خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)- کیفیت ترجمه کتابهای سیاسی، یکی از دغدغههای پژوهشگران و صاحبنظران دانش سیاسی در ایران امروز است. برخی معتقدند ترجمه کتابهای سیاسی در ایران، در سطح بسیار نازل قرار دارند. در ادامه نتيجهگيري سوژه «آسيبشناسي ترجمه كتابهاي سياسي در ایران» دیدگاه سه مدرس دانشگاه و صاحبنظر در حوزه علوم سياسي كه پيش از اين ديدگاههاي آنها در اين (ايبنا) منعكش شد، بررسي ميشود.
دیدگاههای صادق زيباكلام*؛ استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه تهران، جواد اطاعت*؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه شهيد بهشتي و مهدي مطهرنيا*، كارشناس، پژوهشگر حوزه سياسي و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی را در ادامه ميخوانيم.
دانشجویان رشته علوم سیاسی ما نمیتوانند چیز زیادی از علم سیاست بفهمد
صادق زيباكلام نقدهايي را كه برخي به ترجمه كتابهاي سياسي وارد ميكنند قبول دارد و حتي از نوعي دلسوزي نسبت به دانشجويان علوم سياسي سخن ميراند كه ترجمههاي ثقيل باعث ميشوند آنها چيزي از مفاهيم علم سياست متوجه نشوند. او ميگويد: «واقعا دلم برای دانشجویان علوم سیاسی میسوزد چون هنگامی که این کتابها را میخوانم، حقیقتاً نمیفهمم کتاب درباره چه چیزی است. باید چند بار کتاب را بخوانم و بعد تازه حدس بزنم که شاید منظور نویسنده چه بوده! با این وضع، تکلیف دانشجوی سال اول و دوم رشته علوم سیاسی هم روشن است. او نمیتواند چیز زیادی از مباحث نظری در حوزههای گوناگون علم سیاست بفهمد.»
وي همچنين با اين نقد گزنده كه برخي معتقدند ترجمه آثار سیاسی در ایران نوعی تفنن و لغتبازی است که به جای تولید دانش به توهم دانش منجر میشوند نيز همراه ميشود و عنوان مي كند: «تا حدود زیادی با این نقد موافقم. من این حرف را به شکل دیگری میگویم. مثلاً وقتی منِ زیباکلام در حال ترجمه یا حتی تالیف یک متن سیاسی هستم، تلاش میکنم چنان ثقیل و سنگین بنویسم که کسی جرات نکند بگوید بیسواد هستم. یعنی نویسنده و مترجم ما پشت سختنویسی قایم میشوند تا دیگران آنها را باسواد بپندارند. گاهی شما باید از مترجم بپرسید که این لغت مورد استفاده شما یعنی چه؟ اکثراً سعی میکنند فارسی سره بنویسند و اصطلاحات مندرآوردی به کار میبرند تا لغات عربی به ترجمهشان راه پیدا نکند و باسواد به نظر آیند. برای اینکه سطح پایین ننویسد، جوری مینویسد که کسی نمیتواند بفهمد؛ یعنی جوری مینویسد که همه بگویند چقدر این آدم برجسته است که ما یک کلام نفهمیدیم چه گفت و نوشت.»
با اين حال زيبا كلام در اين باره قدري نظري متمايز با ديگران دارد و معتقد است در ايران بيشتر ترجمه گنگ و نامفهوم وجود دارد تا ترجمه اشتباه.
وي تصريح ميكند: «ترجمه لزوما اشتباه نیست. اگر بگوییم ترجمه اشتباه است که واویلا میشود! معمولا ترجمه ثقیل و گنگ و نامفهوم است. من میتوانم درباره وضعیت سیاسی ایران جملاتی بنویسم با غنای ادبی بالا اما در عین حال این جملات میتوانند ثقیل و دشوارفهم باشند.»
همچنين وي معتقد است: «گاهی نثر مترجم، فارسی مناسبی ندارد و نمیتواند آنچه را خود خوانده و فهمیده به روی کاغذ بیاورد. از اینرو قادر نیست شیوا و سلیس و روان ترجمه کند تا دانشجویان سال دوم دانشگاه تهران هم بتوانند مقصود نویسنده کتاب را دریابند. گاهی هم مترجم اصلاً خودش به خوبی درک نمیکند که منظور نویسنده چه بوده و به همین دلیل ترجمه او نامفهوم میشود. من میگویم اگر اکثریت دانشجویان ما در رشته علوم سیاسی کتابی را بخوانند و آن را نفهمند، مشکل چیست؟ هوش دانشجویان ما پایین است یا اینکه ترجمه آن کتاب مشکل دارد؟ من فکر میکنم علت، ترجمه کتاب است.»
اگر ما یک سری لغات لاتین رابه همین شکل به کار ببریم، به کجای دنیا برمیخورد؟
اظهارنظر ديگري كه زيباكلام درباره برخي از واژههاي سياسي و ترجمه دقيق آن گفت و جاي تامل دارد اين است كه : «این یکی از مشکلات جدی است که ما در علوم سیاسی اصطلاحات زیادی داریم که معادل فارسی آنها را نداریم و برای آنها معادلسازی کردهایم. مشکل دقیقاً از این جا شروع میشود که کسی معادل واژههای متون سیاسی را به درستی نمیفهمد. همیشه واژه «پوپولیسم» را به کار میبرم؛ برای اینکه خواننده به فرهنگ لغت مراجعه میکند و معنی پوپولیسم را آنجا میبیند. شما اگر در انگلستان هم به یک دانشجوی سال اول علوم سیاسی بگویید فلان حکومت پوپولیست است، او منظور شما را درک نمیکند. او هم باید به فرهنگ سیاسی مراجعه کند. من خودم همیشه «پوپولیسم» را در نوشتههایم به کار میبرم و دنبال فارسی سره نیستم. برایم مهم نیست کسی به من بگوید تو غربزدهای یا عربزدهای! برای من فقط این دغدغه مهم است که خواننده بتواند نوشته مرا بفهمد. اگر ما یک سری لغات را که از زبان انگلیسی و لاتین گرفتهایم، به همین شکل به کار ببریم، به کجای دنیا برمیخورد؟ اما وقتی شما این اصطلاحات را به فارسی ترجمه میکنید و ضمنا مقید هستید که ترجمهتان از این مفاهیم، عربی هم نباشد، این چه فایدهای دارد؟ ما خیلی چیزها را فارسی سره کردهایم. به واقع چند نفر از مردم عادی یا حتی آدمهایی تحصیلکردهتر، از واژه «بالگرد» استفاده میکنند.»
توجه به تاریخ تحول مفاهیم سياسي در ترجمه رعايت نميشود
جواد اطاعت توجه به تاریخ تحول مفاهیم سياسي در ادبیات زبان مبدا را عاملي بسيار مهم در ترجمه ميداند و ميگويد: «متاسفانه در متون تخصصی سیاسی با غلطهای مصطلح مواجه هستيم، ضمن آنکه از یک واژه معناهای متفاوتی مراد میشود. برای مثال مفهوم State به معنای دولت، قوه مجریه، قوای سهگانه و معادل کشور نیز کاربرد دارد و مترجمان غیر صاحبنظر بین این واژه و اصطلاح Government نمیتوانند تمایز قايل شوند و بعضا جابهجا به کار میبرند. به طور طبیعی ترجمه، یک کار تخصصی و پیچیده است. چه بسا یک واژه در دورههای مختلف تاریخی دارای معنای متفاوتی است که اشراف نداشتن مترجم به این فضای معنایی متفاوت کار ترجمه را با مشکل مواجه میکند. از طرفی ترجمه کتابهای تخصصی به وسیله غیر متخصصان آن حوزه، ترجمه را با مشکل مواجه میکند. برای مثال در ادبیات، توسعه معادل توسعه پایدار
(Sustainable development) است اما برخی مترجمان توسعه پایدار را (Stable Development) معادلسازی کردهاند. بنابراین صرفنظر از تسلط به یک زبان خارجی باید تاریخ تحول مفاهیم در ادبیات آن زبان را نیز مورد توجه قرار داد، مضافا اینکه یک متخصص زبان خارجی لزوما نمیتواند مترجم متون تخصصی هم باشد؛ بلکه صاحبنظران آن رشته تخصصی میتوانند مترجمان بهتری برای آن متن تخصصی محسوب شوند.»
مترجم باید نيازهاي جامعه خود را بشناسد
مطهرنيا «انتخاب موضوع» را مهمترين فاكتور در ترجمه ميداند و معتقد است كه يك مترجم در وهله نخست بايد نيازهاي جامعه خود را بشناسد تا فقر ادبیات سیاسی ایران آن حوزه را پر كند. چنانكه وي ميگويد: «در مرحله نخست، «انتخاب موضوع» برای ترجمه در جامعه هدف از اهمیت بسیار برخوردار است. اينكه متون سیاسی نیازمند چه موضوعاتی است و پرداختن به چه حوزههایی در ادبیات سیاسی ایران میتواند به غنای این ادبیات بیفزاید و زمینهپرور ایجاد در رفتار و کنش سیاسی شایستهتر در جامعه ما شود، بسيار مهم است. بنابراين مترجم در مرحله نخست باید جامعه خود را بشناسد، نیازهای اجتماعی امروز و آینده جامعه خود را در حوزه سیاست درک کند و سپس در پرتو این ادراکات، تجزیه و تحلیل مناسب از موضوع داشته باشد تا بتواند موضوعی را برای ترجمه انتخاب کند که گرهگشای بخشی از نیازهای ادبیات سیاسی جامعه ملی ما در حوزه علمی و عملی باشد.»
وي ادامه ميدهد: «به عقیده من ما دچار خلا مباحث هستیشناسانه، معرفتشناسانه و تئوریک هستیم. خطمشیگذاری ما در حوزه سیاست به عنوان و حوزه عمل ما در چارچوب دانشمایه سیاست به واسطه فقدان چارچوبهای تئوریک منظم ونبود تکیه به بعضی از تئوریهای موجود به هستیشناسانه و معرفتشناسانه متقن به ادبیات سیاسی، خلا اساسی است که نمیتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. ترجمهها بیش از آنکه گریزراههایی برای پرکردن این خلا باشد با ترجمه بعضی کتابهای موجود در این زمینه، تنها تلاش دارند مسکنی در مسیر پرکردن این خلا قرار بگیرند.»
معضلات ترجمه در ايران
اطاعت مهمترین معضل ترجمه و تالیف کتابها را به «استقبال نكردن مخاطب» مربوط ميداند و ميگويد: «مهمترین معضل ترجمه به ویژه کتابهای تخصصی به «استقبال نكردن مخاطب» برمیگردد. زمانیکه کتابها مخاطب نداشته باشند، سرمایهگذاری مادی و معنوی بر کتاب با کاهش انگیزه مواجه خواهد شد. از سوي ديگر، فکر نمیکنم این موضوع اختصاص به رشته علوم سیاسی داشته باشد. این معضلی است که بعضا سایر رشتههای علوم انسانی مثل تاریخ، روانشناسی و سایر رشتههای تخصصی از این دست نیز با آن مواجه هستند.»
اما مطهرنيا معتقد است: «ترجمه در ایران یا هرگونه ترجمه در حوزههای گوناگون علمی «سیاستزده» شده است. به این معنی که هرکس بر مبنای گرایشهای سیاسی خود و در تقابل با گروههای ناهمگون با تفکر خویش تلاش میکند در قالب ترجمه کتابهای هدفگذاری شده در فضای سیاسی، تاثیری به جای گذارد که اين نیز خود تا حدودی موجب ایجاد نقصان و آسیب در ترجمه کتابهاي متعدد شده است.»
دولت تنها باید تسهیلگر ترجمه باشد
اطاعت و مطهرنيا هردو با محدود كردن ترجمه به شورايي خاص مخالفند و معتقد به آزادي در اين بخش و واگذاري به جامعه مدني هستند. چنانكه اطاعت در اينباره ميگويد: «موضوعات علمی را نباید در انحصار سازمان، گروه یا نهاد خاصی قرار داد. ترجمه یا تالیف کتاب باید آزاد باشد و همه مترجمان و مولفان بر اساس سلیقه خود مبادرت به تالیف یا ترجمه كنند و به هیچ عنوان نباید در این آزادی خللی ایجاد کرد. دولت تنها باید تسهیلگر و زمینهساز اقدامات این چنینی باشد؛ در عین حال دانشگاهها یا سازمانهای دولتی میتوانند بر ترجمه موضوعهایی که مترجمان آزاد و بخش خصوصی تمایلی به انجام آن ندارند و از طرفی مورد نیاز این دستگاههاست اقدام كنند. بخش دولتی میتواند انجام این نوع کارها را به بخش خصوصی بسپارد و از آنها حمایتهای مادی و معنوی کند.»
علاوه بر اين مطهرنيا معتقد به نهادینهکردن به معنای دولتیکردن و محدودسازی مشارکت مردمی در هیچ حوزهای نیست اما موافق ساماندهی و سازماندهی معنادار و هدفمند، برای استفاده از مشارکت ملی در زمینههای مختلف است:«مرزهای اینها بسیار باریک است اما با یکدیگر متفاوتند. بنابراين باید نهضت ترجمه را تقویت کرد و تقویت آن بدین معنا نیست که در آن دخالت کرد. مترجمان باید مورد حمایت قرار گیرند نه بازخواست یا تحت کنترل باشند.»
* مشروح گفتوگو با صادق زيباكلام را ميتوانيد اينجا بخوانيد.
* مشروح گفتوگو با جواد اطاعت را ميتوانيد اينجا بخوانيد.
* مشروح گفتوگو با مهدي مطهرنيا را ميتوانيد اينجا بخوانيد.
نظر شما