به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «لهوف» اثر سید بن طاووس امروز (28 مرداد) با حضور محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری در بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.
نبايد نگاه تاريخي به اين اثر داشت
سنگری در ابتدای این نشست با اشاره به اهمیت کتاب «لهوف» گفت: در این کتاب علاوه بر شیوه نرمنگاری از اشعار نیز استفاده شده و ساختار داستانی کتاب بر جذابیت آن افزوده است. این شاخصهها الگویی برای نویسندگان دورههای بعدی مانند کتاب «روضةالشهدا» شده است.
وی ادامه داد: ترجمههای فراوانی از این کتاب ارائه شده که بسیاری از آنها ترجمههای نامناسبی هستند. با وجود این از ترجمه آقای سيد احمد فهری و فارس تبریزیان میتوان به عنوان ترجمههای خوب از این کتاب نام برد. فهری، کلمه «لهوف» را به معنای «آهی سوزان» ترجمه کرده است که به معنای اصل کلمه بسیار نزدیک است.
وی با تشریح سه بخش اصلی کتاب افزود: نام هر یک از این بخشها «مسلک» نامیده شده و نگاه عارفانه سید بن طاووس در این اثر موج میزند. مسلک نخست کتاب با ولادت امامحسین (ع) شروع میشود و بعد با سخنرانی امام حسین (ع) در مکه ادامه پیدا میکند. با توجه به این که رویکرد سید بن طاووس در نگارش این اثر شرح یک مقتل مختصر درباره عاشوراست این کتاب را نمیتوان یک اثر تاریخی دانست و اگر کسی بخواهد به عنوان یک کتاب تاریخی به این منبع مراجعه کند با پرسشهای بسیاری مواجه میشود. به طور مثال بخشهایی از اتفاقاتی که در زندگی امام حسین (ع) افتاده به دلیل همان مختصر بودن کتاب مطرح نشده است.
وی افزود: مسلک سوم کتاب نیز با خاکسپاری شهدای کربلا آغاز میشود و تدفین اجساد شهدا را شرح میدهد در این قسمت نیز خلاءهای زیادی مانند برخورد با کودکان حاضر در کربلا و اسرا آورده نشده است. مساله اربعین یکی دیگر از مسائل طرح شده در این کتاب است که جای بحث بسیاری است. با وجود این کار مترجم کتاب در منظوم کردن اشعار کتاب لهوف ستودنی است.
«لهوف» يك تاريخ اجتهادي نيست
اسفندیاری در بخش دیگری از این نشست کتاب لهوف را کتابی خوشخوان و روان دانست و افزود: با این وجود این اثر از اشکالات متعدد خالی نیست. علم تاریخ از نظر اطمینانبخشی در پایینترین مرحله علوم قرار دارد و در تاریخ به ندرت میتوانیم تعیین کنیم، چرا که موضوع علم تاریخ گذشته است و گذشته دور از دسترس ماست. تاریخ را راویان اخبار روایت کردهاند و این راویان تنها بخشی از وقایع را دیدهاند و بخشی از آن را نگاشتهاند و بخشی از آن برای ما مانده است و تنها بخشی از آن معتبر است. بنابراین در تاریخ نمیتوانیم با قاطعیت داوری کنیم.
وی ادامه داد: به طور مثال درباره تعداد شهدا در کربلا جای سوال است. برخی از بزرگان از رقم 70 تا 300 نفر را ذکر کردهاند. بنابراین تاریخ آفت دارد و بزرگان ما باید در تاریخ اجتهاد کنند چرا که اغلب تاریخهای ما اجتهادی و تحقیقی نیست. کتاب لهوف نیز یک تاریخ اجتهادی نیست و با دقت فقها نوشته نشده است.
این عاشوراپژوه با اشاره به اشکالات کتاب لهوف اظهار کرد: گرایش عرفان در کتاب دیده میشود در حالی که برخی میگویند ماجرای عاشورا یک قصه اجتماعی و سیاسی است و تلقی عرفانی در روایت بسیاری از گذشتگان ما وجود ندارد. به طور مثال سید بن طاووس در این کتاب میگوید که تنها به دستور اسلام است که باید برای عزای امامحسین سیاه بپوشیم در حالی که از آنجایی که امام حسین با کشته شدنش به اعلای دین رسیده ما باید برای آن شادی کنیم.
اسفندیاری اضافه کرد: رفتن اهل بیت امام حسین (ع) در اربعین به کربلا یکی دیگر از اشکالات موجود به این کتاب است. سیدبن طاووس میگوید که اهل بیت امام بعد از 40 روز به کربلا رسیدند و در آنجا عزاداری کردند در حالی که این شبهه وجود دارد که به لحاظ طی مسیر این واقعه امکانپذیر نبوده است. میرزا حسین نوری نیز در کتابش این موضوع را رد کرده است.
وی با طرح شهادت امام حسین (ع) در کتاب لهوف عنوان کرد: سید بن طاووس در این کتاب تصریح میکند که امام حسین (ع) قصد شهادت داشته و با این گفته تایید میکند که امام حسین (ع) با کشته شدن خود به اعلای دین پیوسته و بر شهادت عرفانی او صحه میگذارد در حالی که امام حسین (ع) علم به شهادت داشته اما عزم شهادت نداشته است و تا پیش از سیدبن طاووس کسی چنین مسالهای را مطرح نکرده است.
اسفندیاری در بخش دیگری از سخنانش به تعارضاتی در کتاب لهوف اشاره کرده و گفت: به طور مثال در این کتاب بیان میشود که اهل کوفه 12 هزار نامه به امام حسین فرستادهاند در حالی که 18 هزار نفر با سفیران او در کوفه بیعت کردند این در حالی است که بسیاری از مورخان از وجود 50 تا 150 نامه خبر دادند چرا که در آن زمان افراد باسواد زیادی وجود نداشته است. حتی خود فارس تبریزیان نیز که این اثر را ترجمه کرده میگوید در بسیاری از مطالب کتاب مسائلی وجود دارد که در نسخههای خطی نبوده و تنها در نسخههای چاپی موجود است به همین دلیل نمیتوان چندان به برخی از مطالب کتاب اعتماد کرد.
سنگری نیز در بخش دیگری از این نشست در نقد کتاب «لهوف» گفت: ای کاش نویسندگان در ابتدای اثرشان انگیزه و روش خود را شرح میدادند تا ما میتوانستیم با تأسی از آن بفهمیم که چه مطالبی از کتاب کاسته و یا به آن افزوده شده است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر باید رویکرد و نگرش نویسنده را در یک اثر درنظر بگیریم و در واقع باید ببینیم که او چگونه به مسأله نگاه میکرده است. همچنین باید این موضوع را در نظر داشت که سید بن طاووس برای چه مخاطبی این کتاب را نوشته است؟ این کتاب برای مردم و مخاطب عام نوشته شده و بخشهای دشوار در آن در نظر گرفته نشده است.
به گفته سنگری، چاشنیهای ذوق و منظر عرفانی نیز در کتاب در نظر گرفته شده و سید بن طاووس چون میخواسته یک مقتل مختصر باشد بسیاری از مسائل را حذف کرده است. بنابراین در ساحت عرفان بسیاری از حرفهای او در این اثر مطرح است از سوی دیگر باید کوتاهی و مختصر بودن اثر را در نظر بگیریم و احتمال تحریفها و دخالتها را در تاریخ و این کتاب متصور باشیم.
نقل هاي نامعتبر و مخالف قرآن
در بخش دیگری از این نشست اسفندیاری در پاسخ به سوال خبرنگار ایبنا مبنی بر صحت روایت تمرد فرشته فطرس و سخنان «جَون» غلام سياه واقعه كربلا در اين كتاب كه فاقد سند معتبر و هر دو مخالف آياتي از قرآن هستند، پاسخ داد: من درباره این موضوع توقف علمی میکنم و نظری درباره آن ندارم.
وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار ایبنا مبنی بر اینکه کتاب لهوف در نوجواني سید بن طاووس نوشته شده و از این منظر به چه میزان دارای ارزش است، گفت: البته در روایتهای تاریخی آمده که این کتاب در سن بلوغ سید بن طاووس نوشته شده است و از این منظر این موضوع قابل انکار نیست. اما با توجه به این که او در ادامه آثارش همواره از این اثر نام میبرد و آن را میستاید احتمال این که مطالب آن را همواره تأیید کرده باشد، بسیار وجود دارد.
وی ادامه داد: با وجود این کتابی که فردی در اوایل عمرش مینویسد با کتابی که در اواخر عمرش مینویسد متفاوت است و شاید ارزش آثار پایانی عمرش بیشتر باشد. به هر حال این موضوع از ارزش این کتاب نمیکاهد. البته باید این را در نظر داشت که در گذشته امکان ویرایش کتاب نبوده است. با وجود این سید بن طاووس در کتابهای دیگرش این کتاب را تایید میکند و آن را زیر سوال نمیبرد.
سنگری نیز در پاسخ به این دو سوال اظهار کرد: کتاب لهوف ضمیمه کتاب دیگری بوده است و سید بن طاووس در هیچ دورهای از عمرش این کتاب را نکوهش نکرده و میگوید تا پیش از من این کتاب بینظیر است اما من احتمال میدهم که این کتاب بازنگری شده باشد.
سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۹
نظر شما