شاعر کوچههای مهتابی/ 10
مردی با لبخند فراموش نشدنی/ صحبتهای خواندنی محمدعلی بهمنی در باره فریدون مشیری
محمدعلی بهمنی نقل میکند که وقتی هشت سالش بود در چاپخانه تابانِ خیابان ناصرخسرو کار میکرد؛ همان چاپخانهای که مجله «روشنفکر» هم در آن چاپ میشد. یک روز که داشت طبق معمول یواشکی در قسمت فرمبندی، پیش از هر دوستدار شعری، مطالب صفحه «هفت تار چنگ» را میخواند -همان صفحهای که مسئولش فریدون مشیری بود- متوجه میشود که بخشی از یک شعر را نمیتوان به آسانی دیگر بخشهایش خواند (اشکال وزنی داشت). خلاصه دل یکدله میکند و به صفحهبند میگوید: «این شعر غلط است». صفحهبند هم دماغش را میسوزاند و از شعبه حروفچینی بیرونش میکند! اما به چند ساعت نمیرسد که همراه «مردی با لبخند فراموش نشدنی» به سوی او میآید و رو به مرد گشاده رو میگوید: «این بچه را میگفتم». مرد مهربان هم که هیچ کس نمیتوانسته باشد غیر از فریدون مشیری دستش را بر روی شانه بهمنی میگذارد و اولین سؤال را میپرسد: «تو هم مثل من شعر دوست داری؟». سوالی که پایه الفبای شعر بهمنی میشود و حالا خیلی برای او قدرو منزلت دارد. صحبتهای شنیدنی بهمنی را با خبرگزاری کتاب ایران درباره فریدون مشیری با هم بخوانیم.
این شاعر غزلسرا در ادامه صحبتش درباره سهل و ممتنع بودن زبان مشیری افزود: از دیگر سو چرا فقط سهل بودن شعر مشیری را میبینیم؟ چرا ممتنع بودنش را از نظر دور میداریم؟ چون واقعاً این پرسش مطرح است که آیا شعر در آنچه ما میخوانیم تمام میشود یا در خود خواننده و علاقهمند شعر هم ادامه پیدا میکند؟ آیا وقتی شعر مشیری را میخوانیم در ما حسی از شعر ادامه پیدا نمیکند؟ ممکن است بعضیها پاسخ بدهند «خیر»، اما در من ابداً این طور نیست.
من به دلیل اینکه این الفبا را از مشیری آموختهام، این حس و حسیت را بر مبنای اشاراتی که بارها کردهام و احتمالاً خواندهاید از خود او گرفتهام. اگر بخواهیم این بحث را در موسیقی هم دنبال کنیم، البته موسیقی پیشرفتهای که بعد از سالها متوجه شده است باید به شعر نیمایی و آزاد هم نگاهی داشته باشد، وقتی شعر مشیری را در متن یک موسیقی بروز شده با صدایی که برایمان عزیز است میشنویم، چرا تا این حد روی ما تأثیر میگذارد و دهانبهدهان میچرخد؟ شاید یکی از دلایل آن سهل بودن باشد اما دلیل دیگر اثری است که این شعر بر جان شنونده میگذارد و باعث میشود که در او ادامه پیدا کند.
شعر مشیری فوقالعاده حسِ قویای دارد، به باور من باید بیش از این او را تکریم کرد، این اشتباه است که ما بخواهیم مصبسازهامان را نادیده بگیریم، حالا ما چهکار داریم که بعضیها خودشان به قله رسیدهاند یا نه. حتی اگر هم قبول کنیم که نرسیدهاند، باید در نظر داشت که خیلی از ما را بهسوی قله هدایت کردهاند، حالا اگر نتوانستهایم به قله برسیم دیگر ضعف خودمان بوده است.
شاعر مجموعه «من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم» درباره حسیت شعر مشیری و استقبال فراگیر اهالی موسیقی از شعر اوگفت : من نمیخواهم مقایسه کنم اما همان وضعیت سهل و ممتنع در شعر سعدی که ما را بهسوی خود میکشد، طوری که به خودمان میآییم و میبینیم شور سعدی در جان ما افتاده است در شعر مشیری هم وجود دارد. وقتی نگاه میکنیم به موسیقی معتبر این روزها اکثرشان روی شعرهای مشیری ساخته شدهاند، علاوه بر این سهم تأثیر مشیری در روند جریان تصنیفسازی در این چند دهه بیشمار است.
بهمنی افزود: این را نه به دلیل ارادت و دین شخصی خودم به ایشان که از روی مستندات و شواهد میگویم، باور کنید اگر برای من آن اتفاق آشنایی رخ نمیداد و میخواستم امروز ایشان را قضاوت کنم باز همین حرفها را از من میشنیدید. با توجه به اینکه در شورای شعر و موسیقی هستم باید برایتان بگویم هنوز که هنوز است حجم کارهایی که روی شعرهای مشیری ساخته میشود و برای مجوز ارائه میشود فوقالعاده زیاد است، همه هم تقریباً اجراهای خوبی است. یعنی خواننده خوبی دارد، آهنگساز و تنظیم کننده معتبری دارد، خب همه به این درک رسیدهاند که شعر مشیری پتانسیل و قدرت فراوانی دارد. اگر خوب نگاه کنیم میبینیم نسل جوان در هر دورهای با شعر ایشان و عزیزانی ازایندست شعر را آموزشدیدهاند ، مثل نردبانی که هرکس را بر فراز هدایت میکند.
این شاعر درباره میزان تأثیر شعر مشیری در رشد شاعران جوان اضافه کرد: من با همه حرمتی که برای شعر دوستان دیگر قائل هستم عرض میکنم، شما همینالان به کسی که حس شعر دارد در او رشد میکند کتاب شاملو را بدهید، بعد از یک مدت از و بپرسید چه کار کردی؟ میگوید خسته شدم و کنار گذاشتم. اما مشیری را به او بدهید بخواند یک ماه میبینید کلی هم شاعر شده است. حالا بعد از مدتی خودش متوجه میشود که باید شاملو را هم بخواند. ولی این مصبسازی به نظر من خیلی با ارزش است. پیشبرد و اعتلای شعر در هرکسی بستگی دارد به خودش ولی آن معلمی اول خیلی مهم است. کسی باشد که مشق اول را شیرین برای شاگرد امضا کند. جدای از این شعر مشیری پتانسیل مخاطب قرار دادن شاعران و خوانندگان حرفهای را هم دارد.
وی افزود: مگر همین «پر کن پیاله را» که ما با صدای استاد شجریان شنیدهام مگر به یک اتفاق شگرف در موسیقی ما منجر نشد؟ سال به سال دهن به دهن گشت و هنوز هم جزو حافظه مردم ماست. خوب این شعر جدای از ارزش شعری یک انرژی مضاعف دارد برای مصب شدن در موسیقی پیشرفته ما. پس نمیشود گفت که اینها تمام شده است، پس مشیری یکی از آن شاعرانی است که هرقدر زمان میگذرد بیشتر خودش را نشان میدهد و به قدر او پی میبریم. مشیری به عنوان یک مصبساز بزرگ به ریشههای شعر چنگ زده است.
محمد علی بهمنی متولد 1321 شاعر و ترانه سراست. «تنفس آزاد با محمد علی بهمنی»، «چتر برای چه خیال که خیس نمیشود» و «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است» از مجموعه اشعار اوست.
نظر شما