خطه خراسان بخش مهمی از سرزمینمان در پرورش ادیبات و هنر است که از گزند هجوم مغول و اعراب در امان ماند و نخستین نقطهای بود که حکومتهای ملی در آنها تأسیس شد. بعد از اسلام سلسلههایی مانند سامانیان و به عنوان نمونه امیرنصر سامانی به تولید ادبیات توجه ویژه نشان میداد. این سلسله در مقابل ادبیات عرب ایستاد یا بهتر است بگوییم بده بستانی درست و بهجا با این زبانهای بیگانه و در رأس آنها زبان عربی داشت، تا آنجا که کار به جایی رسید که هنوز برخی استادان زبان و ادبیات فارسی معتقدند نخستین دستور زبان عربی را یک ایرانی نوشته است.
خراسان سالها پیش از اسلام، کتابخانههایی بزرگ داشت که بخش اعظمی از آن در حملههای مغول سوخت، اما پویایی زبان این ناحیه و پویایی زبان فارسی باعث شد همان مغولیها سعی کنند زبان فارسی را فراگیرند. اعرابی که ایرانیان را «عجم» یعنی «لال» میخواندند به مرور از فراگیری زبان عربی در ایران ناامید شدند. حاکمی که ایرنیان را لال میخواند، در مقابل شاعران و نویسندگانی قرار گرفت که با بهترین شیوه در زبان فارسی هنرنمایی میکردند. این شاعران در مقابل واژه «عجم» که دستکار اعراب بود، واژه «تازی» را ابداع کردند و به هر که زبان فارسی نمیدانست، اطلاق میکردند.
همه این موارد به قوت بی چون و چرای زبان فارسی منجر شد که البته ادیبان خراسان سهم عمدهای در حفظ آن داشتند. بعد از سامانیان گرچه پایتخت به غزنین منتقل شد، اما سلطان محمود غزنوی نیز دست آخر جلو زبان فارسی سر تعظیم فرود آورد و همان ادبیات خراسان به دیگر نقاط ایران از جمله ری و اصفهان تسری یافت. خراسان بزرگ آن زمان از مرزهای مغولستان تا هند و پاکستان و افغانستان کنونی و در شمال، تاجیکستان امروزی و بخارا و برخی نقاط وسیع شمال خراسان امروزی را دربرمیگرفت.
زبان فارسی دری در بخارا احیا شد و سلسلههای ایرانی باعث نضج گرفتن تازه زبان فارسی در سراسر ایران شدند. بخارایی که به قول ابراهیم دینانی، پژوهشگر کشورمان امروز مردمش در خیابانها حق سخن گفتن به زبان فارسی را ندارند.
ادبیات خراسان در همان زمان چنان شکوفا بوده که ملکالشعرای بهار در کتاب «سبکشناسی» خود که کتابی جامع و مرجع در زمینه سبکشناسی ادبیات فارسی به حساب میآید، نخستین ادیبی است که برای اولین بار برای تقسیمبندی ادبیات ایران در نظم و نثر اصطلاح «سبک خراسانی» را به شاعران نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم تا اوایل قرن ششم به کار میبرد.
ردیف | گفتوگوشونده | نقل قول کلیدی | متن گفتوگو |
1 | علیرضا قوجهزاده | سبک خراسانی از تقسیمبندیهای ملکالشعراست | اینجا |
2 | محمدجعفر یاحقی | تعاطی افکار باعث ایجاد اندیشه و تعامل در خراسان شد | اینجا |
3 | ابراهیم خدایار | هسته تمدن ایران آریایی سمرقند و بخارا بود | اینجا |
4 | مهدی محقق | خراسان در قرن نوزدهم فیلسوفی مانند سارتر و هایدگر داشت | اینجا |
5 | محمدحسین جعفریان | خراسان پایتخت شعر فارسی است | اینجا |
6 | نصرالله امامی | خراسان مهد فارسی دری است | اینجا |
7 | عبدالجواد موسوی | صدر و ذیل شعر فارسی در دست خراسانیهاست | اینجا |
8 | صابر خراسانی | حضور امام رضا(ع) علت اصلی گسترش شعر آیینی | اینجا |
9 | مصطفی محدثی خراسانی | فارسی مردم خراسان به سرچشمههای فرهنگی این زبان نزدیکتر است | اینجا |
10 | بهاءالدین خرمشاهی | ادیبپرور بودن خراسان را باید از وجوه مردمشناسی، اقتصاد و جمعیتشناسی بررسی کرد | اینجا |
11 | غلامحسین ابراهیمی دینانی | نباید میان زبان خراسانی و زبان ایرانی تفاوت قایل شد | اینجا |
12 | علی اشرف صادقی | حافظ و سعدی هم به زبان فارسی خراسان شعر میگفتند | اینجا |
13 | اصغر دادبه | خاک در ادیبپرور بودن یک خطه تأثیر ندارد | اینجا |
14 | صادق خرازی | تعبیر شاه خراسان خیلی صحیح نیست | اینجا |
15 | سیدعبدالله فاطمینیا | هدف اصلی امام(ع) علاوه بر آموزش ولایت، تهذیب نفس مردم بود | اینجا |
«عراق و فارس گرفتی به شعر خود حافظ/ بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است»
خاک خراسان گرچه به قول استاد اصغر دادبه ربطی به ادیبپروری خراسان ندارد اما ویژگی های اقلیمی این سرزمین هنوز هم باعث شده که خراسان کنونی زادگاه شاعران، نویسندگان و مترجمان صاحب نام باشد.
نظر شما