این کتاب روایت نوجوانی ترسو و ضعیف یا به قول خود شخصیت اصلی داستان به درد نخور به نام توکااست که به لحاظ جثه کوچکی که دارد همیشه مورد اذیت و آزار دوستان خود قرار می گیرد. در ادامه داستان توکای ترسو و مردنی بر حسب اتفاق کتاب خاطرات جنایتکاری مشهور را پیدا میکند و میخواهد در زندگی از او الگوبرداری کند و تصمیم می گیرد مانند جنایتکارها خشن، نترس و پولدار بشود. حالا باید دید او از پس این کار برمی آید یا نه؟...
در بخشی از داستان آمده است : «خیلی پررو و حاضر جواب بود. نمی دانستم باید چه غلطی بکنم. همین حالا بود که مامان پیدایش بشود. مطمئن بودم که با دیدن آن هیولای عجیب و غریب قلبش از کار می افتد. گفتم: خب حالا دستور می دم غیب شی. هروقت کارت داشتم صدات می زنم. آهای! با توام.
اصلا محل نمی گذاشت. یهو مامان در اتاق را باز کرد و آمد تو. غول نشسته بود لبه تخت. از ترس چشمهایم را بستم. اما رفتار مامان خیلی عادی بود. گفت: هرچی تکونت دادم بیدار نشدی... پاشو...
نفس راحتی کشیدم. انگار هیچ کس غیر از خودم نمی توانست بییندش. بعد از دیدن مامان ساکت شده بود و زل زده بود به من. سعی می کردم آرام تر حرف بزنم. دیدیش؟ مامانم بود.
گفت: زن چاق وایستاده... به اونچه؟
گفتم:« مامانمه! درست حرف بزن! ببین من دوست ندارم برم تو اون سوراخی! تو اون زندون! مدرسه یعنی زندون! می فهمی؟...»
مهدی رجبی در سال 1359 در شهرستان خمین به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل رشته سینماست و در حال حاضر در حال گذراندن رشته کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی در دانشگاه تربیت مدرس است. وی حدود یک دهه است که داستان و فیلمنامه می نویسد اما به گفته خودش شیفته نوشتن رمان برای نوجوانان است. برخی آثار وی کاندیدای جایزه ادبی یلدا در سال 1384، کاندیدای جایزه ادبی اصفهان 1387 و برگزیده کتاب کودک ونوجوان در سال 1389 بوده است. از دیگر کتاب های این نویسنده می توان از آثاری چون فراموشان این زمستان، تانگوی شبانه، این سرما مرا می کشد، معمای دیوانه کله آبی و گریه نکنید مثل ابر بهار را نام برد.
رمان کنسرو غول با شمارگان دو هزار و 200 نسخه و قیمت 9 هزار تومان ازسوی انتشارات افق عرضه شده است.
نظرات