خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ظهر امروز موزه سینمای ایران در باغ فردوس میزبان مراسم رونمایی از کتاب «تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان» نوشته مجید لشکری بود. اوانسیان از چهرههای تاثیرگذار تئاتر ایران در دهههای 40 و 50 است که تمامی سالهای بعد از انقلاب را در فرانسه گذراند و جز چند سفر کوتاه، ناخواسته از صحنه تئاتر ایران غایب بود. امروز بعد از سالها با جمع کثیری از دوستداران و همکاران قدیم خود دیدار تازه کرد.
کتاب مجید لشکری در دو جلد اولین پژوهشی است که به مطالعه، معرفی و جمعآوری اسناد هنر اُوانسیان میپردازد. در مراسم رونمایی از این کتاب، جمشید مشایخی، محمدرضا اصلانی، هوشنگ توکلی، هوشنگآزادیور، سودابه فضایلی، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فردوس کاویانی، لیلی گلستان و بسیاری دیگر از چهرههای شناخته شده هنر سینما و تئاتر ایران حضور داشتند.
در این نشست که فریندخت زاهدی اجرای آن را بر عهده داشت، آربی اوانسیان، محمدرضا اصلانی، هوشنگ توکلی، مجید لشکری سخنرانی کردند. همچنین پیامی تصویری از زاون قوکاسیان نویسنده و محقق خوشنام سینمای ایران نمایش داده شد که احساسات اوانسیان را برانگیخت.
آربی اُوانسیان سخنان خود را چنین آغاز کرد: بسیار سخت است که جریان زندگی را با نوشتهها منتقل کنیم ولی این کتاب این کار را انجام داده است. قرار بود تصاویری از فیلمها و تئاترهای آن زمان من امروز نمایش داده شود که در لحظات آخر گفته شد، این امکان وجود ندارد.
وی با شاره به اینکه هیچ آرشیوی از کارها و اسناد فعالیتهای آن زمان خود نداشته و ندارد، گفت: تمامی این مجموعهای که بخشی از آن حتی برای خود من هم فراموش شده بود، محصول جستجوهای مجید لشکری بوده است.
وی در بیان دشواریِ این تحقیق 10 سال نویسنده کتاب گفت: در اولین دیدارم با لشکری با مطالبی که از منابع مختلف، رونویسی کرده بود، مواجهه شدم که برای من بسیار جالب توجه بود. زیرا متوجه شدم که نسل مجید لشکری وادار به رونویسی از این اسنادشده است و حتی امکان کپیگرفتن هم برای او وجود نداشته است. این جهد و کوشش برای من بسیار ارزشمند بود و یک پرسش عمیق باطنی بود.
فریندخت زاهدی، آربی اُوانسیان و مجید لشکری
اشکهای اُوانسیان برای سخنان قوکاسیان
وی در حین سخنان خود درباره پیام تصویری زاون قوکاسیان که در بیمارستانی در اتریش بستری است، نتوانست جلو اشکهای خود را بگیرد و ضمن تشکر از سخنان قوکاسیان گفت: این تنها تصویری بود که در این جلسه امکان نمایش یافت و این مسئله برای من بسیار تکاندهنده است. تصویری از یک رابطه سازنده میان من و او که باید به این صورت مقابل آن قرار بگیریم.
سالنهای تئاتری که اوانسیان در تاسیس آنها سهم داشت
اوانسیان در ادامه سخنان خود به تئاتر دهه 40 بازگشت و با تاکید بر این نکته که اجرای نمایشنامه «پژوهشی ژرف، سترگ و نو در سنگوارههای دوره بیست و پنجم زمین شناسی» نوشته عباس نعلبندیان قبل از تاسیس کارگاه نمایش بوده است و نه بعد از آن، گفت: در دهه 40 و 50، چهار سالن تئاتر در تهران بودند که در تاسیس آنها فعالیتهای حرفهای من در عرصه تئاتر موثر بودند. اول سالن انجمن ایران و امریکا که اولین نمایش آن «سیر روز دراز در دل شب» بود و با هنرپیشگان ایرانی به دو زبان اجرا شد که طراحی صحنه آن را من انجام دادم.
وی افزود: من اتفاقی طراح صحنه شدم. کارگردان این نمایش کار من را پسندید و از من خواست که طراحی صحنه آن را من انجام دهم.
اوانسیان ادامه داد: سالن دوم، کارگاه نمایش بود و بعد از آن ساختهشدن مجموعه تئاتر شهر که من هیچ مشارکتی در آن نداشتم. ساختمان، ساختهشده بود و در رابطه با کارگاه نمایش این مجموعه به لحاظ صحنه محیط نامناسبی بود. زیرا کمعمق بود و حفرههای صوتی داشت که حرکت بازیگران را دچار مشکل میکرد.
وی افزود: به پیشنهاد من و برخی دیگر در پارکینگِ بیاستفاده مانده این مجموعه، سالنهایی کوچک ساخته شد.
اُوانسیان در ادامه سخنان خود به جمعی از تئاترسینهای دهه 40 که در خانه شاهین سرکیسیان گرد آمده و فعالیت میکردند، اشاره کرد و گفت: بعد از دوره تعطیلی تئاتر ایران در سالهای 1332 به بعد، شاهین سرکیسیان، فعالیتی با گروه ارامنه آغاز کرد. از ابتدا مسئله من سینما بود و از شرکت در جلسات سرکیسیان تنها، نحوه کارکردن با هنرپیشگان را در نظر داشتم و نه کارگردانی تئاتر را. همکاری من به عنوان طراح صحنه با همین گروه سرکیسیان به مرور بهانه آشنایی من با تئاتر فارسی زبان شد که البته هیچ یک از طراحیهای من اجرا نشدند.
اُوانسیان با اشاره به شورای مسابقه نمایشنامهنویسی که در همان سالها برای دومین جشن هنر شیراز تشکیل شده بود و منوچهر انور، خجسته کیا، فریدون رهنما، عظمت ژانتی و داوود رشیدی و نیز آربی اُوانسیان اعضای آن بودند، گفت: نمایشنامهای بدون آنکه نویسنده آن معلوم باشد به دست ما رسید که بعدها از طریق دوستانی فهمیدیم که برای عباس نعلبندیان است. این متن در این شورا خوانده شد و توجه من را در همان لحظه اول به خود جلب کرد، همچنین توجه فریدون رهنما و خیلی کمتر، توجه منوچهر انور را هم جلب کرد اما رشیدی و ژانتی به کل مخالف این متن بودند.
اوانسیان: غنای زبان نعلبندیان را با آثارشکسپیر قابل قیاس میدانم
اُوانسیان در ادامه با اشاره به اینکه فریدون رهنما بیهیچ بحثی با اجرای آزمایشی این نمایشنامه توسط اُوانسیان موافقت کرد و متن را به من سپرد، گفت: من پیشنهاد کردم که این نمایشنامه را با گروه سرکیسیان تمرین کنم و همان لحظه آقای رهنما متن را به من سپردند و این اتفاق بسیار مهم و الگو شوندهای است که رهنما بیهیچ بحثی این فرصت را به من و به نمایشنامه نعلبندیان داد.
وی توضیح داد: دلیل مخالفت اغلب اعضا برای اجرای این نمایشنامه این بود که در بخشی از توضیح صحنه آمده بود «مِه صحنه را پُر میکند» و بعدتر «صحنه از مه خالی میشود». چنین امکانی برای تئاتر آن زمان وجود نداشت، اما این موضوع اصلاً برای من مهم نبود. زیرا به قدری زبان این نمایشنامه برای من اهمیت داشت که توضیح صحنههای آن را هم به عنوان بخشی از کلام نعلبندیان میدیدم.
آربی ادامه داد: این قالبی را که نعلبندیان ذاتا به آن رسیده بود برای من بسیار ارزش داشت و همانطور که در کتاب این نمایشنامه اجرا شد. من این کار نعلبندیان را نقطه بسیار مهمی در تئاتر ایران میبینم.
وی افزود: نعلبندیان مانند ساعدی، بیضایی، رادی، نصیریان و بسیاری دیگر به دنبال این نبود که درامهای ایرانی را در قالب پردهبندهای اروپایی قرار دهد. این جوششی بود که به طور ذاتی در نوشتههای او منعکس شده بود. این نمایشنامه زبانی داشت که غنای آن را قابل قیاس با نمایشنامههای شکسپیر میدانم. زبانی که از صحبتهای عادی مردم تا مسائل فلسفی را در کنار هم قرار میدهد.
وی با اشاره به این مسئله که آشنایی آن سالهای او با عباس نعلبندیان، با آشنایی امروز او با مجید لشکری(نویسنده این کتاب) کم شباهت نیست، گفت: نیرویی که در این کتاب متمرکز شده است همان نیرویی است که منجر به آن اتفاقهای مهم هنری برای من و نعلبندیان شد.
محمدرضا اصلانی و فریندخت زاهدی
اصلانی: این کتاب ثمره هوشمندی نسل امروز است
محمدرضا اصلانی فیلمساز و شاعر ایرانی، دیگر سخنران این مراسم بود که سخنان خود را چنین آغاز کرد: عادت شده است که یک فضای تثبیتشده و متحجّر، فضای نسل جدید را جدّی نگیرد و این میتواند یک سرخوردگی ایجاد کند. اما مجید لشکری در برابر این تحجّر مقاومت میکند و تلاش او ثمر میدهد.
وی ادامه داد: این کتاب یک ترکیببندی از صداهاست. در این کتاب رسیدن یک جوانِ امروزی را از یک پرسش به پرسش دیگر میبینیم. کتاب یک ترکیببندی از رسیدن به پرسش است و در بردارنده یک تاریخ نایافته است، نمیگویم تاریخ گمشده.
اصلانی توضیح داد: تاریخ نایافته است به خاطر اینکه میتواند در دسترس باشد اما ما از یافتن آن عاجز هستیم. با این کتاب برای من روشنتر شد که این نسل دربرابر جهان به جای عقلانیت آموزش یافته و قواعد پیشینی عقاله، «هوش» را برمیگزیند و با هوش خود به یک نیاز پاسخ میدهد. این نگاه نسل امروز به پشت سر نگاه به عقب نیست بلکه نگاه به خودش است.
این جوان با 10 سال از هوشِ فشرده ناخودآگاهِ قومی-تاریخی، توانسته در این کتاب، تجربه پرسیدن را به تجربه تاریخیشدن تبدیل کند. این کتاب صدای پرسش یک نسل است که عقلانیت را در هوشمندی خود جستجو میکند و میخواهد با جهان به مثابه تاریخ مواجه شود.
اصلانی با اشاره به گفته تیس الیوت که هر نسل با آزمون یا بازپردازی دستآوردهای گذشته میتواند آینده را بسازد، گفت: در این کتاب پیتر بروک ناگزیر است که اعتراف کند که آربی اوانسیان استثنایی است. من میگویم نه فقط او، بلکه دورهای در هنر ایران وجود دارد که استثنایی است. دورهای که حاصل همه خواستههای درونی مشروطیت بود. برخلاف همه که میگویند خواسته مشروطیت آزادی بوده، من میگویم که خواسته درونی مشروطیت، خارجشدن از محلیبودنِ بیهنگام و بومیبودنِ بیوجه .
این فیلم ساز توضیح داد: در این دو دهه استثنایی یکباره ملتی خود را به جهانیشدن نزدیک میکند و در تمامی وجوه به بازنگری جهشمند و پیشنهاددهنده رسید؛ در فلسفه، فلسفه دوران اسلامی در دو سوی ملاصدرا و سهرودی مطرح میشود، در شعر، با کشف و بازنگری قدرت نثر فارسی، جهشهای شعر نو و شعر دیگر مطرح شد. در نقاشی مکتب سقاخانه و قهوه خانه شکل گرفت که به نوعی میتوان آن را اولین پیشنهادهای پستمدرنیسم در جهان تلقی کرد. در سینما، سینمای دیگر زاده میشود که به تحولات مدرن سینمای دنیا پهلو میزند.
اصلانی درباره تحولات تئاتر ایران در دوران اوانسیان گفت: در این دوره نه تنها با اوانسیان بلکه با اراده یک جمع متناقض و نه جمعی هَمبند، تئاتر ما از بومیبودن و از جهانسومیبودن و از این اشتباه «بومیبودن به عنوان ملیبودن»، فاصه گرفت و یکباره جایگاه واقعی ملیبودن را باز یافت. ما در این دو دهه، جهانسومی نبودیم.
یک منبع ضروری برای محققان تئاتر مدرن ایران
در بخش دیگری از این مراسم، فریندُخت زاهدی، در معرفی ساختار و محتوای کتاب، گفت: بخش اول کتاب مربوط به فعالیتهای آربی است که به صورت سال شمار فعالیتهای داخلی و خارجی او را گزارش میکند. بخش دوم کتاب را گفتوگو با همکاران و بازیگرانی است که با اُوانسیان همکاری کردهاند. محور مصاحبهها را کارهایی تشکیل میدهند که هر یک از این هنرمندان در همکاری با آربی انجام دادهاند.
وی افزود: بخشهای سوم و چهارم گفتوگوهایی با صاحبنظران هنر ایران و نوشتههای آنها را تشکیل میدهد. این بخش 10 گفتوگو و یک مقاله را در بر میگیرد.
معرفی تفصیلی ایبنا از این کتاب را اینجا بخوانید.
زاهدی در ادامه سخنان خود، در دستداشتن اطلاعاتی را که این کتاب ارائه کرده است، یک منبع ضروری برای محققانی که در زمینه تئاتر مدرن ایران پژوهش میکنند، دانست و دلایل خود را چنین بیان کرد: این کتاب به دورهای میپردازد که نقطه عطفی در تاریخ معاصر هنر ایران است و توانسته اطلاعات پراکندهای را جمعآوری کند. اینکه چگونه میتوان با استفاده از شیوههای نوآورانه و متفاوت، معناها و تفکری تازه را ایجاد کرد. میتوان تحولات اجرا را در 50 سال اخیر در این کتاب پیگرفت.
وی افزود: این کتاب همچنین از شیوههایی سخن میگوید که تئاتر نو به آن احتیاج دارد. آربی هماره از مکانهای سنتی اجرای تئاتر فاصله میگرفت و به دنبال مکانهایی بود که تا پیش از او سابقه اجرای نمایش در آنها نبوده است.
زاهدی از جمله این مکانها، تختجمشید، نقشرستم، آرامگاه اردشیر دوم، باغ دلگشا و باغ فردوس را نام برد و افزود: همچنین از دریچه این کتاب میتوانیم ببینیم که آربی چگونه در زمان فعالیت خود از منابع مالی و مدیریتی آن زمان استفاده میکند تا بتواند نیازهای زیرساختی تئاتر ایران را فراهم کند.
هوشنگ توکلی
نظر جلال آل احمد درباره آربی اوانسیان
هوشنگ توکلی بازیگر و کارگردان تئاتر ایران دیگر سخنران این نشست بود. وی با اشاره به فراز و نشیبهای تئاتر در سراسر جهان، به اختلافهای فکری، اعتقادی و ایدئولوژیک جاری در تئاتر آن زمان ایران اشاره کرد و گفت: زمانی که آربی جوان بود، اولین منتقدی که وضعیت آربی را پیشگویی کرد، جلال آل احمد بود که گفت: ما مسلمانان باید خجالت بکشیم که تئاتر ایران به دست عدهای ارامنه افتاده است. از این دست حرفها که در دورههایی خاص و بر اساس تعصباتی خاص گفته شدند، در تاریخ ایران زیاد است.
وی افزود: ردپای آربی اواسیان در تئاتر ایران روشن است و اگر ما بعد از انقلاب و در نبود او توانستیم شاگردانی را تربیت کنیم، به این دلیل بود که بخشی از آموزههای او را هنوز در یاد داشتیم. اما خود ما هم افسوس خوردیم که خیلی دیر او را شناختیم.
توکلی ادامه داد: مشکل آربی مشکل سیاسی نبود بلکه مشکل اجتماعی و وجود تعصبات قومی و ایدئولوژیک بود که در سرنوشت آربی به عنوان یک هنرمند تاثیر مستقیم گذشت.
مجید لشکری
کتاب «تاریخ تئاتر ایران» هیچ اشارهای به کارهای آربی ندارد
مجید لشکری نویسنده این کتاب سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: ماجرای این تحقیقِ 10 ساله از کتاب محمدعلی سپانلو؛ «نویسندگان پیشرو ایران» شروع شد. در این کتاب مطلبی درباره عباس نعلبندیان نوشته شده بود . آن زمان من اصلا با اسم نعلبندیان آشنا نبودم و بعد از آن شرع به مطالعه نمایشنامههای او کردم.
وی افزود: با مطالعه آثار نعلبندیان متوجه شدم که این آثار تفاوت ویژهای از نظر ساختار و نوع نوشتار با دیگر نمایشنامههای فارسی دارند و برایم پرسش شد که چه کسی این کارها را اجرا کرده است؟ که به نام آربی اوانسیان رسیدم. آن زمان حتی نمیدانستم که آربی زنده است.
لشکری ادامه داد: آربی اولین نامی بود که در پژوهش روی نویسندگان پیشرو تئاتر ایران، در ذهن داشتم. به سراغ کتابهای تاریخ از جمله «تاریخ تئاتر ایران» که نوشته مصطفی اسکویی است، رفتم و دیدم که در این کتاب، کوچکترین اشارهای به کارها نشده و صرفا یک مسئله حاشیهای درباره آربی مطرح شده است. آن زمان تنها کتابی که به کارهای آربی پرداخته بود تاریخ طراحی صحنه در ایران بود که محسن صانعی نوشته بود.
وی درباره تحولاتی که رویکرد او در طرح پرسشهایش داشت، توضیح داد: همانطور که زمان طی میشد رویکرد من هم تغییر میکرد و پرسش خود را در گفتوگوها تغییر میدادم. سعی کردم در این کتاب قلمرویی از آراء مختلف را فراهم کنم، تا مخاطب خودش به پاسخ و شناختی که باید برسد نزدیک شود.
او در پایان اشاره کرد: جلد اول کاملا زمان حال و در بردارنده 10 سال مصاحبههای من است و جلد دوم به زمان گذشته تعلق دارد و جمعآوری آنچیزی است که از گذشته باقی مانده است.
نظرات