تاثیر کارگاههای شعر و داستان بر نویسندگی در ایران/11
کاکایی: برخی به تریبونها اعتماد ندارند/ ترویج فرهنگ و هنر میخواهیم نه تبلیغ مناسبتی
عبدالجبار کاکایی که سالها تجربه برگزاری کارگاههای شعر و ترانه را دارد و این روزها هم کارگاه ترانهاش برپا میشود معتقد است شعرخوانیهای فرهنگسرایی باید به گونهای باشد که مخاطبان به آن تریبونها اعتماد کنند، نه اینکه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تنها نقش تبلیغ کننده مناسبتی را بر عهده بگیرد.
ارزیابیتان از برگزاری جلسات شعرخوانی در فرهنگسراها چیست؟ به گفته برخی بزرگان شعر بهبه و چهچه کردنهای بانیان این جلسات درباره شعرخوانیها، نقدی جدی است که بر این کارگاهها وارد شده است...
نمیتوانم برای همه فرهنگسراها یک حکم قطعی و برگشت ناپذیر صادر کنم. چند وقت پیش با یکی از مسوولان آفرینشهای ادبی سازمان تماسی داشتم. در این تماس گفتم به کانونهای ادبی فرهنگسراها رسیدگی کنید و حالا هم همین نظر را دارم. میتوان این برنامهها را به درستی احیا کرد.
دیدهایم که برخی مواقع یک یا دو نفر برنامههای ادبی چند فرهنگسرا را اداره میکنند، این شیوه به گمان شما راه درستی است؟
برخی چند فرهنگسرا را اداره میکنند. اما در سوی مقابل شاعر فاضل و خوش قریحه دیگری که میتواند کارگاهی را به خوبی اداره کند در یک فرهنگسرا جلسهای ندارد.
آیا ساز و کار فرهنگسراها در برپایی کارگاههای شعر و جلسات ادبی شبیه به هم نیست؟
نمیشود گفت همهشان مثل یکدیگر اداره میشوند. زمانی به همراه صادق کرمیار و علی مؤذنی در بنیاد نویسندگان سازمان فرهنگی هنری شهرداری بودیم.
آنجا چه کارهایی میکردید؟ نتیجه کار چه بود؟
شورایی بود که ما نقش مشاور را در آنجا داشتیم و بر برنامههای ادبیات سازمان فرهنگی هنری شهرداری نظارت میکردیم. در حال حاضر این نظارت تخصصی روی فرهنگسراها وجود ندارد. در سازمانهای مشابه نیز نظارتی دیده نمیشود. حتی کلاسهای موسیقی هم فراموش شدهاند.
خودتان کلاس یا کارگاه شعر دارید؟
این روزها در فرهنگسرای فردوس کارگاه ترانه دارم و همین یکی است و جای دیگری فعالیت پراکنده ندارم.
از کارگاه ترانهتان راضیاید؟ این کارگاه چه ویژگیهایی دارد و با دیگر کارگاهها از لحاظ کیفی چه تفاوتهایی دارد؟
دو شاعر از منتخبان و تقدیرشدگان جشنواره هفتم و هشتم شعر فجر از همین کلاس برخاستند. در ست است که در دوره اخیر جشنواره شعر فجر من دبیر بودم اما در هفتمین دوره جشنواره شعر فجر هم باز از همین کارگاه ترانه منتخب داشتیم. به گمانم این موفقیت بزرگی برای یک کارگاه ترانه محسوب میشود.
استقبال از این کارگاه چگونه است؟ خودتان آن را چگونه ارزیابی کردهاید؟
برای جلساتی که در ارسباران برگزار میشود، بلیت میفروشند. هر بلیت با قیمت پنج هزارتومان به فروش میرسد. بعضی وقتها حتی جای ایستادن در کارگاهها نیست.
پس در مجموع معتقدید اگر زمینه فراهم شود، ادب دوستان از کارگاههای شعر و ترانه که جدیت بهتری در آنها دیده میشود، بهتر استقبال میکنند؟
مخاطب باید به تریبون اعتماد کند. در برخی برنامهها با اتوبوس مخاطب جمع میکنند. این در حالی است که در کارگاه ترانه از مخاطب پول میگیرند و جای ایستادن هم نیست. معتقدم اگر بسترسازی شود، به چنین کارگاههایی نیاز است. در مجموع نظرم این است که باید شورهای تخصصی ادبی و هنری در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ایجاد شود. یکی از وظایف چنین شورای تخصصیای این است که کارهای بزرگش را زمین نگذارد. جشنواره شبهای شهریور را که با حضور سه هزار نفر در آمفی تئاتر خاوران برگزار میکردیم،جمع شد یا نمونه مشابه آن جشنواره «ایران ما» بود.
در بدو امر و در نخستین گام، سازمان فرهنگی هنری شهرداری علاوه بر ایجاد شورای تخصصی چه کار دیگری باید انجام دهد؟
سازمان فرهنگی و هنری شهرداری باید به ادبیات به معنای تخصصی نگاه کند و سلسلهای از برنامهها را برعهده بگیرد. این سازمان نباید نقش مبلغ مناسبتها را برعهده بگیرد. چنانچه در حال حاضر گاه چنین برنامهای دارد. معرفی ادبیات ما روز به روز کمتر شده و نفس سازمان فرهنگی هنری به عاملی برای تبلیغ مناسبتهای سیاسی تقلیل یافته. چنین رویکردی وظایف این سازمان را با دیگر نهادها همسو و موازی خواهد کرد.
عبدالجبار کاکایی متولد ایلام و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی است. نخستین اثر شعری کاکایی «آوازهای واپسین» نام دارد. همچنین «سالهای تاکنون»، «بررسی تطبیقی شعر پایداری ایران و جهان» و «زنبیلی از ترانه» از جمله آثار منتشر شده این شاعر و ترانهسراست.
«حبس سکوت» نام آخرین مجموعه شعر کاکایی است که اردیبهشت سال گذشته(1392) روانه بازار کتاب شد. وی دبیر هشتمین جشنواره شعر فجر بود.
نظر شما