در چالش با نگاه تئاتری تزریق شده به سینما، برسون در ساخت آثارش در مسیر دیگری پیش میرفت. او برای نقشهای مهم فیلمش از هنرپیشههای غیر حرفه ای بهره میبرد. کاری که فیلمساز صاحب سبک وطنی - عباس کیارستمی - به تاسی از برسون در آثارش فراوان بهره برد. در صفحه 20 کتاب میخوانیم: «برسون میکوشید شیوه ای جدا از فنون بازیگری در تئاتر بیابد که با مختصات و منش اصلی سینماتوگراف همخوان باشد و از امکانات و تواناییهای آن استفاده کند. بنا بر روش برسون، سینماگران در گام نخست باید با هنرپیشههای غیر حرفه ای کار کنند. او کسانی را بر میگزیند که پیش از فیلم او در فیلم دیگری ظاهر نشوند. برسون در دو فیلم نخست خود یعنی فرشتههای گناه و خانمهای جنگل بولونی با هنرپیشههای حرفه ای کار کرد. به نظر او این دو تجربه ناموفق آمد. در فیلم خاطرات کشیش روستا بیشتر نقشها را هنرپیشههایی که سابقه بازیگری نداشتند اجرا کردند. برسون از چهارمین اثرش یعنی یک محکوم به مرگ گریخته است، دیگر یکسر با هنرپیشه ای غیر حرفه ای کار کرد. او همواره از اشتباه بزرگش در استفاده از هنرپیشههای حرفه ای در نخستین آثارش یاد میکند.»
واژگان نامحسوس
فیلمساز صاحب سبک و نامتعارف فرانسوی اعتقاد داشت که کار مؤلف فیلم همچون کار یک نویسنده است. به نظر برسون سینماتوگراف گونه ای نگارش با تصاویر متحرک با صدا بود. نویسنده کتاب «باد هر جا بخواهد میوزد» در فصل دوم کتاب متذکر میشود: «برسون پیش از رولان بارت به جنگ نظریه ای رفت که زبان تصویر را مستقل از زبان گفتاری و نوشتاری (و حتی مسلط بر آنها) میدانست. آنچه را سینماگر از راه کار مداوم و اندیشه خود دریافته بود، نشانه شناس و ناقد مورد تأیید قرار داد: برخلاف تمامی سخن پردازیهایی که در مورد تمدن تصویر میشود، ما هنوز در دوران تمدن نوشتاری به سر میبریم. نوشتار و گفتار همچنان مبانی ساختار اطلاعاتی ما هستند. در آثار برسون مواردی چون نگارش (دفاتر،نامهها)، تابلوی اسامی اماکن و خیابانها، عطف یا جلد کتابها اهمیت زیادی دارند. بسیاری از آثار برسون با حروف آغاز میشوند، چون صحنه آغازین فیلم دادرسی ژاندارک و یک محکوم به مرگ گریخته است یا صفحه روزنامه در نخستین نمای شاید شیطان. حروفی که یادآور گذر زمان است بر پرده ظاهر میشود.»
نوع نگرش فنی برسون به سینما ویژگیهای منحصر به فردی داشت که مختص به شیوه اجرایی این فیلمساز بود. بابک احمدی در صفحه 79 کتاب مینویسد: «برسون معتقد است فیلم سینماتوگراف مجموعه ای از تصاویر نیست، بلکه مجموعه ای مناسبات میان تصاویر است: سینما از راه تصاویر، بلکه از راه نسبت میان تصاویر سخن میگوید و این دو به هیچ رو با هم یکی نیستند. نقاش نه از راه رنگها بلکه از راه مناسبت میان رنگها حرفش را می زند. رنگ آبی به راستی در خود رنگ آبی است اما هنگامی که کنار سبز قرار میگیرد، یا کنار زرد یا سرخ مینشیند، آنگاه دیگر آبی نخواهد بود. دگرگون میشود. این بنیان کار فنی برسون در سینماتوگراف است. شیوه نگارش دکوپاژ و کار تدوین آثار برسون را تنها از راه دقت به این بنیان باید شناخت.»
شعبده بازی با اهرم ایجاز
در اغلب فیلمهای برسون، جغرافیا و حتی آدمهای مهم نصف و نیمه معرفی میشوند ولی ما به عنوان مخاطب با هیچکدام از آدمهایش احساس غریبی و بیگانگی نمیکنیم. مؤلف کتاب درباره نسبت میان تصاویر نوشته است: «برسون هنر ایجاز را که ویژه شعر بود، وارد سینماتوگراف کرده است. او همچون شاعران، بخش عمده ای از پیام خود را نمیگوید. گاه مهمترین مسائل را به عمد کوچک نمایش میدهد و با اشاره ای از آنها میگذرد. برسون گفته است: ما نه از راه افزودن بلکه از راه کاستن میآفرینیم. او هرگز پنهانکاری زیبایی شناسانه را از راه نمادگرایی یا تمثیل به انجام نمیرساند و معتقد است که ابزار و توانهای فنی و صوری سینماتوگراف برای دستیابی به هدف خلاصه گویی بسندهاند.»
روبر برسون طی 4 دهه فعالیت مستمر در وادی هنرهفتم 13 فیلم بیشتر از خود به یادگار نگذاشت. او دهه هشتاد از فیلمسازی کناره گیری کرد و 18 دسامبر سال ۱۹۹۹ در پاریس زمانی که 98 بهار را سپری کرده بود به مرگ طبیعی در گذشت.
انتشارات فیلم کتاب «باد هر جا بخواهد میوزد» نوشته بابک احمدی را نخستین بار زمستان 1369 منتشر کرد. طراحی زیبای جلد کتاب حاصل کوشش استاد آیدین آغداشلو است. صفحه آغازین کتاب با آیه 8 از انجیل یوحنا، باب سوم آغاز میشود: «باد هر جا که بخواهد میوزد و صدای آن را میشنوی، لیکن نمیدانی از کجا میآید و به کجا میرود، همچنین است که هر که از روح متولد میشود.»
نظر شما