خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ جلسه بزرگداشت مقام مولانا، عصر دیروز، سهشنبه هشتم مهر (1393) با سخنرانی شهرام پازوکی، مجتبی بشردوست، محمدعلی موحد و علی اصغر محمدخانی در شهرکتاب مرکزی برگزار شد.
تفکر مولانا «ذو وجهی» است
محمدعلی موحد، عرفانپژوه در این جلسه درباره کتاب «مثنوی معنوی» گفت: مثنوی یعنی مزدوج و دوتایی. مثنوی عنوان یکی از قوالب شعر فارسی است که مولانا برای کتاب خود انتخاب کرده است. البته عنوان کتاب فقط به دلیل قالب آن نیست، بلکه ساحت معنایی و محتوایی مثنوی نیز از نگرشی ثنوی و مزدوج و یا دولایه حکایت دارد.
وی افزود: تفکر مولانا «ذو وجهی» است. او تمام ذات و ذرات آفرینش را در همبافته از نقیضان میبیند، مانند «حیات» که مدام در کنار «مرگ» قرار دارد. بر این اساس باید گفت که ساحت جهانبینی مولانا نیز مثنوی است، بنابراین در کتاب عظیم «مثنوی معنوی» هماهنگی کاملی بین فرم و محتوا وجود دارد.
موحد در ادامه با اشاره به پیروی کامل مولانا در مثنوی از «قرآن» حتی در انتخاب اسم کتاب، گفت: ما با کتابی با نامی غریب و اسلوبی نامعهود مواجه هستیم. رسم این است که هرکتابی اسمی و عنوانی داشته باشد، مانند «شاهنامه» اما مثنوی که اسم کتاب نیست، نوعی قالب شعر فارسی است. این نوع از نامگذاری یک ابهامی را به مخاطب منتقل میکند.
موحد همچنین اشاره کرد: مولانا در دیباچه مثنوی نوشته که کتاب من کشاف القرآن است. مولانا تمام ویژگیهای قرآن را به کتاب خود نیز نسبت داده و بر همعنان بودن مثنوی با قرآن تاکید میکند.
این محقق در ادامه سخنرانی خود با اشاره به شباهت اسمهای «قرآن» و «مثنوی» گفت: واژه قرآن یعنی قرائت کردن و خواندن. خداوند نیز در عنوان کتاب خود یک ابهامی را گذاشته است. کلام خدا، بهجز قرآن نامهای دیگری نیز دارد و یکی از پراستفادهترین آنها عنوان «کتاب» است. به عنوان مثال در آیه « ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» از عنوان «کتاب» برای کلام الله استفاده شده است.
موحد در ادامه مشابه بودن عنوان «قرآن» با «مثنوی» را به این صورت شرح داد: واژه «کتاب» به معنی نوشتن است، بنابراین اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که اسم کتاب مقدس ما مسلمانان به معنای «خواندن و نوشتن» است. بنابراین مولانا در انتخاب اسم «مثنوی» برای کتاب خود نیز از قرآن پیروی کرده است.
دانایی همان ایمان است
موضوع سخنرانی شهرام پازوکی، محقق حوزههای عرفان و فلسفه و عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این جلسه «دانایی و نادانی در مثنوی» بود. او در بخشی از سخنان خود گفت: مولانا در کتاب مشهور خود «فیه مافیه» بیان کرده که دانایی همان ایمان است. حماقت و نادانی یکی از مهمترین مسائلی است که مولانا را به خشم میآورد.
وی افزود: خشم مولانا از حماقت و نادانی باعث شده تا در «مثنوی معنوی» بیش از 200 بار از واژه «خر» استفاده کند که در اینجا «خر» به معنای نادانی است. از این منظر «مثنوی» کتابی بینظیر در دانش «خر شناسی» است.
پازوکی در ادامه با اشاره به این نکته که از نظر مولانا حماقت باعث قهر الهی میشود، گفت: در دفتر سوم مثنوی داستان گریختن حضرت عیسی مسیح از احمقها مطرح شده است. بر اساس این داستان، حضرت عیسی فرموده است که اسم اعظم خدا را بر کوه خواند و کوه پریشان شد و همین اسم اعظم مرده را زنده کرد، اما هیچ تاثیری بر دل «انسان احمق» نداشت. بنابراین رنج احمقی قهرخداست و از منظر عرفانی قهر خدا بسیار سنگین و عذاب آور است و چیزی جز «مهرخدا» نمیتواند آن را رفع کند.
این مدرس و محقق حوزه عرفان همچنین به طبقهبندی انواع علم از نظر مولانا اشاره کرد: مولانا علم و دانایی را به انواع مختلفی چون «علم نقلی»، «علم تحقیقی»، «علم عقلی»، «علم قلبی» و «علم تجربی و ریاضی» تقسیم میکند.
وی همچنین اظهار کرد: مولانا خود یکی از دانشمندان علوم نقلی است. بسیاری استناد به آیات و روایات در مثنوی گواهی بر این مدعاست، با این اوصاف اما مولانا میگوید که با علوم نقلی نمیتوان به دانایی حقیقی رسید. دیگر نوع علم از منظر مولانا، علم تحقیقی است که آن را در مقابل علم تقلیدی به کار برده است.
پازوکی در ادامه با اشاره به تفاوتهای «علم تحقیقی» از منظر مولانا با باور امروزه به مقوله «تحقیق» گفت: از نظر مولانا علم تحقیقی از مفهوم «حق» مشتق شده که در انتها به یافتن «علم حضوری» ختم میشود. بنابراین این علم مطابق با مفهوم research نیست. بر این اساس مولانا بین «محقق» و «مقلد» نیز تفاوتهای بسیاری قائل میشود.
پازوکی در بخش دیگری از سخنرانی خود به شبهه مخالفت مولانا با عقل را مطرح و در ادامه در نقد و رد این شبهه گفت: امروزه بسیاری از پژوهشگران بر اساس شواهد و قرائنی از مثنوی، این شبهه را مطرح میکنند که مولانا مخالف عقل است. البته طرح این شبهه به دلیل برداشت غلط مفسران و پژوهشگران از جایگاه و مراتب عقل از منظر مولاناست.
وی افزود: مولانا با «عقل جزئی» مخالفت میکند و در این شکی نیست، اما اگر بهطور کل عقل در منظومه فکری مولانا وجهی نداشت، پس چرا او در مثنوی بیش از 454 بار از کلمه عقل و مشتقات آن استفاده کرده است؟ همچنین فراموش نکنیم که مولانا به مراتب عقل باور دارد و به هیچ عنوان معتقد نیست که به همه انسانها به صورت مساوی و یکسان عقل داده شده است.
این عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه با اشاره به نظر مولانا به علوم طبیعی و ریاضی، گفت: در کتاب «مثنوی» تفاوتی که امروزه میان «علم دینی» و «علم غیردینی» وجود دارد، به هیچ عنوان مشاهده نمیشود. این تفاوت از مظاهر مدرنیته است و مولانا درست برعکس این جریان، علوم طبیعی و ریاضی را نیز در زمره علوم دینی میداند. به باور مولانا ماهیت و منشا علوم طبیعی و ریاضیات وحیانی است، اما پیشبرد آن در جهان محسوسات با عقل جزئی است. این روند، پاسخ جدی به کسانی است که عرفان را مانع رشد و گسترش علوم طبیعی میدانستند.
پازوکی در نهایت به علم و دانایی قلبی اشاره کرد و گفت: از نظر مولانا شناخت حقیقت عالم خارج از شناخت حقیقت خود و حقیقت خداوند جدا نیست. در این راستا عالیترین نوع علم که به حقیقت ختم میشود، «علم قلبی» است. دیگر علوم نیز باید برای راهداشتن به حقیقت به «علم قلبی» توجه کنند.
«مولانا و پرسشهای بنیادین» به مثابه رویکرد جدید به مثنوی
مجتبی بشردوست، عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه زنجان، نیز بخشی از سخنرانی خود در این نشست با موضوع «مولانا و پرسشهای بنیادین» گفت: پژوهشهای مثنوی در دهههای اخیر معمولا با سه رویکرد انجام شده است: «رویکرد روانشناسانه به مثنوی»، «رویکرد فرمالیستی» و «رویکرد مثنوی در آیینه فرهنگ و تمدن».
وی افزود: کسانی که به رویکرد روانشناسانه اعتقاد دارند، هدفشان برطرف کردن بحران هویت خود است و نه حقیقت طلبی. مهمترین اشکال این رویکرد عدم توجه به «پدیدارشناسی» است.
بشردوست در ادامه درباره رویکرد فرمالیستی در پژوهشهای مثنوی گفت: رضا براهنی در کتاب «طلا و مس» در تعریف فرم نوشته است: «فرم چیزی است که شعر را در مقابل مخاطب نگه میدارد.» این تقریبا تعریف کاملی از فرم است. رویکرد فرمالیستی بیشتر در دانشکدههای ادبی رواج دارد. به نظر موافقان این رویکرد، این «ادبیت» متن مثنوی است که آن را تا به امروز آورده است. بیشترین کار موافقان این رویکرد صرفا نشانهشناسی مثنوی بوده و دیگر هیچ.
این مدرس ادبیات همچنین درباره دیگر رویکرد پژوهشهای مثنوی، گفت: رویکردی که مثنوی را به مثابه آیینه فرهنگ و تمدن درنظر میگیرد، موفقترین و بهترین رویکرد تا به امروز بوده است. محققان و مفسران بزرگی چون عبدالکریم سروش، زندهیاد جلالالدین همایی و زندهیاد بدیعالزمان فروزانفر، با این رویکرد به شرح مثنوی پرداختهاند. بحث درباره معنای ادبیات و همچنین وجوه عرفانی مثنوی با این رویکرد امکانپذیر میشود.
بشردوست در ادامه درباره روش خود در پژوهش مثنوی، عنوان کرد: رویکرد مطلوب من در حوزه پژوهشها و مطالعات مثنوی مساله «طرح پرسشهای بنیادین» است. ما باید مثنوی را به جهان جدید بیاوریم و با استفاده از علوم مدرن درباره آن بحث کنیم.
این عضو هیات علمی دانشگاه زنجان همچنین با اشاره به این نکته که پرسشهای بنیادین در هر دورهای از تاریخ بشری تقریبا یکسان است، گفت: خدا، انسان و هستی، سه مساله اساسی و بنیادین در تاریخ بشری بوده و هست. ما باید این پرسشها را در مقابل مولوی، سعدی و... گذاشته و از آنها پاسخ بخواهیم. متاسفانه امروزه عموم پژوهشها صرفا طرح مسائل تکراری و پوچ است، در صورتی که طرح این مسائل بنیادین طرحی نو در این پژوهشها انداخته و جذابیت ویژهای به آن میبخشد.
کارنامه مولوی پژوهی
همچنین در این جلسه، علی اصغر محمدخانی نیز به ارائه گزارشی از کارنامه مولوی پژوهی در یکسال گذشته ـ از مهر 1392 تا مهر 1393 ـ پرداخت. محمدخانی در بخشی از گزارش خود گفت: در یکسال گذشته، 170 عنوان کتاب درباره مولانا منتشر شده که از این میان 75 عنوان چاپ نخست و 95 عنوان نیز تجدید چاپی بودهاند. کل شمارگان این کتابها نیز 500 هزار جلد بوده است.
وی افزود: متاسفانه چرخه معیوب توزیع کتاب در ایران باعث شده تا بسیاری از این کتابها دیده نشده و در انبارها باقی بمانند، اما با این اوصاف، به نسبت دیگر شاعران مطرح کلاسیک ایران پژوهشها درباره مولوی بسیار جدیتر و بیشتر است.
معاون فرهنگی موسسه شهرکتاب همچنین کتابهایی که بیشترین نوبت چاپ را در میان دیگر آثار درباره مولوی داشتهاند به این شرح بیان کرد: در یکسال گذشته چاپ 57 «قصههای خوب برای بچههای خوب: قصههای مثنوی» زندهیاد آذریزدی، چاپ 43 «شرح مثنوی» کریم زمانی، چاپ 33 «پله پله تا ملاقات خدا» عبدالحسین زرینکوب، چاپ 27 «قصههای شیرین مثنوی» جعفر ابراهیمی، چاپ 20 «بحر در کوزه» عبدالحسین زرینکوب، چاپ 10 «گزیده غزلیات مولانا» سیروس شمیسا، منتشر شدند.
محمدخانی در ادامه با اشاره به مهمترین موضوعاتی که در مولوی پژوهان در طول یکسال گذشته روی آن کار کردهاند، گفت: پژوهش بر متون مثنوی و دیوان شمس، فرهنگ اصطلاحات قرآنی مثنوی، مقایسه مولوی با دیگر شاعران، دیدگاههای مولوی درباره: «زندگی، وحی و قرآن، فرهنگ و سیاست، کرامت انسان، مقام زن و شادزیستن» در مزره مهمترین موضوعاتی که مولوی پژوهان در ظرف یکسال گذشته به آن توجه داشتهاند. این مسائل نشان میدهد که شرایط تحقیق درباره مولانا بسیار عالی است و خلاف نظر کسانی است که این شرایط را بد و بدتر از سالهای گذشته میدانند.
محمدخانی همچنین به ارائه پیشنهادهای خود برای رفع کمبودهای پژوهشی درباره مولوی، پرداخت: من در طی سالهایی که در حوزههای مختلف فرهنگی مشغول بهخدمت هستم، کمبودهایی را در حوزه مولوی پژوهی حس کردهام که برای رفع آنها پیشنهادهایی ارائه میکنم. بهنظر من مهمترین چیزی که کمبود آن امروزه به شدت حس میشود، تکنگاریهایی درباره مولوی و شمس، برای ترجمه به زبانهای خارجی است.
وی همچنین اظهار کرد: برگزاری همایشهای تطبیقی بین اندیشههای مولوی و اندیشمندان دیگر کشورها، رونق دادن به دورهها و کلاسهایی که در حوزه مولوی خوانی و شرح مثنوی است، تشکیل بنیاد جهانی مولانا برای جمعآوری تمام کتابها و پژوهشهایی که در طول سال در تمام کشورهای جهان درباره مولانا انجام میشود و در نهایت تشویق پژوهشگران و مفسران به «نقد مولانا» از دیگر پیشنهادهای من برای رفع کمبودهای پژوهشی در حوزه مولوی پژوهی است.
چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۰
نظر شما