری که استوپارد با نوشتن این اثر میخواهد به ما بزند، این است که به تاریخ نمیتوان به طور کامل اعتماد کرد. مسأله همان «تأثیر بال پروانه» است؛ همان که میگویند بال زدن پروانه در آرژانتین سبب توفانهای سهمگین در استرالیا میشود.
او در این اثر حتی از تاریخ هم به صورت تصادفی استفاده میکند، به این صورت که برخی از قسمتهای تاریخ را عینا و به درستی بیان میکند، اما در برخی قسمتهای دیگر از ابداعات خودش استفاده کرده و تاریخ را جور دیگری مینویسد و اینگونه حسی دوگانه از اعتماد و بیاعتمادی در خواننده ایجاد میکند. اما استوپارد آنقدرها هم بدبین نیست. او میگوید درست است که در جهان، ما با نبود قطعیت روبرو هستیم و نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم، اما میتوانیم با هوش و ذکاوت و همینطور دانش و آگاهی، به خوبی زندگی کنیم. او معتقد است دانستن حق هر انسانی است.
برای خواندن آرکادیا مخاطب باید با مقوله پست مدرنیسم و آرای متفکران پست مدرنیستی آشنا باشد یا حداقل این مقولهها برایش جالب باشد وگرنه به خاطر انبوهی از ارجاعاتی که استوپارد به اشخاص گوناگون و مسائل علمی و ادبی میدهد، و همچنین وجود زبان استعاری و کنایی و طنز موجود در لایههای زیرین متن، با دشواری برای فهم اثر روبرو خواهد شد.
در انتهای آرکادیا زمان با هم درمیآمیزد و شخصیتهای زمان گذشته و حال در کنار هم قرار میگیرند و والسی به یاد ماندنی را به نمایش میگذارند. والس در انتهای آرکادیا یک اعتراض است به مردمی که اعتقاد دارند چون دنیا محکوم و مقرر شده است، پس باید در تاریکی بمانند و برجای خود بنشینند. حتی اگر برخلاف عقیده سپتیموس ما نتوانیم دنیا را با دانش جبر و ریاضیات نجات دهیم، شاید خود لذت بردن از دانش و آگاهی مفهوم زندگی باشد.
این نمایشنامه دارای 13 شخصیت نمایشی است. در صفحات ابتدایی کتاب می خوانیم:
صحنه اول
اتاقی رو به باغ در خانهای بزرگ و ییلاقی، در "بیشایر" آوریل 1809. امروزه به اینجور خانهها مجلل میگویند. دیوارهای بالای صحنه تقریبا بلند هستند، با پنجرههای بدون پرده که برخی از آنها به عنوان «در» مورد استفاده قرار میگیرند. لازم نیست که هیچ چیز بیشتری در مورد فضای خارجی بیرون دیده یا گفته شود. کم کم متوجه میشویم که خانه در پارکی انگلیسی و مربوط به آن زمان قرار دارد. شاید نشانههایی از این موضوع دیده شود، شاید هم فقط به کمک نور، فضا و آسمان صحنه را بتوان نمودار کرد. فضای اتاق تقریبا خالی است، برعکس میز که وسط صحنه را اشغال کرده و روی آن پر است از وسایل مختلف. دیگر وسایل صحنه شامل میز ویژه طراحی و میز ویژه مطالعه هستند که در خانهای با کفپوش چوبی، تماشاگر را تنها با اتاقی درسی روبرو میکنند، در واقع اصلیترین استفاده از این اتاق در این زمان، همان است. هر چه در صحنه مورد توجه است مربوط میشود به معماری. هیچ چیز تأثیرگذار نیست مگر مقیاسها. دری در هرطرف دیوار وجود دارد. درها بسته هستند، اما یکی از پنجرههای فرانسوی رو به صبحی روشن و بدون خورشید باز است.
دو نفر در صحنهاند، هر کدام از آنها با کتاب ، کاغذ، قلم و جوهرشان بهطور جداگانه مشغول هستند. شاگرد، توماسینا کارولی، سیزده ساله و معلم سرخانه سپتیموس هاج، بیست و دوساله است. جلو هرکدام کتابی باز است. یک کتابچه مقدماتی ریاضیات هم دیده میشود. کتاب سپتیموس قطورتر است. چاپ جدید انتشارات "ونیتی" همراه با نواری که وقتی کتاب بسته باشد، دور آن پیچیده میشود. کاغذهای درهم و برهم او هم در کیف چرمی بزرگ و محکمی است که آن هم با نواربسته میشود. سپتیموس لاکپشتی خوابآلود دارد که از آن به عنوان کاغذ نگهدار استفاده میکند. غیر از آنها روی میز، یک دوربین مهندسی قدیمی و همچنین تعدادی کتاب وجود دارد.
...
نمایشنامه «آرکادیا» نوشته تام استوپارد در 169 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 9800 تومان چاپ و روانه بازار کتاب شد.
نظر شما