دکتر هادی مؤمنی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با بیان اینکه نقد، گفتمانی است که به بررسی صورتهای مختلف بازنمایی میپردازد، اظهار کرد: هر محصولی که تولید میشود، نوعی بازنمایی است که میتواند موضوع نقد قرار بگیرد.
وی با اشاره به نقطه شروع نقد، گفت: نقد «تجویزی» نخستین نوع نقد به شمار میآید که از قرن 15 تا 17 رواج داشته است؛ در این نوع نقد، نویسنده سعی میکرد با نقدش، شیوههای مختلف نوشتن را به دیگران تجویز کند.
مؤمنی از نقد «توصیف همدلانه» به عنوان نوعی دیگر از نقدهای رایج در قرون 18 تا 20 یاد کرد و توضیح داد: در این نوع نقد که امروزه نیز شاهد آن هستیم، منتقد نقش میانجی میان اثر و مخاطب ایفا میکند. منتقد در این نوع نقد، اثر را به یک زبان ساده در میآورد تا مخاطب متوجه درونمایه اثر شود. منتقد در این نوع نقد، هم ذوق و سلیقه بهتری دارد و هم معنی اثر را خوب درک میکند. همچنین منتقد در این نوع نقد، دانش وسیعتری دارد که متناسب با اثر هنری است.
عضو انجمن نقد ادبی ایران با اشاره به نوع سوم نقد، اظهار کرد: نقد «تحلیلی» از دیگر انواع نقد محسوب میشود؛ هدف این نقد، ساختن اصول و قواعدی برای نقد است بهگونهای که بیانگر کشف معانی و ساختارها باشد.
وی توضیح داد: بسیاری به این نوع نقد، نقد تحلیلی میگویند تا ماهیت نظاممند و دشوار آن را نشان دهند. نقد تحلیلی نقطه مقابل نقد توصیف همدلانه (ذهن گرایی) است. نقد تحلیلی رابطه مستقیمی با نظریه فرمالیست هنر دارد. فرمالیست هنر ریشه در آرا و اندیشههای «کانت» دارد. «کانت» اعتقاد داشت که اثر هنری باید براساس ساختار درونیاش سنجیده شود نه براساس اینکه چقدر به واقعیت شبیه است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از دل جریان فرمالیست، نقد «نو» (یکی از نقدهای معاصر) بیرون آمد؛ نقد نو مدعی است که قادر به ارائه تحلیل دقیق و تبیین ساختار یا اصول نظام صوری است که اثر، هستی خود را به آن مدیون است.
مؤمنی از نقد «تفسیری» به عنوان یکی دیگر از انواع نقد یاد کرد و افزود: این نوع نقد میکوشد که پس از درک اثر، میان اثر و دنیا پیوند برقرار کند و میخواهد بگوید اثر از چه جنبهای میتواند اهمیت داشته باشد. این نوع نقد میتواند به اثر خیلی اهمیت بخشد و معمولاً برای نقد آثار اصیل و معتبر بهکار برده میشود.
مولف کتاب «خیابان آه بلندی است که بیتو کشیدم» با بیان اینکه نقد «تفسیری» ریشه در آرا و اندیشههای «نیچه» دارد، اظهار کرد: در این نوع نقد، بحث احیای دوباره ارزشهای اخلاقی مطرح است.
وی در ادامه سخنانش، گفت: نقد «فرهنگی» از دیگر انواع نقد محسوب میشود؛ این نوع نقد در گفتمان انتقادی که امروزه متداول است، قرار میگیرد. نقد فرهنگی ما را یک قدم از آثار هنری در مقام بازنمایی دور میکند. این نوع نقد در خدمت آرمان کلان است و نه بازنمایی هنرمندانه.
مؤمنی با بیان اینکه در دوره مدرن، شکلهای دیگری از نقد به وجود آمدند که نگاههای قرن بیستمی هستند، بیان کرد: از جمله این نقدها میتوان به نقد «نشانه شناسانه»، نقد «روانکاوانه»، نقد «مارکسیستی»، نقد «اجتماعی»، نقد «پدیدارشناختی»، نقد «تکوینی»، نقد «خوانندهمحور»، نقد «فمنیستی»، نقد «ساختارگرایانه»، نقد «واسازی» و نقد «هرمنوتیک» اشاره کرد.
عضو انجمن نقد ادبی ایران در پاسخ به این پرسش که «امروزه کدامیک از این نقدها بیشتر بهکار برده میشود؟» گفت: واقعیت این است که ما متاسفانه کمتر میبینیم که یک اثر به صورت مشخص و دقیق به طور مثال مورد نقد واکاوانه قرار بگیرد؛ در بسیاری از مواقع نقدها حاصل یک سلسله زَد و بندهای دوستانه یا براساس غرضورزی صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه متاسفانه نقدهای موجود خیلی سالم نیستند که با صراحت بتوان گفت کدامیک از انواع نقدها هستند، افزود: اغلب شاهدیم که نقدهای موجود، ترکیبی از شیوههای مختلف نقد هستند. کمتر با نقدی مواجه میشویم که به شکل نظاممند از یکی از رویکردهای نقد معاصر در تایید یک اثر ادبی استفاده کرده باشد.
مؤمنی توضیح داد: معتقدم منتقدان نیز بسیار تنبل شدهاند؛ منتقد به تیزهوشی، هم به خودِ اثر، هم به آثار مشابه اثر مورد نظر و هم به گفتمان حاکم احتیاج دارد.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه متاسفانه نقد در فضای فرهنگی جامعه ما خیلی مثبت نیست، ادامه داد: بارها مشاهده کردیم که در رسانه ملی منتقدانی که برای بررسی اثری دور هم جمع شدهاند، با لحن بسیار تند و نهچندان مؤدبانه اثر را به بوته نقد میکشند بدون اینکه به ساختار درونی اثر استناد کنند!
وی اظهار کرد: نقد باید بتواند در جامعه تغییر ایجاد کند. متاسفانه این نوع نقد در جامعه بسیار اندک است. منتقد میتواند با آگاهی از ساختار درونی اثر، زوایایی از اثر را روشن کند که حتی برای صاحب اثر تاکنون پنهان مانده بوده است.
مؤمنی افزود: بسیاری از مواقع متاسفانه نقدها مولفمحورند در حالی که در دوره معاصر، اثر و رابطه مخاطبان با اثر اهمیت دارد. منتقد میتواند با واکاوی درونمایه اثر، مخاطبان را نسبت به خوانش اثر فعالتر کند.
وی با بیان اینکه نقد تجربهای است که هنر را به زبان درمیآورد تا توجه و اشتیاق مخاطبان را برانگیزد، گفت: نقد نه برای هنرمند بلکه برای مخاطب است. اثر ـ چه هنری و چه ادبی ـ به تفسیرهای متفاوت منجر میشود و منتقد باید بداند که تفسیر یک اثر هنری باید مصادف با تولید معنا باشد.
وی با بیان اینکه گفتمان انتقادی در عین التزام به دانش، هنر و جهان، به خود نیز توجه دارد، افزود: منتقدان در روند نگارش نقد یا در بیان فصیح ادراک یک اثر هنری و انتقال آن به مخاطبان، دانش خود را درباره هنر و کُنششان به آن، ارتقا میبخشند. منتقدان در کنار هنر نقد، باید خود ِ نقد را هم به نقد بکشند.
*دراین باره بخوانید:
(1)شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمیکند (اینجا)
(2)جُربزهدار: نشریات خانه کتاب میتوانند نقش موثری در ترویج فرهنگ نقد ایفا کنند/ نقد، چراغی فراسوی سیاستگذاران روشن میکند(اینجا)
(3)کیانفر: ضرورت راهاندازی کتابخانه تخصصی نقد(اینجا)
(4)جعفری مذهب:جامعه ما نیاز به نقد را احساس نکرده است/ پدیدهای به نام «اورژانس نقد»(اینجا)
(5)حسینی: آیین نقد کتابهای تازهتالیف برگزار شود(اینجا)
(6)عبدالعلی دستغیب: بسیاری از نقدها تبدیل به مدح شدهاند/ مسئولان برای راهاندازی مجامع نقد کتاب بکوشند.(اینجا)
(7)رفیعی: پیشنیازهای نقد مطلوب و مدخلی بر اخلاق نقد.(اینجا)
(8)آژند: اکثر نقدها یا نان قرض دادن است یا خرده حساب شخصی/ لزوم اهتمام دانشگاهها برای ایجاد رشته نقد(اینجا)
(9) مهدویراد: نقد باعث گسترش و سلامت نشر میشود.(اینجا)
(10) خدایار: برای نهادینه کردن فرهنگ نقد در جامعه باید مسئولان نیز نقدپذیر باشند.(اینجا)
(11) سرشار: بعضی به دلیل نقدی که بر آثارشان نوشتهام بامن قهرند.(اینجا)
(12) اسلامی اردکانی: کتابهای خوب، محصول نقدند/ اغلب نویسندگان ظرفیت پذیرش نقد را ندارند (اینجا)
(13) مهدی محقق: تنزل جایگاه نقد به دلیل تنزل اخلاق در جامعه است.(اینجا)
(14) تفرشی: در ایران نقد حرفهای و روشمند وجود ندارد/ عیار نقدها در فضای مجازی بیشتر در معرض قضاوتند (اینجا)
(15) ذوالفقاری: ارشاد کتابهایی را که از فیلتر نقد گذشتهاند خریداری کند/ جلوگیری از کتابسازی با کمک نقد (اینجا)
(16) فاطمه راکعی: برای نقد با کمبود متخصص مواجهایم (اینجا)
دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۷
نظر شما