سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۲
داوری اردکانی: کتابی که با خواننده سر ستیز نداشته باشد کتاب خوبی نیست/ میرشکاک: شاعر تنبل کلاس اساتیدم

نشست نقد و بررسی کتاب «نیست انگاری و شعر معاصر» عصر روز گذشته (دوشنبه 28 مرداد) با حضور یوسفعلی میرشکاک نویسنده کتاب، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم ومحمد رجبی دوانی رئیس کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در حوزه هنری برگزار شد.

دکتر رضا داوری اردکانی در این نشست با تفکیک دو مقوله شعر و اخلاق گفت: متأسفانه ما زمانی که کسی را نمی‌پسندیم همه رذائل را به او نسبت می دهیم این مقوله درباره شعر هم صدق می‌کند، شاعر حتی اگر اخلاق هم نداشته باشد باز هم شعرش را نمی‌توان منکر شد شاید فهم این قضیه برای ما مشکل باشد چرا که ما تصورمان این است خودمان هیچ اشتباهی نداریم.

وی با تأکید بر شاعر بودن فروغ فرخزاد فارغ از مباحث اخلاقیات او ، توضیح داد: اینکه او شاعر است یا خیر به اختیار من و شما نیست با توجه به اینکه ما اخلاقیات او را نپسندیم بازهم او شاعر است و نمی‌توانیم بگوییم که او بی خود شعر گفته است! بنابراین هر چه می‌خواهیم بگویم ولی نمی‌توانیم انکار کنیم که فروغ شاعر بوده چرا که این به اختیار من و شما نیست.

رضا داوری اردکانی با اشاره به یوسفعلی میرشکاک که شاعری بزرگ و نقاد است،‌ گفت: ایشان در این کتاب به چند شاعر پرداختند و عمق شعر و وزن آنها را تشخیص داده‌اند. اگر شاعر، شاعر نباشد که منتقد به شعر او نمی‌پردازد. بنده از کتاب «نیست انگاری» جناب میرشکاک مطلب زیاد یاد گرفتم که تا به حال مطرح نشده است.

وی در ادامه یادآور شد: به طور مثال ما صورت و مضمون را در شعر با هم درنظر نمی‌گیریم شاید معدود نقادان هستند که این دو را با هم در نظر می‌گیرند ما هم عادت داریم صورت و مضموم را از هم جدا کنیم. بنابراین بنده اگر قرار باشد یکی از این دو را اصل قرار دهم، صورت را ترجیح می‌دهم چرا که اگر به مضمون اصالت دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که چقدر فلسفه در شعر گفته شده است.

داوری با اشاره به اینکه معدود شاعرانی داریم که از فلسفه در شعر استفاده کرده‌اند نظیر ناصرخسرو، توضیح داد: ولی اگر شاعر با تصنع اخلاق و فلسفه را در شعرش بیاورد از عهده کارش بر نمی‌آید. بنده در یکی از مقالاتم بیان کردم که سعدی شاعر اخلاق است اما نگفتم شاعر اخلاقی یعنی صورت شعرش با اخلاق یگانه شده و سعدی شعرش به شعر اخلاقی است نه اینکه واعظ و نصیحت گرا باشد البته نصحیت هم کرده منتها با طنز!

وی یادآور شد: البته بنده معتقدم در شعر تفکر و سخن وجود است و این را قبول ندارم که کسی در عشق و سیاست شکست بخورد و چون شکست خورده، شعر زمستان گفته است، اگر اینگونه بود که در همان دوران شاملو، عده زیادی شاعر خوب داشتیم آنها هم می‌بایست به همین راه بروند که نرفتند، البته شعر غم و درد گفته می‌شود منتها از این آن قسم نیست.

داوری اردکانی در ادامه توضیح داد: شاعر، شاعر زمان است، اگر زمان نهیلیسم باشد شاعر نهیلیست است، بنده با جناب میرشکاک موافق هستم که این شاعران مطرح شده در کتاب نهیلیست هستند البته نهیلیسم هم صورت‌های متنوعی دارد که بنده نمی‌خواهم آنها را طبقه بندی کنم ولی اجمالاً بگویم که نهیلیسمی که کم و بیش به نیست انگاری شعر و زمان خویش آگاهی دارد، دیگری نیست‌انگاری که پناهی جستجو می‌کند و نیست انگار منفصل. البته نیست‌انگارانی هم هستند که جلال طلب‌اند، اینها نیست‌انگار مفلوک‌اند.
وی در ادامه صحبت‌هایش درباره وظیفه نقاد ادبی گفت: نقاد باید شجاعت داشته باشد اگر کسی فکر و نقد کند، به‌هرحال در سایه تفکر است زبانی پیدا می‌کند و آنچه می‌یابد را بیان می‌کند بنده زمانی کتاب جناب میرشکاک را خواندم تصور کردم در عین تحسین آن، یک گروهی که آن را بخوانند می‌گویند که نیست‌انگاری چیست؟ شعر نیست‌انگار چیست؟ بنابراین اگر نیست‌انگار است که او را دور بیاندازیم چرا او را شاعر می‌دانیم؟ اصلا مگر می‌شود فلانی را ستایش کرد که نیست انگار باشد؟ نکته جالب این است که نویسنده کتاب هم بیان کرده این حقیقت یک نیست‌انگار است، نگفته نیما و اخوان و فروغ و شاملو از خودشان در آورده‌اند،‌ خیر! زمان، زمان نیست انگاری است!

داوری با اشاره به اینکه شاعران سخن‌گویان زمان هستند آنها را ملامت نکنیم و ناسزا به آنها نگوییم، توضیح داد: آنها شخص نیستند به شخصشان کار نداشته باشیم آنچه از آنها مانده با لعن شما از بین نمی‌رود، میرشکاک هم با این افراد هم‌سخنی کرده حتی با بامداد که گاهی شاید حس کنیم به زبان اخوان و فرخزاد سخن گفته است.

وی با اشاره به دو صورت نهیلیسم مطرح شده توسط میرشکاک در کتاب نیست‌انگاری گفت: این مباحث برای بنده دانشجوی فلسفه غنیمت است که شعر را بتوانم بهتر از آنچه می‌فهمم، بفهمم. امیدوارم این کار ادامه داشته باشد و ما قدری با توجه بهتر و سعه صدر کتاب را بخوانیم امیدوارم کتاب خوب در نظر ما معمولی‌ترین کتاب نباشد. کتابی که با خواننده سر ستیز نداشته باشد یا برعکس، کتاب خوبی نیست ولی باید درباره‌اش تفکر کرد، بنده کتابی را خوب می‌دانم که خواننده را به تأمل وادارد و ‌او را متذکر کند.

شعر را بدون در نظر گرفتن شاعر بخوانیم

رئیس کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی گفت: فاصله یک فرد تا شعرش شاید از ایمان تا کفر باشد، بنابراین جایگاه شعر فراتر از شخص شاعر است. عده‌ای هم هستند که نام شعر و هنر را برداشته‌اند درحالی که بویی از آن نبرده‌اند باید بتوان بین این دو دسته تفکیک قائل شد.

رجبی‌دوانی توضیح داد: فاصله یک فرد و شعرش شاید از ایمان تا کفر باشد: «بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم/که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم» بنابراین بنده صحبت‌های دکتر داوری را تأیید می‌کنم که وقتی شعری می‌خوانیم کار نداشته باشیم، او کیست چرا که جایگاه شعر فراتر از شخص شاعر است. البته بنده حق می‌دهم به کسانی که در زندگی شاعران هم جستجو می‌کنند چرا که عده‌ای نام شعر و هنر را برداشته‌اند، در حالی که بویی از شعر و شاعری نبردند و راحت از راه تحلیل شخصیت آنها می‌توان به واقعیت پی برد با این حال آن شاعری که شعرش ورای شخصیت خود سروده شده و خودش نخستین خواننده شعر خود است،‌جایگاه دیگری دارد.

وی با اشاره به اینکه تمایل داشته کتاب نیست‌انگاری را با تمایل و دقت بیشتر بخواند اما تنها یک روز کاری فرصت این کار را پیدا کرده است، گفت: نخست تبریک می‌گویم که جناب میرشکاک خیلی بخش‌ها متکلم به کلام الله است. به فرموده فردید کار مهمی است که قرآن را کسی مصرف نکند چرا که عده‌ای هستند حرف خود را می‌زنند و بعد یک آیه قرآن هم می‌آوردند این استناد است در حالی که میرشکاک نوعی هم سخنی با کتاب خدا کرده است.

رجبی افزود: نکته دیگری که میرشکاک چندین بار در کتاب خود آورده، مسئله اجمال و تفصیل است که اجمال مقام وحیانی و الهام است و تفصیل مکانی برای فعالیت و میدان شیطان است بنده اینطور تفسیر می‌کنم که مقصود از اجمال،‌ حضور است و تفصیل، حصول یعنی در وقت حضور انسان در اجمال است و وقتی به حصول می‌آید در تفصیل است.


شاگرد تنبل کلاس استادم

در بخش پایانی این مراسم یوسفعلی میرشکاک عنوان کرد: من هر چه نوشتم در باب شعر، سیاست و ... که به درد خواندن و انتشار می‌خورده ارائه مطالبی بوده که از آثار استادم دکتر داوری آموختم. برای اینکه ما حرف‌های دکتر فردید را بفهمیم تا مدت‌ها هیچ چیز جز کتاب‌های داوری اردکانی نمی‌خواندیم. یادم می‌آید کتاب «وضع کنونی تفکر» را بیش از 50 بار خواندم.

وی با اشاره به اینکه آنچه درباره نیما، فروغ، شاملو و ... نوشته در حقیقت همان دستاوردهایش مقاله اساتید است، گفت: خلاصه اگر مقدمات را داشتم شاید اثر قابل توجه می‌نوشتم ولی بضاعت من هم همینقدر بود. بنده شاعر تنبل کلاس اساتیدم هستم اما در برخی مفاهیم چون انگار برای خودمان صحبت می‌کنیم و مخاطب را درنظر نمی‌گیریم لذا فکر می‌کنیم این عبارات را همه می‌دانند. خیلی‌ها هنوز می‌گویند این مرگ آگاهی و ترس آگاهی و اصطلاحات دکتر فردیدی را نمی‌فهمند شاید اینها از جنس شعر است که روشن می‌کند فضاییاطراف خودش مغلوب روشنی تعریف قرار نمی‌گیرد.

میرشکاک با اشاره به اینکه باطن شعر و وزن شعر ممکن است وزن عروضی یا نیمایی نباشد نظیر برخی کارهای شاملو و فروغ گفت: بنابراین بنده معتقدم فارغ از اینکه شاعر کیست و وزن چطور است، این آثار می‌ماند البته در جماعت شعرا هم حساب و کتاب‌هایی است ما حساب می‌کنیم اگر شعری از یک دهه عبور کند و به دهه دوم برسد و بتواند دو نسل را تصرف کند احتمالا عمر خواهد کرد و مستهلک نمی‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها