خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)- حميده ميرحسيني: ترجمه نادرست آثار سياسي كه در جامعه علمي امروز ايران، به زعم برخي كارشناسان اين حوزه به يكي از بزرگترين معضلات اين حوزه تبديل شده است، ميتواند آفات زيادي در پي داشته باشد.
«ايبنا» با پيگيري اين موضوع، به سراغ كارشناسان اين حوزه رفته و نظر برخی افراد را در اين باره جويا شده است. در ادامه این گفتوگوها، دیدگاه عليرضا طيب، مترجم و مولف بيش از 70 عنوان كتاب در حوزه علوم سياسي و روابط بينالملل را از نظر ميگذرانيم.
شما به عنوان مترجم با سابقه، چه عواملي را از دلايل مهم و اساسي مشكلاتي كه در حوزه ترجمه کتابهای سیاسی در ایران وجود دارد، ميدانيد؟
به اختصار میتوان مشکلات موجود در این زمینه را چنین برشمرد: 1. عدم دسترسی کارگشا به منابع غیرفارسی جدیدی که حاوی مطالب پاسخگو به پرسشهای جامعه باشد؛ بدين معنا كه ما دسترسي آزاد و كامل به منابعي كه به زبانهاي خارجي منتشر ميشود، نداريم. بهویژه از دو سال پيش به اين طرف، به دليل اينكه خريد ارزي را در نمايشگاه منتفي كردند نه خريداران خصوصي و نه خريداران حقوقي (مانند كتابخانهها و مراكز پژوهشي) توان مالي آن را ندارند كه با قيمتهاي ريالي، برخي كتابهاي خوب و بهروزي كه در نمايشگاه عرضه ميشود تهيه كنند. متاسفانه اين سنت در دولت قبل گذاشته شد و دولت جديد نيز راه حلي براي آن در نظر نگرفت. در نمايشگاههاي سالهاي پيش، اهل قلم و استادان دانشگاه و دانشجويان از سهميه ارزي برخوردار بودند و توان خريد كتاب را داشتند. حتي از اين طريق بنگاههاي خارجي نيز كتابهاي خوبي را مي توانستند به نمايشگاه بياورند.
2. وجود حساسیتهای سیاسی و غیرسیاسی نابجا و سلیقهای هنگام تایید یا رد آثار ترجمه شده؛ اگر از برخي آثار ترجمه شده كه سفارش و پيشنهاد ميشوند بگذريم، معمولا ناشران خصوصي يا دولتي از نظرهايي كه در تاييد نهايي يك اثر از سوي اداره ارشاد براي چاپ اعمال ميشود، هراس دارند. از اينرو آثار خوبي كه ميتواند عرضه شود معمولا از ترس مميزي ترجمه نمیشوند. اين در حالي است كه پشت برخي از اين اعمال نظرهاي سياسي و غيرسياسي منطقي هم وجود ندارد. نظر مميز يك مساله شخصي و سليقهاي است كه به راحتي ميتواند اثري را براي چاپ شدن رد كند و باعث شود آثار خوبي وارد گردونه انتشار و چاپ نشود و اين چيزي است كه به بيرون از حوزه اهل قلم و مراكز پژوهشي مربوط ميشود.
3. عدم مراعات ملاکهای علمی – پژوهشی هنگام انتخاب كتاب برای ترجمه؛ اين مورد عاملي است كه به مترجمانی برميگردد كه دركي از نيازهاي جامعه ندارند. در صورتي كه مراكز پژوهشي و علمي هم که با درك نيازهاي جامعه، ميتوانند بهترين اثر را براي ترجمه انتخاب كنند بیشتر دنبال عرضه آثار فرمایشی هستند. دقيقا به همين علت است كه آثار ميانمايه و كممايهاي براي ترجمه انتخاب و هزينه و زحمتي هم براي آنها كشيده ميشود، اما هيچ مخاطبي در بازار براي آنها پيدا نميشود مگر اينكه اينگونه كتابها به صورت دستوري خريداري شوند.
4. در مضیقه بودن بازار نشر در ایران که امکان چاپ آثار ترجمه را محدودتر میكند؛ اين موردي است كه به بحث كاغذ و هزينههاي بالاي نشر كتاب بازميگردد كه در چند سال اخير چاپ هر اثري را با مشكل رو به رو كرده است. به نظر ميرسد مراجعی كه متولي دولتي يا عمومي بحث نشر كتاب هستند، دلسوزي لازم را در اين زمينه به خرج نمیدهند و به راحتي با يك مشكل فني، گردونه نشر را به كندي انداخته و خيال خودشان را با اين بهانهها راحت كردهاند.
5. ابراز نظرهای نسنجیده برای کوچک شمردن ارزش ترجمه از سوي اولیای امور؛ بسیاری از اولياي امور که متولي عمومي نشر هستند و متاسفانه مقامات سياسي، اداري و افراد دستاندركار تصور ميكنند كه كار مترجمان، كار بيارزش و بياثري است كه صرفا به «واگويه» ختم میشود و حتي كار آنها را با تصور اينكه نوعي هجوم فرهنگي است، خيانت ميشمارند. اما همه اين افراد بعد از مدتي متوجه شدهاندكه اگر اين ترجمهها صورت نگيرد و مانع آن شوند، ترجمههاي بسيار بیارزشی به نام «تاليف» وارد بازار ميشود و كار به دست افراد ناوارد ميافتد.
چرا ترجمه آثار سیاسی در ایران غیر تخصصی است؟ عوامل به وجود آمدن چنین شرایطی در ایران چیست؟
اگر منظورتان ترجمه آثار سیاسی از سوي افرادی است که در این رشته تحصیل نکردهاند اشکالی در این مورد نمیبینم مشروط بر اینکه مترجم در بازگویی منظور نویسنده موفق باشد. البته مترجمان زبردستی که در ترجمه یک کتاب تحصیلات آکادمیک داشته باشند عموما آثار ارزشمندتری تولید میکنند.
به نظر شما علوم سیاسی و روابط بینالملل، در ایران چه خلاهایی دارد و در واقع، علم سیاست در حال حاضر، به ترجمه چه متون و مباحثی از علوم سیاسی روز جهان نیاز بیشتری دارد؟
به نظر من، هر تلاشي كه چه در ترجمه آثار كلاسيك و تاثيرگذار قديمي (كه جريانساز بودند) و چه در ترجمههاي آثار جديد صورت گيرد، ارزشمند است و براي جامعه ما مورد نياز و هيچ كدام از آنها را نميتوان بر ديگري اولويت داد؛ چراكه اگر بخواهيم با سياست به عنوان يك علم همراه شويم، بايد با اين قافله همراه باشیم.
آیا میتوان گفت یکی از محدودیتهای مترجمها، انتخاب یک منبع رضایتبخش برای ترجمه است و آیا انتخاب یک اثر برای ترجمه به صورت معیارمند و درست انجام نمیشود؟
در تعداد زيادي از موارد، اين حرف درست است. مترجماني هستند كه چشم بسته، به صورت سفارشي و با صرف منابع مادي زياد، اثري را براي ترجمه انتخاب و وقعي به كار خود نمينهند. اما نبايد نمونههاي زيادي را كه یک اثر با وسواس از سوي یک مترجم انتخاب میشود ناديده گرفت. گاهي پيش ميآيد كه وقتي مترجم به سراغ كتابي ميرود، عنوان يا فهرست آن اثر، دغدغهاي را براي ترجمه آن در وي ايجاد ميكند.
کتابهای ترجمه شده در حوزه سیاسی، چقدر به استانداردهای روز این حوزه در سطح جهانی نزدیک است؟
کیفیت تلاش مترجمان کشورمان را در حد بسیار قابل قبولی میدانم و آثار ترجمه شده به فارسی در این زمینه قابل توزیع در پهنه کشورهای پارسیزبان است و هماکنون نیز برخی از این کشورها از این آثار خریداری و استفاده میکنند.
چرا کتابهای تالیفی در حوزه علوم سیاسی اعم از شاخههای مختلف آن در ایران محدود است؟ و اغلب منابع این رشته در دانشگاههای ایران، آثار ترجمه شده هستند؟
ریشه این مساله هم به باز نبودن فضا برای بیان آزادانه یافتههایی بازمیگردد که نویسندگان در پژوهشهای خود بدانها دست مییابند که البته میتواند با خطاهایی همراه باشد و هم به عقبماندگی علمی ایران در زمینه علوم انسانی – اجتماعی برگردد.
به نظر شما، ترجمه در شرایط فعلي، فعالیتی در تولید علم است یا بازتولید علم؟
بايد گفت كه بازتوليد علم، خود نوعي علم است. ما واژهاي تحت عنوان reproduction داريم كه در توليد مثل هم به كار برده ميشود. ما انسانها، همان ارزشي كه براي خود «مادر» قايل هستيم، همان شان و ارزش را نيز براي فرزند وي قايل ميشويم. ميتوان گفت ترجمه هم دقيقا همين ارزش و شان را براي خود دارد؛ چراكه انتقال فرهنگ از ديگران كار ساده و بيارزشي نيست. با توجه به اينكه در هر جامعهاي، «روشنفكران» و «مترجمان» هستند كه كار انتقال فرهنگي را بر عهده ميگيرند، ميتوان گفت كار مترجمان در اين راستا، از نظر دشواری دست کمی از روشنفکران ندارد؛ چراكه بايد به نحو درست و دقيقي اين كار صورت گيرد. بنابراين اين كم لطفي كه در حال حاضر نسبت به ترجمه در جامعه ما اعمال ميشود و نظام سياسي كشور نيز (به دلیل مطرحشدن مسايل بومي و تهاجم فرهنگي) اين بيتوجهي را در دستور كار قرار داده است، درست و منطقي نيست. مگر در تاريخ تمدن اسلامي – ايراني نهضتهاي ترجمهاي كه آثار بسياري را از عربي و يوناني به فارسي انجام ميدادند و در باروركردن اسلام كمك شاياني كردند تهاجم فرهنگي بوده است كه ترجمههاي كنوني را نوعي تهاجم فرهنگي بدانيم؟!
در واقع، مترجمان و دستاندركاران حوزه ترجمه باري را از دوش جامعه برميدارند و به جاي اينكه جامعه از صفر شروع كند، مردم را با دستاورد ديگر فرهنگها آشنا و در اين راه در زمان صرفجویی ميكنند. بدين معنا كه با توجه به عقبماندگيهايي كه ما با آن رو به رو هستيم، مترجمان دستاوردهاي جوامع ديگر را به جامعه خود معرفي و منتقل میکنند و با ترجمه آنها ميتوان به اين درك رسيد كه كجاي اين دستاوردها درست و به درد بخور و كجا غلط است. اين در واقع، كمكي است به فرهنگ و تمدن جامعه كه متاسفانه در حال حاضر اين مساله درك نميشود.
با توجه به مباحث مطرح شده ارزيابي شما، درباره بوميسازي علم سياست در شرايط كنوني چيست؟
به نظر من بومي سازي كار خوبي است، كما اينكه در چند اثر اخيرم هم در حوزه دانش روابط بينالملل در همين راه بيشتر قلم زدهام. اما اين امر نبايد به معناي ناديدهگرفتن دستاورد فرهنگهاي ديگر باشد. در واقع، كتابهایی که اشاره کردم نشان ميدهند كه ديگران به چه نحوي در اين مسير گام گذاشتند تا ما هم شروع كنيم.
چه ايرادي دارد با غربيها در بخشهاي زيادي مشترك باشيم. چه ايرادي دارد با مسيحيان، بوداييها، يهوديها و غيره در بخشي از دانش علم سياست نظرات مشتركي داشته باشم و در بخشي متفاوت. اما متاسفانه در حال حاضر، تفكر بر اين است كه ما بايد دانش جديدي را که با فرهنگ ما هم سو است پايهگذاري كنيم و از دستاوردهاي تمدن بشري كه تاكنون به دست آمده، چشمپوشي كنيم. در حاليكه هيچدين و مسلكي اين را توصيه نكرده است. چنانكه خود پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «اطلبو العلم ولو بالصين.» قطعا اين سخن پيامبر را نميتوان منحصر به علوم دقيقه دانست و قطعا به علوم انساني هم بر ميگردد.
با اين تفاسير، اينكه نهضت ترجمه به نهادی مشخص سپرده شود، موافقيد يا خير؟
به نظر من، اینگونه امور متعلق به حوزه جامعه مدنی است و چنانچه تنها برای تامین هماهنگی نیازی به دخالت احساس شود باید از سوي نهادی واقعا مدنی که برخاسته از جامعه دست اندرکاران همین حوزه باشد این کار صورت گیرد.
درباره عليرضا طيب
«عليرضا طيب»، داراي مدرك كارشناسي ارشد روابط بينالملل از دانشگاه تهران است. در كارنامه علمي و قلمي وي، ترجمه بيش از 70 عنوان كتاب در حوزه علوم سياسي و روابط بينالملل و انتشار نزديك به 200 عنوان مقاله در نشریههای علمي و دانشگاهي ديده ميشود.
تقدير در بيستونهمين دوره كتاب سال ج.ا. ايران (1390) براي ترجمه كتاب «نظريههاي غير غربي روابط بينالملل»، تقدير در بيستمين دوره كتاب سال ج.ا. ايران (1381) براي ترجمه كتاب «تضاد دولت و ملت در ايران»، برگزيده دهمين دوره كتاب سال دانشجويي (1382) براي ترجمه كتاب «تحولات نوين در شيوههاي حقوقي حل و فصل اختلافات»، برگزيده نخستين جشنواره آثار برتر در زمينه جهانيشدن (1392) براي ترجمه كتاب «تصويرهاي متعارض از سياست جهان»، برگزيده دومين دوره كتاب سال دانشجويي (1374) براي ترجمه كتاب «نظريههاي متعارض در روابط بينالملل»، برخي از جوايز قلمي وي هستند.
«نخبگان و جامعه»، «تئوريهاي انقلاب»، «يونگ و سياست»، «تضاد دولت و ملت در ايران؛ نظريه تاريخ و سياست»، «چارچوبي تحليلي براي بررسي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران»، «نظريههاي سياست مقايسهاي»، «نظريه بازيها و كاربرد آن در روابط بينالملل»، «جهان آشوبزده»، «مطالعات امنيتي نوين»، «آشوب در سياست جهان»، «پنجاه متفكر بزرگ روابط بينالملل» و «كتاب مرجع سياست نفت» برخي كتابهاي ترجمه شده وي را تشکیل میدهند.
نظر شما