غلامحسین عمرانی، شاعر و استاد دانشگاه در یادداشتی که به بهانه سوم آبان، سالگرد درگذشت فریدون مشیری برای ایبنا ارسال کرده، نوشته است: چهار دهه از شعر معاصر ایران مدیون خوانش شعر مشیری بود. به نظرم مهرورزی و انسانیت او مهمتر از شعرهایش بود، ولی رد پای رئالیسم اجتماعی را نمیتوان در آثار او دنبال کرد.
دو ویژگی شعر مشیری یکی عشق انسانی و دیگری طبیعت را با نگاهی متفاوت میتوان در شعر او شناسایی کرد. به این دلیل میگویم متفاوت، چون نیما هم شاعر طبیعت بود ولی زبان و نگرش نیما به طبیعت با فریدون مشیری بسیار متفاوت است.
اما نمیتوان از حق گذشت که مشیری شاعری مطرح بود، همانگونه که نیما شاعری مطرح به شمار میرود و برای این میگویم مطرح، که چهار دهه از شعر معاصر ایران مدیون خوانش شعر مشیری بوده است. با این همه گاهی به شعرهایی از مشیری برمیخوریم که مضامین پیش پا افتادهای دارند. شاید در اینجا فرصت نباشد که مصادیق آن را ذکر کنم.
فقط به عنوان مثال دو قطعه از شعرهای او را نام میبرم. یکی «کوچه» که شعری فراگیر بود و دیگر شعر «بوی باران». بقیه شعرهای مشیری دست کمی از کوچه و بوی باران ندارند، اما به نظر من مهرورزی مشیری و انسانیت او مهمتر از شعرهایش هستند. او در شعرهایش انسانیت را مطرح میکند و مهرورزی را شیوه خود قرار داده است. نخستین شعرهای مشیری گواه این مدعاست.
دنیای مشیری، رمانتیک و احساساتی بود و نمیتوان در شعر او ردپای رئالیسم اجتماعی را دنبال کرد، مگر اینکه دفتر شعر معاصر را ورق بزنیم و به عصر انقلاب اسلامی برسیم که در دوره انقلاب هم مشیری تا یکی دو دهه شاعری مطرح بود.
نکته مهم دیگر درباره شعرهای این شاعر، لحن مردمی است. گویی او از ابتدا عهد کرده بود که پای خود را فراتر از زبان کوچه و بازار نگذارد. بنابراین ذهنیت غنایی شعرهای او پرورش یافته محیط تهران و شهرهای ایران بود و این نیز عامل مهمی بود که مخاطبانش شعرهای او را دنبال کنند، به ویژه دختران و پسران دبیرستانی.
اما جویبار شعر نو به دریایی عظیم پیوسته و شعرهای مشیری به این دریا نپیوسته است. عشقی که او در شعرهای خود مطرح میکرد نوعی رمانتیک ساده ایرانی بود و بسیار سطحی که با یک «دوستت دارم» آغاز میشد و با واژههایی از این قبیل پایان مییافت.
دلیل اصلی که زبان مشیری را به زبان کوچه و مردم نزدیک میکند، در نگاه صمیمی او به وضع موجود بود. از این رو او هیچگاه فریب وسوسه ساختارگرایی در شعر نو را نخورد. شاید بتوان گفت مشیری در دوران معاصر همانند سعدی در میان گذشتگان است.
نظر شما