خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- محمد عکاف: قانون، قانون است برای همه حتی برای پسر رئیس چاپخانه صفا؛ حالا روزگار گذشته است و پسر مرحوم «حسن عابدینی» جا پای پدر گذاشته است و راه پدر را میرود.
«بابک عابدینی» میگوید: حالا میفهمم که چرا اینقدر پدر اصرار داشت در محیط چاپخانه باشم و درست مثل یک کارگر با من رفتار میشد. کسی میتواند مشکلات چاپ و چاپخانه را درک کند که از صفر تا صد کار چاپ را درک کرده باشد و از زیر و بم این صنعت مطلع باشد.
مرحوم «حسن عابدینی» رئیس چاپخانه صفا، از قدیمیهای روزنامه اطلاعات بود که سال 1353 تصمیم گرفت در محله سعدی و خیابان مصباح، چاپخانهای راهاندازی کند. با افتتاح این چاپخانه یکی از مدرنترین چاپخانههای تهرانِ آن روزگار کار خود را شروع کرد.
از آن سالی که چاپخانه کارش را آغاز کرد، صد در صد کارش چاپ کتاب بود و از این حجم کاری، 90 درصد به چاپ کتابهای درسی اختصاص داشت.
در همین زمان حسن عابدینی تصمیم گرفت فرایند صحافی و بستهبندی را هم به مجموعه کاریاش اضافه کند تا همه مراحل کار چاپ در یک فضای کاری محقق شود.
در همان سالها بود که چاپ صفا توانست بخش عمدهای از بار انتشار کتابهای درسی را بر دوش بکشد و در این اثنا «بابک» هم کنار پدر بزرگ شد و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر کرد.
گرچه «بابک» برای ادامه تحصیل در رشته میکروبیولوژی به آمریکا رفته بود اما عشق و علاقه وافرش به صنعت چاپ همچنان ادامه داشت. آنچه باعث شد او فارغ از رشته تحصیلی به ایران بازگردد و بازهم با مرکب و فیلم و زینک همنشین شود، فوت پدر بود. حالا او باید بار این چاپخانه قدیمی را به دوش میکشید و با تجربههای دوران نوجوانی راه پدر را ادامه میداد.
بابک عابدینی میگوید: بعد از فوت پدر مجاب شدم بیایم ایران، زندگی کنم و راه پدر را ادامه دهم. پیشینه کار در فضای صنعت چاپ و اعتبار پدر و دوستان همراهی که به کمکم آمدند باعث شد چرخ چاپخانه صفا بچرخد و برای تحقق مطالبات و خواستههای تلاشگران صنعت چاپ وارد فعالیتهای صنفی شوم و به لطف دوستان، امروز ریاست هیئتمدیره اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ را برعهده بگیرم. زیرا معتقدم این امکان وجود دارد که بخش عمدهای از نیاز منطقه را پاسخگو باشیم اما به دلیل نبود انسجام صنفی و مشکلاتی که در تعامل با نهادهای اقتصادی و دولتی داشتیم فرصت را در اختیار رقیبان قرار دادهایم و مشتریان مشتاق کشورهای همسایه را از دست دادهایم.
عابدینی معتقد است که صنعت چاپ یک صنعت جامع است و امروز باید تمام مراحل کار را از صفر تا صد انجام دهد: وقتی به ایران آمدم بخش عمدهای از کار را به نوسازی دستگاهها و ماشینآلات چاپ اختصاص دادم و تلاش کردم همه فرایند کار یعنی از چاپ تا صحافی و بستهبندی را در فضایی که در اختیار داشتم، تجمیع کنم. واقعیت این است که امروز صنعت چاپ به یک صنعت منسجم تبدیل شده است و کسانی میتوانند در عرصه رقابت حرفی برای گفتن داشته باشند که جزیرهای عمل نکنند.
او میگوید: در قدیم هر چاپخانهای در یک رشته کاری تخصص داشت؛ یکی کتاب چاپ میکرد و دیگری جعبه و یکی دیگر لیبل، اما امروز همه این فرایند باید در یک مجتمع چاپ انجام شود و حتی باید چاپخانهها جواز نشر و انتشارات هم داشته باشند. ما در چاپخانه صفا اینکار را انجام دادیم و مجوز انتشارات «سای بک» را از وزارت ارشاد دریافت کردیم.
شاید بارها و بارها کلمه «بازار هدف» را شنیده باشید. به نظر ساده اما در عمل سخت است آن هم برای صنعت مهمی به نام چاپ.
«ما از خیل بازارهای مهم منطقه که بازار هدف ما هستند خبر نداریم یا بهتر بگویم شناخت و آگاهی نداریم. ما حتی نتوانستهایم بازار چاپ عراق و افغانستان را در دست بگیریم. نه ما از خواست آنها خبر داریم و نه آنها ظرفیت ما را میشناسند. به همین دلیل یکی از مهمترین فعالیتهای صنفی ما در اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ ایجاد بسترهای شناخت ظرفیتهای چاپ ایران به کشورهای همسایه است.»
بابک عابدینی میگوید: کشورهایی مثل عراق یا افغانستان بسیار تمایل دارند که عمده کارهای چاپیشان خصوصاً در حوزه کتاب را به ما واگذار کنند اما مشکل اینجاست که ما به لحاظ قیمت تمامشده دچار مشکل هستیم. چاپخانههای همسایه ما مثل ترکیه بهراحتی وارد مذاکره و قرارداد چاپی میشوند؛ زیرا دولت از قیمت تمام شده قراردادها حمایت میکند و اگر در طول انعقاد قرار داد تا زمان تحویل کار، بازار چاپ دچار نوسان شد و کاغذ و مواد اولیه با افزایش قیمت مواجه شد، دولت با تضمین قراردادهای بینالمللی صنعت چاپ،
ما بهالتفاوت افزایش قیمت را پرداخت میکند تا هم قرارداد تضمن شود، هم صادرات رونق پیدا کند، هم اعتماد بینالمللی ایجاد شود و هم چاپخانه متضرر نشود.
در ایران، امروز قرارداد چاپ کتاب یا بستهبندی را با طرف خارجی منعقد میکنیم اما اینقدر قیمت بازار نوسان دارد که اگر متضرر نشویم با حاشیه سود خیلی پایین و گاهی سر به سر، کار را تحویل میدهیم و این موضوع باعث کاهش انگیزه صنعت چاپ ایران برای ورود به بازارهای منطقه است.
عابدینی میگوید: در ایران سرمایهگذاری مشکل است، امکانات و تسهیلات بانکی ضعیف است و دولت قرارداهای ما را تضمین نمیکند. با این همه به دلیل عشق و علاقهای که به کارمان داریم برای حفظ این صنعت تلاش میکنیم.
شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۸
نظر شما