روزنامه آرمان/اشعار «کردبچه» در «آرمان» نقد شد
آرمان امروز در ستون «نقد» خود نقدی بر شعرهای «لیلا کرد بچه» شاعر و پژوهشگر ادبیات را منتشر کرده است. به گفته این روزنامه: «ليلا كردبچه» يكي از محدود شاعراني است كه با تمام نقاط ضعف و قوت شعري توانسته است مخاطبان خود را در جامعه ادبي پيدا كند. اشعار كردبچه، شعري است از نوع خودآگاه اجتماعي – عاشقانه – و ضد جنگ كه نوعي دنياي واقعي و عيني را به تصوير ميكشد. نو مايگي معنا در بعضي از شعرها، هم به نومايگي عناصر آن و هم به نو مايگي تجربه زيستي و سازماندهي يا به قول، ما لارمه ترتيب منطقي آن مربوط ميشود، آن هم در يك ساختار زباني منسجم كه هر كلمهاي به دليل اهميت گزينش از لحاظ كاركرد آوايي در قاعده همنشيني در زبان قرار ميگيرد، تا ساختار كلي شعر به وسيله ساختارهاي تركيبي زبان، در بند و كليت شعر ساخته شوند، ساختارهاي تركيبي كه يكي از مولفههاي شعر كردبچه است بيشترين تاثير را در روند ساختهاي فرمي و زيرساخت معنايي دارد، كه بنيان توليد معنا را پايهريزي ميكند، تا باعث ايجاد كنش معنايي در مخاطب شود...
این روزنامه همچنین در صفحه «ادبیات» خود گزارشی از برگزاری میزگردی در حاشیه کنگره شعر مشترک ایران و کره جنوبی با «شین دال جا» شاعر و «پارکهاو چون» روزنامه نگار کره ای در بار شعر مادرانه و شاعرانگی در زنان را منتشر کرده است. آرمان در معرفی این شاعر کرهای می گوید: متولد 1943 بوده و اخذ جوایزی همچون جایزه ادبیات جمهوری کره، جایزه انجمن شاعران کره، جایزه ادبی «ده سان» و لوح تقدیر فرهنگی تاج سیمین کره را در کارنامه خود دارد. وی همچنین رییس انجمن شاعران کرهجنوبی نیز بود. «شین دال جا» در این زمینه به آرمان می گوید: به نظر من مادران و زنان نسبت به پدران و آقایان، خلقت متفاوتی دارند که بیشتر از همه در ماهیت عاشقی آنان خلاصه میشود. این حس عاشقی باعث ایجاد صلح و آرامش در جامعه میشود و در عرصههای بینالمللی حتی میتواند بستر لازم برای هماهنگیهای خارجی و برطرف کردن مشکلات سیاسی را فراهم آورد. بنابراین معتقدم ما زنان باید از این ماهیت و برتری کمال استفاده را بکنیم. نکته دیگری که میخواهم اضافه کنم که قدرت مادران را نمیتوانیم با هیچ قدرتی مقایسه کنیم. ما در زمانهای زندگی میکنیم که پیشرفت و تکنولوژی حرف اول را میزند اما به نظر من قدرت مادر بودن، از قدرت تمام اسلحهها بیشتر است. من معتقدم مادران و زنان میتوانند بهتر از آقایان مشکلات و بیماریهای اجتماعی را کشف و درمان کنند؛ چرا که ما یک قدرت درونی در وجود خود داریم که میتواند مشکلات را؛ حتی مشکلات بزرگ جهانی را حل کند.
آرمان همچنین در ستون «دریچه» خود گزارشی از جلسه كمیته ملی حافظه جهانی با حضور سیدرضا صالحیامیری، رییس سازمان اسناد و كتابخانه ملی درباره جذب گردشگر خارجی از طریق کتابخانه ملی را از خبرگزاری «مهر» منعکس کرده است. به گفته آرمان، یكی از مباحثی كه در سازمان اسناد و كتابخانه ملی مورد توجه قرار گرفته، بحث فعالیتهای بین المللی سازمان اسناد و كتابخانه ملی است كه با حضور آقای دكتر سلطانیفر و اهتمام وی در حال انجام و تكمیل است. سلطانی فر می گوید: در زمینه امضاء تفاهمنامه هم با سایر كشورها باید پیگیری و جدیت بیشتری صورت پذیرد و همچنین در زمینه توریسم فرهنگی كه یكی از اهداف مهم كتابخانه ملی برای جذب مخاطبان خارجی است، نیز برنامههای بلندمدتی كلید خورده و با سازمانهایی نظیر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تفاهم نامه امضا شده است.رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران همچنین عضویت در مجامع مهم بین المللی را مهم توصیف كرد و بر عزم این سازمان برای فعال شدن در مجامع بین المللی مرتبط تأكید كرد.در این جلسه كه رجبی رئیس كتابخانه مجلس شورای اسلامی، فهیمینیا نایب رئیس منطقه آسیا و اقیانوسیه حافظه جهانی یونسكو، حجتالاسلام ابهری و سایر اعضا حضور داشتند، مباحثی نظیر مسكوت ماندن برخی امور كمیته ملی حافظه جهانی در استانها، جذب كارشناسان در استانها، تشكیل كمیتههای مختلف برای این كمیته، چگونگی ثبت مشاهیر در حوزه ایران فرهنگی و سایر مباحث مرتبط مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و قرار شد مشكلات ثبت آثار مكتوب به صورت مشترك با سایر كشورها از طریق رایزنی با وزارت امورخارجه بررسی و رفع شود.
روزنامه همشهری/کتاب انقلابی وزیر سابق
این روزنامه امروز در صفحه «فرهنگ» خود به معرفی کتاب «مبانی راهبردی در شکل گیری انقلاب اسلامی» پرداخته است. این کتاب شامل دیدگاه های اندیشمندان و سیاستمداران مشهور دنیا درباره انقلاب اسلامی به قلم «سید محمد حسینی» وزیر پیشین ارشاد از سوی انتشارات الهدی در هزار نسخه منتشر می شود. به گفته همشهری، این کتاب 240 صفحه ای در 3 فصل تنظیم شده که فصل اول آن به نظریه های مشهور درباره انقلاب اسلامی پرداخته و در فصل دوم دیدگاه های اندیشمندان و سیاستمداران مشهور دنیا از جمله نجم الدین اربکان نخست وزیر سابق ترکیه، رییس مجلس ملی سوریه، نخست وزیر پیشین پاکستان، میشل عون نخست وزیر پیشین لبنان و... درباره انقلاب اسلامی آمده است.
روزنامه ایران/ ریشه یابی یک واژه در فرهنگ عرفانی
ایران امروز در صفحه «فرهنگ و هنر» خود گفت و گویی با توفیق سبحانی در رابطه با «عبدالباقی گولپینارلی» مولوی پژوه معروف ترکیه که بسیاری از آثار وی در ایران ترجمه شده داشته است. به گفته این روزنامه سهم دکتر توفیق سبحانی در ترجمه آثار گولپینارلی بیش از دیگران است. وی هماکنون کتابی از این محقق ترک ترجمه کرده که تحت عنوان «تصوف، در یکصد پرسش و پاسخ» اوایل ماه آینده توسط «نشر گستره» منتشر خواهد شد. توفیق سبحانی که از نزدیک با گولپینارلی حشر و نشر داشته در مقدمه این کتاب میگوید: «تأسفم از این است که چرا به اتکای حافظه، نکتههای بسیار مفیدی را که از آن مرد بزرگ میشنیدم، جایی ثبت و ضبط نکردم و همچنین چرا بسیاری از پرسیدنیها را از آن مرد نپرسیدم.» توفیق سبحانی در ادامه میافزاید: کتاب واقعاً به صورت پرسش و پاسخ است، پرسشها را اگر فراموش نکرده باشم، یک طبیب ایرانی تبعه ترکیه از عبدالباقی پرسیده و او به آن پرسشها پاسخ گفته است.»خود گولپینارلی هم در پیشگفتار کتابش اشاره میکند:«ناآگاهی از کل اعتقاداتی که تاریخ دینی را سرشته است، بخشهایی از شعر کلاسیک و عامیانه ما را قوام بخشیده و حتی انسانیاش ساخته، در طول سدهها جامعه ما را تحت نفوذ خود داشته و با تأثیرهای مثبت و منفی خود رویدادهایی را به وجود آورده است، همگی حاصل ناآشنایی با تصوف است.
روزنامه اعتماد/ یادداشتی بر «حلزون های پسر»
اعتماد امروز در صفحه «ادب و هنر» خود یادداشتی در رابطه با کتاب «حلزون های پسر» نوشته احمد آرام منتشر کرده است. به گفته اعتماد، احمد آرام، نويسنده و هنرمند جنوبي در طول روزگار رفته از عمرش در هنرهاي مختلف تجربه اندوخته است: اگرچه مخاطبين امروز ادبيات ايران وي را صرفا به عنوان يك داستان نويس مي شناسند اما صد حيف آثار تئاتري كه كارگرداني كرده را نديده اند: نمايش هاي «جليقه نجات زير صندلي شماست»، «خانه تلخ»، «قلب الاسد» ، « صفدر و صفورا» و... كه برخي از آنها به عنوان نمايشنامه نويس برتر جشنواره تئاتر فجر نيز برگزيده شده است. او دستي در طراحي نيز داشته كه برخي از آنها در مجلات فيلم، كتاب جمعه شاملو منتشر شده و برخي نيز در مجلات معتبر دنيا. عاشق سينما است، فيلمنامه هم نوشته، بازيگري هم كرده، هم در تئاتر هم در تلويزيون (سريال دليران تنگستان) و مهم تر اينكه در كارگاه نمايش بازيگري آموخته است. این روزنامه ادامه می دهد: «حلزون هاي پسر» روايت هاي تو در تو دارد، روايت هايي كه از زاويه ديد راويان مختلف بيان مي شود. مهيار، الف. آ، بمبوتي، تريتا، تريتاي دوم. نقطه عطف اين روايت ها اين است كه زاده شدن اين روايت ها در دل هم كه سبب تو در تو شدن روايت كلي اثر شده، نه تنها خواننده را دچار ابهام نمي كند، بلكه به دليل حركت در مسير روشن وي را هدايت مي كند تا از خوانش اش لذت ببرد و خط سير قصه را گم نكند. نكته ديگر درباره اين راوي ها اينكه هر كدام شان ديگري را تكرار نمي كنند، بلكه قطعه يي از كليت داستان را بيان مي كنند، به عبارت ديگر اين روايت ها همديگر را تكميل مي كنند. در ميان اين راوي ها، الف. آ نقش ويژه يي دارد. او افكار خيالي خوانشگر هنگام خواندن درباره افكار نويسنده و چگونگي برخورد با اشخاص داستان كه زاييده ذهن خودش هستند را به عينه مي خواند و به گمانم استفاد خلاقانه اي است كه آرام با اين راوي كرده و از اين منظر ضمن روشن كردن حضور پررنگ خود در داستان، لحظاتي لذت بخش خلق كرده است.
این روزنامه همچنین گفت و گویی با احمد آرام به بهانه انتشار رمان «حلزون های پسر» داشته است. وی درباره نامی که برای این رمان انتخاب کرده به اعتماد می گوید: واقعيتش اين است كه من در مراحل مختلفي كه رمانم را مي نويسم سعي مي كنم به اين مساله به طور جدي فكر كنم كه اين نوزادي كه قرار است از طريق سزارين به دنيا بيايد با چه اسمي ديده شود بهتر است. هميشه عنوان كتاب برايم مهم بوده. خواننده، جدا از اسم نويسنده، گاه از راه عنوان كتاب جذب رمان مي شود. پس بايد اسمي را برگزينم كه از كليت رمان جدا نيفتاده باشد و مانند يك نشانه كارساز، خواننده را به درون رمان بكشد: درواقع، براي من تعليق داستان از عنوان كتاب شروع مي شود. به همين دليل هميشه سعي مي كنم در نام كتاب هايم يك راز وجود داشته باشد. «مهيار» و «بمبوتي» اينك پس از پشت سرگذاشتن آن همه ماجرا تبديل شده اند به دو حلزون پير، كه از بد روزگار هنوز پسر مانده اند. خواننده آگاه در روند خوانش رمان به آن خواهد رسيد.
روزنامه شرق/تغییر بزرگ هنر ایران، حضور بخش خصوصی است
شرق امروز در صفحه «هنر» خود گفت و گویی با «پروفسور مارکومِنِگوتزو» استاد تاریخ هنر معاصر، موسیقی شناس و استاد دانشگاه هنرهای زیبا «بررا» ایتالیا داشته است. وی درباره نوشتن کتابی درباره پژوهشهایش در مورد ایران به شرق می گوید: مایل هستم در مورد هنرمندانی که بهتنهایی در جاهای دنیا نمایشگاه برگزار میکنند، بنویسم اما هنوز این جسارت را ندارم در مورد چیزی که عمیقا اطلاعات ندارم، بنویسم. در مورد سیستم هنر نوشتن سادهتر از نوشتن در مورد خود هنر است. وی همچنین ادامه می دهد: برایم عجیب بود که طی اقامت در ایران همه درخصوص آقایان وزیری مقدم و بهمن محصص میپرسند که آیا فعالیتی در موردشان در ایتالیا شده یا نه. به نظرم شما میتوانید این خواسته را به صورت رسمی در ایتالیا دنبال کنید و مطمئن باشید همیشه راهی هست برای اینکه به این افراد توجه و از آنها قدردانی شود.
این روزنامه همچنین امروز در صفحه «ادبیات» خود نقدی بر «این وصله ها به من نمی چسبد» نوشته احمد غلامی منتشر کرده است. شرق معتقد است: راوی در «این وصلهها به من میچسبد»، پیوسته از «وصله»هایی میگوید که دیگران به او میچسبانند. چالشبرانگیزترین بخش این روایت در آنجاست که احمد غلامی، در این رمان که دربردارنده پارههایی از تجربههای خودنوشت اوست، از سنگینترین وصلهای که به او چسباندهاند سخن میگوید: وصله اطلاعاتیبودن. اینجا، درست در همینجا، ویژهترین «احتمال ژنریک» در روایت از دست میرود. مساله این نیست که به او وصله اینگونه بودن چسباندهاند، مساله این است: استراتژی روایی راوی بدل به استراتژی دفاع میشود. او از یورش دست برمیدارد. پرسش از اینکه این وصلهها به احمد غلامی میچسبد یا نمیچسبد، پرسش اشتباهی است. مساله این است: راوی از طریق تن سپردن به بازگویی خود، بر گونهای از استراتژی استنطاق مهر تایید زده است. او در جایگاه یک فرد استنطاقشونده نشسته است. ما برای اینکه از این موقعیت «استنطاقی» پرده برگیریم، بزرگترین وصله، مهمترین وصله، آن «وصله استعلایی» را به پرسش خواهیم گرفت. اما این «وصله استعلایی» چیست؟ وصلهای که به همه میچسبد. این «وصله استعلایی»، گونهای از «پلاک» است. کد ملی مانند شمارهای که بر پلاکی حک میکنند و بر گردن آدمی میآویزند.
روزنامه بانی فیلم/ دهه شصت دوران شکوفایی سینما
این روزنامه امروز در ستون «معرفی کتاب» خود به معرفی «سینمای نوین ایران» به روایت انوار و بهشتی پرداخته است. بانی فیلم ابتدا دو اشتباه سید محمدی بهشتی را بررسی می کند و می گوید: سيد محمد بهشتي مدير عامل بنياد سينمايي فارابي در دهه شصت در گفت و گو با مولف کتاب، به دفاع از سياست هاي سينمايي دوران مديريت خود پرداخته است. هر چند بهشتي در بخشي از اين گفت و گو به اشتباهاتي نيز اعتراف کرده. وي در اين کتاب با بيان اينکه دو اشتباه در دوران مديريتش مرتکب شده چنين گفته است: «من دو اشتباه مرتکب شدم. 1- اين که سناريوي فيلم «آنسوي مه» را نوشتم و اين تصور را ايجاد کردم که ما طرفدار اين نوع سينما هستيم. اين يکي از اشتباهات من بود؛ 2- اين که براي برخي از فيلمسازان خارجي فرصت و فضايي ايجاد کرديم که سينماگران ما سينماي آن ها را بشناسند البته در ذات اش من قبول ندارم که اين کار، اشتباه است ولي شايد ذهنيتي که جامعه نويسندگان سينماي ايران داشتند، آن ها گفتند و توانستند فضاسازي انجام دهند که اين مديران اين گونه فکر مي کنند و مي پسندند.
بانی فیلم به بخش دوم این کتاب نویسنده گفت و گویش را با انوار منتشر کرده است. به گفته بانی فیلم، آنچه در سراسر کتاب مشهود است همدلي و همراهي مولف با مديران سينمايي دهه شصت است فرض اللهي در بخش پاياني کتاب آورده است: «نظر نگارنده اين است که برجسته ترين اتفاق سينمايي دوران ايشان در کنار توليد آثار شاخص و ماندگار براي سينماي ايران، ارتقاي سطح سليقه و کيفيت محتوايي سينماي بدنه است که حاصل روش هوشمندانه و تدابير عملياتي بهشتي و انوار در سينما بود. کتاب سينماي نوين ايران توسط نشر افراز منتشر شده است.
روزنامه شاپرک/شازده کوچولو شاهزاده ادبیات نوجوان
شاپرک امروز در صفحه «ادبیات نوجوان» خود نگاهی به زندگی و مهمترین آثر «آنتوان دونست اگزوپری» انداخته است. این روزنامه می گوید: آنتوان دوسنت اگزوپري نويسنده کتاب شازده کوچولو است که يکي از پرفروش ترين کتاب ها در دنيا است. اين کتاب توسط محمد قاضي، احمد شاملو و ابوالحسن نجفي به زبان فارسي ترجمه شده که هر کدام از کتاب ها بارها تجديد چاپ شده اند. نويسنده شازده کوچولو در سال 1900 در ليون فرانسه به دنيا آمد. در بيست و يک سالگي خدمت نظامي خود را آغاز کرد و به عنوان خلبان تعليم ديد. به او پيشنهاد داده شد تا به نيروي هوايي منتقل شود اما ترجيح داد تا شغلي اداري داشته باشد. اولين داستان او به نام هوانورد در مجله اي منتشر شد. اولين کتاب او به نام "پست جنوبي" در سال 1929 انتشار يافت. در همين زمان او به عنوان خلبان، مسير کازابلانکا و داکار را طي مي کرد. در سال 1931 کتاب پرواز شبانه منتشر شد که موفقيت هاي بسياري را براي او به ارمغان آورد. در دسامبر 1935 هواپيماي او در هنگام پرواز از پاريس به سوي سايگون در صحرا در نزديکي شهر وادي النطرون در مصر سقوط کرد و پس از تحمل دو سه روز بي آبي و بي غذايي توسط يک عرب صحرا نشين نجات يافت. آنتوان دوسنت اگزوپري تا زمان جنگ جهاني دوم همزمان به نويسندگي و پرواز ادامه داد. در زمان جنگ، او براي مدت کوتاهي در نيويورک زندگي کرد. کتاب شازده کوچولو عمدتا در نيويورک نوشته شده است. او در 43 سالگي به فرانسه بازگشت و به عنوان خلبان به کمک ارتش شتافت. او در آخرين ماموريت خود در 31 ژوئيه 1944 براي جمع آوري اطلاعات در مورد نيروهاي آلمان به پرواز در آمد. هواپيماي آنتوان دوسنت اگزوپري، در سال 1944 ناپديد شد و علت سقوط هواپيماي حامل او براي مدت هاي طولاني نامعلوم بود. هرست ريپرت، خلبان آلماني گفته است که هواپيمايي که او به طرف آن شليک کرده، متعلق به اگزوپري بوده است. او تاکيد کرده که اگر مي دانست سرنشين اين هواپيما چه کسي است، به طرف آن شليک نمي کرد.
روزنامه فرهیختگان/ گفت و گو با داریوش معمار
فرهیختگان امروز در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با «داریوش معمار» نویسنده ایرانی داشته است. به گفته این روزنامه وی کار شاعری را از دهه هفتاد آغاز کرده و تا کنون دو کتاب نقد و چندین مجموعه شعر را به چاپ رسانده است. وی در رابطه با اشعارش به فرهیختگان می گوید: شعر عالی ترین نوع کنش گری در زبان است و زبان در فرایند این کنش گری تاثیر و معنا پیدا می کند. منظور از این معنا همان رابطه است، شعر کنشگری بدیع است که منجر به رابطه ای تازه شود و اینها دلایل اولیه نشر شعر را روشن می کند. اما چرایی تلاش شاعران برای نشر شعرشان در زمانه ما موضوع غریبی است چرا که انسان عصر ما از همیشه تنها تر و جامانده تر است و افق های برابرش برای زندگی و خواستن محدودتر مانده. در حقیقت انسان عصر نو در خود فرو مانده و افسوس خورده است.
نظر شما