روزنامه ایران/تغییر شیوه نامه بررسی کتاب و دستمزد ممیزان
«ایران» امروز در صفحه «فرهنگ و ادب» خود گفت و گویی با ابراهیم حسن بیگی، نویسنده در رابطه با مسایل و مشکلات صنعت نشر و ادبیات کشورمان منتشر کرده است. وی در این گزارش به «ایران» می گوید: مسائل و مشکلات صنعت نشر و ادبیات کشورمان یکی از مباحثی است که در طول سالهای پس از انقلاب با فراز و نشیب های متعددی روبهرو بوده است. اطلاع رسانی، معرفی آثار، ممیزی، ادبیات عامه پسند و شمارگان و تعدد چاپ برخی کتابها و همینطور قراردادهای خرید کارتنی بخشی از مسائلی است که از دولت سازندگی به بعد مورد مناقشه بوده است. حسن بیگی درباره ارتباط بین نویسنده، کتاب و کتابخوان ادامه می دهد: متاسفانه امروزه ارتباط قابل قبولی بین نویسنده، کتاب و کتابخوان وجود ندارد و در بسیاری از موانع این ارتباط قطع است. وقتی جامعه کتابخوان کشور اطلاع درستی از کتابهای منتشر شده و حوزه های آن ندارد، چطور می تواند کتاب مورد نظرش را تهیه کند، بنابراین ما نمی توانیم به خاطر سرانه پایین مطالعه کتابخوانی را در جامعه مخدوش کنیم.
این روزنامه همچنین در صفحه آخر خود خبر تغییر شیوه نامه بررسی کتاب و بهبود دستمزد ممیزان را از خبرگزاری «مهر» منعکس کرده است. به گفته «ایران»، شجاعی صائین مدیر دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی با بیان اینکه صدور مجوز به کتابها الزاما به به معنای موافق بودن ما با مضمون آنها نیست می گوید: ما تنها از جهت تطابق با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، درباره کتابها اظهار نظر می کنیم و مجوز کتاب «ایران در گذر روزگاران» هم مطابق قانون صادر شده است.
وی ادامه می دهد: ما با توجه به شرایط کاری مان و ارزیابی که از روند کاری بررسان دفتر کتاب داریم، طبیعی است که باید تغییراتی را اعمال کنیم و اعمال هم می کنیم. بخشی از این تغییرات انجام شده و قطعا هم در آینده تغییرات دیگری هم خواهیم داشت چرا که روند بررسی کتاب نباید روند ساکن و کم تحرکی باشد.
روزنامه فرهیختگان/ کاسه همین است و آش همین
این روزنامه امروز در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با «احمد دامود» به بهانه انتشار کتاب «نگاهی کوتاه به خلاقیت، بازیگری و آشفتگی های درونی» منتشر کرده است. وی درباره علت انتشار این کتاب به «فرهیختگان» می گوید: من اول تئاتر خواندم و بعد که به دانشگاه رفتم چهار سال در تبریز روانشناسی خواندم و بعد دوباره به تئاتر برگشتم و تمام مدت در تئاتر ماندهام. دلیل اینکه روانشناسی را برای تحصیل انتخاب کردم به خاطر درکی بود که پس از چند سال کار کردن با چهره های تئاتری مطرح داشتم و این درک مرا به این نتیجه رساند که برای کار تئاتر به طور کلی و بازیگری به طور اخص باید یکی از دو رشته روانشناسی یا جامعهشناسی را دانست. میان این دو، روانشناسی را انتخاب کردم. بنابراین عالما و عامدا و با قصد به این رشته رفتم تا بتوانم بعدها در تئاتر از آن بهرهگیری کنم. آنچه شما میگویید با کتابهایی که در این زمینه مینویسند متفاوت است و از آشفتگیهای روانی در این کتابها صحبت میکند. مطلبی جدی که تحلیل درستی از فضا داشته باشد. اغلب این کتابها فقط توضیح دادهاند یا اگر هم تحلیلی وجود دارد به این آثار برنخوردهام. آنهایی هم که برخوردهام یا توضیح داده یا برداشتهایی ابتدایی و ساده از این مباحث داشته است. این کتاب برای اولینبار در ایران است که به مساله آشفتگیهای روانی در بازیگری و تئاتر نگاه میکند. من جای چنین کتابی را خالی میدیدم و همانطور که در کتاب هم نوشتهام، سوالهای مداوم دوستان بازیگر به خصوص دانشجویان و نگرانیشان از این قضیه با علم اینکه میدانستند من نگاهی هم به روانشناسی در زندگیام داشتهام و این مساله باعث شد تا من جوابی به این نگرانیها در حد مقدور و ممکن داشته باشم. البته این کتاب خلاصه است و باید عمیقتر و ریشهایتر پیش رفت اما پایه مبحث همین مواردی است که در کتاب آورده شده است.
«فرهیختگان» همچنین در ستون «سلام کتاب» خود مطلبی با عنوان «کاسه همین و آش همین» منتشر کرده است. این روزنامه می گوید: چند وقت پیش دوست منتقدی روی صفحه شخصیاش در فیسبوک نوشته بود برای کتابی ششهزار تومان پول داده و تنها پنج شش صفحه بیشتر از آن را نتوانسته بخواند. نوشته بود عصبانی است و تنها برای حرمت کلام و کلمه است که کتاب را پرت نمیکند سهکنج اتاق. نمیدانم او درباره کدام کتاب داشت حرف میزد. اما متاسفانه من هم بارها و بارها تجربههای مشابهی را سپری کردهام. بحث سلیقه نیست. یک منتقد کتاب را صرفا برای لذت متن نمیخواند، که اگر به مذاقش خوش نیامد، بگذاردش کنار. لذت برای یک منتقد، در بررسی درست اثر و واکاوی مسائل آن است که ایجاد میشود، پس چطور میشود که یک منتقد ادبی کتابی را بعد پنج، ده، بیست، سی یا پنجاه صفحه کنار میگذارد؟ خواننده کتاب، خواننده کتاب است، نه اسیری گرفتار در اردوگاه کار اجباری بوخنوالد. او اگر از خواندن کتابی لذت نبرد، نهتنها خواندنش را ادامه نخواهد داد، که آن را به دیگران هم پیشنهاد نخواهد داد، و - به احتمالی- دیگر سراغ کتابهای آن نویسنده یا حتی ناشر نخواهد رفت. ادبیات باید جذاب و سرگرمکننده باشد. نگاهی به ادبیات جهان هم نشان میدهد که همه آثار بزرگ و ماندگار - جز استثناهایی انگشتشمار که خصلتهای فنی بینظیرشان سرگرمکننده نبودنشان را زیر سایه قرار داده- جذاب و سرگرمکنندهاند. این اولین و مهمترین خصلت کارکردی ادبیات است.
روزنامه شرق/ داستان های عامه پسند مضر است؟
«شرق» امروز در ستون «گزارش» خود گزارشی از ذهنیت ایرانیان از ادبیات داستانی ایتالیایی را منتشر کرده است. شرق در این ستون می گوید: ششمین نشست ادبی رایزنی فرهنگی در ایتالیا با عنوان «ایرانیان در مورد فرهنگ و ادبیات ایتالیا چگونه فکر میکنند؟» در محل خانه ترجمه رم با حضور مترجمان ایرانی و ایتالیایی برگزار شد. پروفسور پیه مونتزه استاد زبان و ادبیات فارسی نیز حضور داشت. مونتزه چند سال پیش کتابنامه ادبیات ایتالیایی در ایران را چاپ کرده است. خانم چیوس، مدیر خانه ترجمه رم در این نشست از سابقه دیرینه ارتباط ادبیات و فرهنگ ایران و ایتالیا گفت و اینکه هر دو ملت فرهنگ و تمدنی دیرینه دارند و به همین خاطر ما از برپایی چنین نشستهایی برای تبادل و نزدیکی اندیشههای ادبی و فرهنگی دو ملت استقبال میکنیم. در ادامه علیاصغر محمدخانی نیز درباره «ذهنیت ایرانیان از ادبیات ایتالیایی» گفت و به بررسی و تحلیل 10سال ترجمه آثار ایتالیایی در ایران پرداخت.
این روزنامه همچنین در ستون «سلام به فردا» خود یادداشتی از «محمود برآبادی» نایب رئیس انجمن نویسندگان در رابطه با داستان های عامه پسند منتشر کرده است. برآبادی در این یادداشت به «شرق» می گوید: چندی پیش یکی از خبرگزاریها از ایجاد تشکل انجمن نویسندگان عامهپسند خبر داد. اینکه در برههای از سالهای بعد از انقلاب یعنی اواسط دهه60 تا اواخر دهه70 کتابهای عامهپسند و نویسندگان عامهپسند بهطرز شگفتانگیزی زیاد شدند، برمیگردد به شرایط آن دوران که جای بحث آن اینجا نیست، اما به طور کلی باید از هر تشکل صنفی در قلمرو ادبیات استقبال کرد، تشکلهای صنفی و فرهنگی گونهای نهاد مدنی هستند که میتوانند کارکردهای مثبت فراوانی داشته باشند؛ اما همچنان این سوال جدی مطرح است: آیا داستانهای عامهپسند برای جامعه مفید است؟
اغلب نویسندگان از جمله نویسندگان کودک و نوجوان از رواج و رونق ادبیات بازاری یا عامهپسند شکایت دارند. این نویسندگان از اینکه ادبیات سبک و گاه سطحی، جای ادبیات جدی را گرفته مینالند. آنها میگویند همین تعداد خواننده محدود را هم این آثار به خود جلب میکنند، چرا که اینها رگ خواب خواننده آسانطلب را بهدست آورده و از این نقطهضعف برای فروش آثار خود استفاده میکنند. بهجز آثار عامهپسند پلیسی، کتابهای عشقی و اجتماعی هم بود از نویسندگانی چون امیلی برونته، دانیل استیل، جواد فاضل، حسینقلی مستعان و... که خوانندگان فراوانی داشتند.
روزنامه شاپرک/طنزهای اثرگذار منوچهر احترامی
«شاپرک» امروز در صفحه «تلخند» خود یادداشتی در رابطه با «منوچهر احترامی» منتشر کرده است. به گفته این روزنامه، احترامي در ابتداي فعاليتش بيشتر مطالب خود را به صورت شعرمنظوم مي نوشت اما کم کم سهم نثر و داستان در آثارش بيشتر مي شود. م.پسرخاله، الف.اينکاره، م.وقايع نويس، م.الف.مستعار، نهيب الممالک و ... اسامي مستعاري است که احترامي در مجلاتي چون توفيق، رفتگر، آهنگر، خورجين، بامداد، گل آقا و ... استفاده کرده است. احترامي با راديو، تلوزيون و سينما نيزهمکاري داشته است و معتقد است که همکاري با راديو تلوزيون قلم طنز پرداز را پخته تر مي کند. سوژه ها معمولا او را پيدا مي کردند و در بيشترحوزه ها روي خط قرمز مي نشست اما رنگي نمي شد و با ظرافت خطوط قرمز را بالا و پايين مي کرد. هر چقدر درباره آثار ارزشمند احترامي بگوييم؛ کم گفته ايم. شعر، داستان، نثر، فيلمنامه،مقاله و پژوهش، فرم ها و قالب هاي ابداعي، فرم ها و غالب هاي کهني که با ذوق خود آن ها را زنده کرد و ... که هر کدام براي علاقه مندان زيبايي خود را دارد و براي طنز-پردازان پر از نکات آموختني است. اما ويژگي هاي شخصيتي احترامي براي کساني که او را مي شناختند بيشتر جلب توجه مي کرد. احترامي، براي جوان تر ها احترام خاصي قائل بود و از هر فرصتي براي آموزش آنها و انتقال تجربيات ارزشمندش استفاده مي کرد ومعتقد بود اين خصيصه را از پرويز شاپور ياد گرفته است.
این روزنامه همچنین در ستون «زنگ ادبیات» خود گزارش از همايش «سعدي و نوآوريهاي ادبي» در ايتاليا را از «ایسنا» منعکس کرده است. این روزنامه می گوید؛ علياصغر محمدخاني - معاون فرهنگي و بينالملل شهر کتاب - پس از بازگشت از سفر ايتاليا، درباره برنامهها و دستاوردهاي اين سفر گفت: به منظور شرکت در چند برنامهي علمي و فرهنگي در يک هفتهي گذشته، سفري به ايتاليا داشتيم که با همکاري رايزني فرهنگي ايران در ايتاليا، خانهي ترجمهي رم، کتابخانهي فلورانس، کنفرانس «تصوير ايرانيان از ادبيات ايتاليايي» در خانهي ترجمهي رم برگزار شد و در کتابخانهي ملي فلورانس نشست «عصري با مولانا» با حضور سرجيئو فوتي، مولويشناس ايتاليايي، غلامرضا خاکي و علياصغر محمدخاني تشکيل شد و دربارهي انديشهي مولانا در صلح و دوستي صحبت و سير مولويپژوهي در ايتاليا تحليل و بررسي شد و اينکه در زبان ايتاليايي به آثار مولوي به ميزان زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني توجه نشده است و پيشنهاد شد که پژوهشگران و استادان زبان و ادبيات فارسي در دانشگاههاي ايتاليا به تحقيق و ترجمهي آثار مولانا اهتمام بيشتري داشته باشند.
روزنامه آرمان/ مشکلات ریز و درشت ادبیات داستانی
این روزنامه امروز در صفحه «ادبیات» خود گفت و گویی با مرتضی نجابتی درباره رمان «نت بدون گذرنامه» داشته است. وی در مورد این رمان می گوید: همیشه به این موضوع فکر کردهام چرا شاعران ما فقط به شعر اکتفا کردهاند؟ در صورتی که شاعران آن طرف آبها در چند ژانر مختلف کار کردهاند. مثلا ژاک پروه حتی در حوزه ترانه و سینما نیز کار کرده است. من بهشدت با این نگاه مخالفم. یک نوع نگاهی در دهه چهل باب بود و آن نگاه تا به امروز هم بر ادبیات ایران سایه افکنده است. شاعران شکست خورده به سمت داستان میروند؛ این جمله غیرمنطقی و غیرقابل دفاع است. در صورتی که رمان نوشتن بهشدت سخت است. من شاعری را میشناسم که در کل کارنامه ادبیاش یک کتاب دارد ، بیست سال از مجموعه شعرش میگذرد. با او بارها حرف زدهام . میگوید من رمبوی شعر ایرانم! حالا اینکه چرا شما ناظم حکمت، یانیس ریتسوس، پابلو نرودا ، اکتاویو پاز و ... را مثال نمیزنید. اتفاقا وقتی به حوزههای دیگری سر میزنی ، متوجه میشوی کجای کار قرار دارید و آنوقت خیلی چیزها برایت میشکند.
«آرمان» همچنین در ستون «زاویه» خود مطلبی درباره مشکلات ادبیات داستانی منتشر کرده است. به گفته این روزنامه، داستان نویسی ما حال و روز خوشی ندارد و تقریبا بدون برگشتترین و کم خروجیترین کار هنری است. نویسندگان خروجی خاصی از فروش آثار شان ندارند و تقریبا زیست حرفهای از طریق نوشتن ممکن نیست. تا همین چند سال پیش تصور میشد که مثلا مجسمهسازی یا نقاشی بازار اقتصادی مناسبی ندارند و کمرونقترین هنرها هستند؛ اما امروز حتی نقاشی و مجسمهسازی هم دارای یک اقتصاد خانگیاست و از ادبیات داستانی پیشی گرفتهاند و داستان نویسی به یکی از فقیرترین هنرهای حال حاضر ما تبدیل شده است . ادبیات داستانی ما بر عکس تمام دنیا روز به روز از نظر اقتصادی ضعیفتر میشود و از نظر پایگاه اجتماعی نیز هیچ گروهی به طبقه متوسط شهری که مخاطب امروز بازار داستان است، اضافه نمیشود. مشکلات ریز و درشت ادبیات داستانی کم نیست و جالبتر این است که اهالی ادبیات داستانی بیش از آنکه به فکر سر و سامان دادن به این وضعیت اقتصادی ناگوار باشند و بخواهند برای وضعیت فاجعه بار تیراژ هزار جلدی کاری کنند، کاری مهمتر یافتهاند و آن جدلهای بیحاصل و من گوییها و تخریبهایی است که بالای سر ادبیات بیمار و تکیده داستانی اتفاق میافتد. تو گویی که همه مشکلات داستاننویسی ما حل شده است و تنها مشکل ما این است که چرا در فلان وبلاگ فلان نویسنده به دوستی فرموده که ابروی داستان شما کج است. و چرا این کتاب بیرون آمده است و چرا فلانی شاگرد فلانی است و.... شاید در این روزها ما بیشتر از اینکه به داستان نویس صرف و معمولی نیاز داشته باشیم به داستان نویسانی نیاز داریم که استراتژیست باشند و بتوانند با تحلیل و برنامه و باز کردن جاده و برداشتن موانع؛ کمی نور به دخمه تاریک این روزهای داستاننویسی بتابانند. داستان نویسانی که تلاش کنند تا بازار داستان شکل بگیرد و رونقی بر این هنر ورشکسته بیفتد! امروز هیچ هنری با اقتصاد مالی صفر یا حتی متوسط نمیتواند در عرصه ملی حتی عرض اندام کند و برای همین است که نویسندگان ما در شهرهای محدود و گروههای محدود؛ شهرت و نامی دارند و این هنر مخاطب بسیار کمی دارد.
روزنامه بانی فیلم/ ساخت فیلمی با اقتباس از رمان «اوریانا فالاچی»
این روزنامه امروز در صفحه «سینما» خود خبری از ساخت فیلمی با اقتباس از رمان «اوریانا فالاچی» را از «ایسنا» منعکس کرده است. «بانی فیلم» در این خبر می گوید: فیلم نیمه بلند «زندگی کن» به نویسندگی و کارگردانی مسعود امینی، آماده نمایش شد. این فیلم که اقتباسی از رمان «نامهای به کودکی که هرگز زاده نشد» به نویسندگی اوریانا فالاچی است، روایتگر مادری است که فرزند خود را در دوران بارداری از دست میدهد و در ادامه نمیتواند با شرایط موجود کنار بیاید.
روزنامه اطلاعات/ نویسندگان برتر «قلم زرین» گرفتند
این روزنامه امروز در صفحه «اخبار داخلی» خود گزارشی از مراسم پایانی دوازدهمین دوره جایزه قلم زرین منتشر کرده است. «اطلاعات» در این گزارش می گوید: مراسم پایانی دوازدهمین دوره جایزه قلمزرین ۱۴ تیرهمزمان با روز قلم در تالار مهر حوزه هنری با حضور دکتر سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد و دکتر غلامعلی حداد عادل نماینده مجلس و رئیس فرهنگستان زبان فارسی برگزار شد. سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد در این مراسم تعیین روز قلم را در تقویم بسیار خوب و مناسب توصیف کرد و گفت: روز قلم که به پیشنهاد انجمن قلم در تاریخ تقویمی ما راه یافت از حسنسلیقه انجمن بود که در یک مناسبت تاریخی با تاریخ ایران هم قرابت دارد و تیرگان با قلم نیز نسبتی دارد. در نهایت پیشنهاد شد تا این روز به نام قلم مطرح شود. معاون فرهنگی وزیر ارشاد تصریح کرد: قلم به عنوان یک فرصتی و نسبتی با خیلی چیزهاست. قلم نسبتی است با تاریخ گذشته و حال انسانها و نقطهای که ارتباط انسانها را به هم وصل میکند. قلم حافظه تاریخی ملتهاست. ملتها با قلم تاریخ خود را حفظ و نگاهبانی میکنند. قلم فرصت ارتباط فرهنگی ملتهاست. ملتها از طریق قلم ارتباطشان را شکل میدهند و فرصت تبادل فرهنگی میسر میشود. به گفته وی قلم نقطه اتصال دانشمندان جوامع با یکدیگر است، قلم نقطه اتصال آسمان و زمین است. ملکوت هم از طریق قلم با زمین ارتباط پیدا میکند و ارتباطی میان زمین و ملکوت هستهای پدیدار میشود.
نظر شما