دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۷

«شاهکارهای خطاطی اسلامی» عنوان کتابی نوشته عبدالکبیر خطیبی و محمد سلمجاسی، دو نویسنده و تحلیل‌گر دنیای عرب است که با نگاهی فلسفی و تاریخی، جایگاه منحصر به فرد خطاطی اسلامی را در دنیای هنر معاصر بررسی می‌کند. این کتاب از ترجمه انگلیسی آن و توسط مژگان جایز و محمدرضا عبدالعلی به فارسی برگردانده و توسط منصور احمدی ویراستاری شده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- عمده محتوای این کتاب را تصاویری از آثار خطاطی هنرمندان سرزمین‌های اسلامی از زمان پیش از اسلام تا دوران معاصر تشکیل می‌دهند. ویژگی این کتاب ارائه نمونه‌های تصویری کمتر دیده‌شده‌ای است که با توصیف‌ها و تحلیل‌هایی فلسفی همراه شده‌ و تا بررسی آثار هنرمندان معاصر از جمله حسین زنده‌رودی پیش می‌رود. از سوی دیگر نقطه ضغف کتاب را هم می‌توان انتخاب نه چندان مناسب عناوین سرفصل‌ها دانست. نام فصل‌ها از وضوح کافی برای انتقال شِمایی از محتوای هر فصل برخوردار نیستند.
نویسنده در تلاش است که آثار کهن را با نگاهی مدرن و از دریچه نقد و فلسفه مدرن بنگرد. نثر تمامی بخش‌های این کتاب، چیزی میان زبان فلسفی و تاریخی است. 

اصل کتاب به زبان فرانسه بوده و کتاب حاضر ترجمه‌ای است از نسخه انگلیسی آن که با عنوان The splendor of Islamic calligraphy در سال 1996 از سوی انتشارات Thames & Hudson منتشر شده است.
عبدالکبیر خطیبی (تولد 1938 – مرگ 2009) بر اساس اطلاعات ویکی‌پدیا، منتقد ادبی، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مغربی است که “Love in Two Languages”، “Open Correspondence”، “From Sign to Image: The Moroccan Carpet”، از دیگر کتاب‌های او هستند.

کتاب «شاهکارهای خطاطی اسلامی» با یادداشت کوتاهی به نام‌های «نماد تمدن- نوشتار پارسی و عربی» شروع می‌شود و باقی مباحث در فصولی با عناوین «بررسی خاستگاه‌ها»، «تناسبات سطر»، «مکاتب و سبک‌ها»، «نمادگرایی در صفحه»، «در محضرالله»، «بافت معماری»، و «نقاشی معاصر» تدوین شده‌اند. نویسنده در این فصول با دقت فلسفی و منطقی به بحث و تفکر درباره ماهیت و جایگاه خط و بررسی تردیدها و ابهامات تاریخی درباره خاستگاه آنها می‌پردازد. 

در مقدمه کتاب به اختصار مسائلی بنیادی در بیان فلسفه و ماهیت خط طرح شده‌ است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «خطاطی به عنوان یک هنر، استقلال پیکرپردازانه خاص خود را دارد که بسیار تجریدی است، تا جایی که درون آن می‌توان نوعی هندسه علائم، حتی با کیفیت ریاضی‌وار را تشخیص داد. برای مثال نقطه ساده (.)، که در میان اعراب دوره باستان نشانه عدم بود، مبدل به علامتی شد که توسط آن حروفی را که شکل همانندی دارند از هم تفکیک می‌کنند.» 

در فصل اول، ذیل عناوین «نوشتار و کتیبه‌خوانی»، «اسطوره‌های پیدایش»، «توقیف و اصطلاح» و «مشکلات کتیبه‌خوانی»، نظریه‌ها و روایات اسطوره‌ای درباره پیدایش خط و زبان عربی بررسی می‌شوند. بررسی نظریاتی که زبان را برخاسته از خاستگاه توقیفی (وحی) یا قراردادی (اصطلاح) می‌دانند، کاستی‌هایی که روش‌های مختلف باستان‌شناسان و کتیبه‌خوانان در تعیین خاستگاه خط عربی و بررسی میزان اعتبار یافته‌ها و نتایج آنها، از جمله مباحث این فصل هستند. 

این فصل با این توضیح شروع می‌شود: «در این کتاب خطاطی به معنای دقیق آن هنری است آگاهانه و مبتنی بر نظامی از قواعد هندسی و تزئینی؛ در الگوهایی که توسط این هنر خلق می‌شود، اصول نظری زبان و نوشتار نهفته است. این هنر در آغاز بخشی از ساختار زبان‌شناختی بود، اما در ادامه مجموعه‌ای از قواعد جایگزین دیگری را بنا می‌نهد که گرچه برگرفته از زبان هستند، اما با انتقال زبان به قالب ضوابط بصری آن را بزرگ‌نمایی و تکرار می‌کند.» 

در فصل دوم اصول کلی خطاطی از جمله تراش قلم، تناسبات هندسی حروف و سطرها، رنگ‌های به کار رفته و تزئینات نگارگری و اسلیمی را در نوشتارعربی، فارسی، مغربی و ترکی توصیف شده و ویژگی‌های منحصر به فرد این اصول، در نسبت با شیوه‌ها و نظریه‌های هنر مدرن بررسی می‌شوند. 

درباره قلم در این بخش می‌خوانیم: «معمولا در استفاده از قلم سمبل‌هایی نزد توده مردم وجود داشت. برای تثبیت یک ازدواج، قلمی از مس سرخ استفاده می‌شد و متن آن نیز روی موم نوشته می‌شد نه کاغذ. برای تجلیل از دوستی، قلمی از نقره یا منقار لک لک استفاده می‌شد و برای نامه‌نگاری با یک دشمن، قلمی که از شاخه درخت انار به دست می‌آمد استفاده می‌شد.» 

در فصل سوم مکتب‌ها و سبک‌های خطاطی عربی و فارسی و مغربی معرفی می‌شوند. این معرفی از توصیف خطوط 6 گانه، کوفی، نسخ، ثلث، ریجان، نستعلیق و شکسته نستعلیق آغاز کرده و همچنین معرفی برخی خطوط خاص از جمله «خط غبار»، «خط مناشیر»، «خط تاج» و ... را که هر یک به منظوری خاص استفاده می‌شدند، در بر می‌گیرد. همچنین دو هنرمند برجسته عرب که پدران خطاطی عرب نام ‌گرفته‌اند؛ ابن‌مقله و ابن‌ابواب در این فصل از دریچه‌ای تازه معرفی می‌شوند.

در فصل چهارم خط نگاره‌ها و تصاویر نمادینی که با تکرار به ظاهر بی‌معنای حروف ایجاد می‌شوند بررسی شده‌اند. «طلسم رخسار»، «جفر:علم حروف»، «فتوحات یا حروف منفرد»، «بسم‌الله»، «حاشیه» و «امضا» عناوین مباحث این فصل هستند. در سه بخش پایانی این فصل اشکال و آئین‌های مختلف بسم‌الله‌نویسی، حاشیه‌نویسی و امضا‌های پای نامه‌ها در ادوار مختلف تاریخ مرور می‌شوند. 

در فصل پنجم با عنوان «در محضر الله» با تاکید بر تقدّس خطاطی و وابستگی الهی آن، ارتباطاتی که از چندین نظر اصول خطاطی را در محضر الله قرار می‌دهند، بررسی می‌شوند. «ارتعاش لطیف» و «تزئینت بناها» عناوین دو مبحث این فصل هستند که نویسنده در اولی با نگاهی دوباره به مسئله نبود فضای خالی در آثارخطاطی و تصویرگری اسلامی، این ویژگی را در قیاس با سنت تصویری مسیحی بررسی کرده و مبانی منحصر به فرد هنر اسلامی را بیان می‌کند. در بخش دوم نیز دلایل فلسفی و الهیاتیِ حضور پُر‌رنگ خطاطی در معماری اسلامی را مرور می‌کند. 

نویسنده ارتعاش لطیف را با این توضیح به کار ‌برده است: «هنر اسلامی به سوی اندوهی رازآمیز و مستور حرکت می‌کند که در خود تجربه‌ای عرفانی را می‌پروراند. اسلیمی هم که این اندوه را در فرم تزئینی بیان می‌کند، به همین ترتیب است. تعادل خط و رنگ را در حدی نگه می‌دارد که در آن حد شروع به نوسان و ارتعاش در نقش و نگارهای درهم‌بافته می‌کنند و خطاطی و تزئینات طبیعی و هندسی با هم ترکیب می‌شوند.» 

فصل ششم با عنوان «نقاشی معاصر» مروری بر آثار چهار هنرمند معاصر دنیای شرق؛ حسین زنده‌رودی (متولد 1937، ایران)، کمال بولاتا (متولد 1942، فلسطین)، رشید قریشی (متولد 1947، الجزیره) و شاکر حسن السعید (متولد 1925، عراق) دارد. 

تحلیل‌های ارائه‌شده در فصل بر روی آثار این هنرمندان، یکی از مهمترین بخش‌های کتاب است که نویسنده در آن توانسته نبوغ خود را در درک و دریافت انحصارات هنرهای مختلف به نمایش بگذارد. وی درباره حسین زنده‌رودی می‌نویسد: «هنرمند بلافاصله خود را از سبک سنتی تذهیب قرآن‌ها، که به گونه‌ای طراحی می‌شد که عنوان‌ها، زیرعنوان‌ها و سایر لغاتی را که قابل خواندن و واضح هستند دربربگیرد، دور می‌کند. هیچ اشتباه خواندنی در اینجا وجود ندارد. در رهیافت سنتی حرف تزئین می‌شد، اما در ایده چاپ سیلک حرف به عنوان علامت محض در نظر رفته شده است. فقدان معنا در حروف است که فرم متمایز این خطاطی را ایجاد می‌کند و آن را به قلمروی رمزآمیزی می‌کشاند.»

مژگان جایز و محمدرضا عبدالعلی، بر اساس وب‌سایت کتابخانه ملی تا کنون کتاب‌های زیر را ترجمه و تالیف کرده‌اند: 

- «انگاره‏‫: جلوه‌هایی از شکوه فرهنگ و هنر اسلامی» - ناصر داوود‌خلیلی - فرهنگسرای میردشتی‏‫، ۱۳۹۰

- «تاملی در طراحی حروف: ایدئولوژی کاربردی در تایپوگرافی» - الکس وی‌وایت - ترجمه عاطفه متقی، محمدرضا عبدالعلی، ویراستار مژگان جایز- فرهنگسرای میردشتی، ۱۳۸۹

- «گریدبندی در تایپوگرافی» - کیمبرلی ایلم - محمدرضا عبدالعلی، مژگان جايز - فرهنگسرای میردشتی‏‫، ۱۳۸۹

- «مجموعه آثار گرافیکی موریس اشر با مقدمه و توضیحاتی از هنرمند» - موریتس کورنلیس اشر- ترجمه محمدرضا عبدالعلی‌زاده و مژگان جایز- فرهنگسرای میردشتی‏‫٬ ۱۳۸۹

- «زبان تاریخ و باستان‌شناسی» -‏‫ مؤلفان مژگان جایز و مریم رمضانی - مدرسان شریف‏‫، ‏‫۱۳۹۱

چاپ اول «شاهکارهای خطاطی اسلامی» در 283 صفحه تمام گلاسه رنگی، با جلد گالینگور و شمارگان 2000 نسخه و بهای 45 هزار تومان از سوی انتشارات فرهنگسرای میردشتی، بهار 1393 روانه بازار شده است. طراحی جلد این کتاب زیر نظر محمدرضا عبدالعلی انجام شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها