الآن کجا هستید و چه میبینید؟
من در کتابخانه منزلم در چلسی هستم و آنچه میبینم دستههای کاغذی است که دستخط ناخوانای خودم روی آنهاست و کتابهایی که در قفسهها روی یکدیگر چیده شدهاند.
مشغول خواندن چه کتابی هستید؟
«یک دختر چیزی نیمه شکل یافته است» نوشته «ایمر مکبراید» را میخوانم و بسیار آن را تحسین میکنم، نهفقط به خاطر جسارت و بیپروایی که دارد بلکه به خاطر شیوه بیان داستان که با ایست و توقف کلمات، امتناع احساسی را بهخوبی به تصویر کشیده است. من هنگام خواندن آن به یاد لکنت زبان بنجی در «صدا و خشم» افتادم.
نویسنده موردعلاقه شما کیست و دلیل این علاقه چیست؟
در مورد تازهواردان به عرصه نویسندگی «دبلیو.جی. سبالد» به خاطر هنری که در نوشتن داستانهای خیالی دارد و به خواننده حس واقعی بودن القا میکند و نیز «روبرتو بولانو» مخصوصاً کتاب «شبهنگام در شیلی» او را دوست دارم چراکه رمانی بسیار باورپذیر است و بهترین کتابی است که در مورد رژیم تمامیتخواه آلنده خواندهام.
میتوانید اتاقی را که معمولاً در آن مینویسید توصیف کنید؟
روزی این اتاق رنگارنگ و زیبا بود گویی ماتیس آن را نقاشی کرده است. یک کاناپه و تعدادی گل در آن بود اما حالا همهچیز تغییر کرده و هرروز مقدار زیادی از وقت من صرف پیدا کردن چیزهایی میشود که جایی گذاشتهام و فراموش کردهام.
کدام شخصیت داستانی بیشتر شبیه شماست؟
درگذشته «مادام رانوسکی» در نمایشنامه روسی «باغ آلبالو» بود غافل از اینکه او مجبور به از دست دادن باغ آلبالویش است. اما اکنونکه پیر شدهام آرزو میکنم کاش بازیگوشی و شوخطبعی «روزالیند» در «هرطور دوست داری» را داشتم.
خارج از حوزه ادبیات چه کسی قهرمان شما است؟
قهرمان من بدون شک ملاله است.
نظر شما