دکتر حسین معماریان، برگزیده 9 دوره جایزه کتاب سال و فصل، در یادداشتی که برای ایبنا ارسال کرده با اشاره به وضعیت معاش نویسندگان عنوان میکند که عموم مردم دغدغه مطالعه کتاب ندارند.
از یک طرف باید تبلیغات گستردهای صورت گیرد و از طرف دیگر باید برای گسترش برنامههای عرضه مستقیم کتاب برنامهریزی کرد تا حداقل 20 درصد قیمت کتابها را کاهش دهد. باید کتابهای خوب وجود داشته باشد تا مردم خریداری کنند؛ اگر کتابی خوب باشد، مردم حتماً به سمت خرید آن میروند. حتی اگر کتابی خوب و گران باشد، مردم آنرا خریداری میکنند و آن کتاب به چاپهای بیشتر نیز خواهد رسید.
در کشور ما کتاب معمولا در طبقه متوسط به بالا و طبقه تحصیلکرده خریدار و طرفدار دارد؛ عموم مردم دغدغه کتاب ندارند. بیشتر کتابها برای گروههای خاصی است و حتی بسیاری از استادان و دانشجویان نمیدانند آخرین کتاب غیردرسی خود را چه زمانی خواندهاند.
به نظر من باید از کارشناسان بپرسید که آخرین کتابی که خواندهاند چه بوده یا کِی بوده است. آن زمان شما به پاسخهایی دست مییابید که وضعیت کتاب در کشور را به شما نشان خواهد داد.
بسیاری از افراد و دانشجویان کتابهایی را میخوانند که مجبور به خواندن آن هستند این کتابها شامل کتابهای حلالمسائل و حل التمرین و کتابهای درسی و دانشگاهی است.
بررسی تاثیر برگزاری هفتههای کتاب بر کتابخوان کردن مردم افراد برای دانشافزایی و شناخت بهتر خود و دنیایشان کمتر کتاب میخوانند.
خبرگزاری کتاب ایران به راحتی میتواند با نظرسنجی از 100 یا 200 نفر بهویژه از طبقه فرهیخته مانند استادان، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا، متوجه شود که در سال گذشته غیر از کتاب درسی و اجباری، چه خواندهاند؟ در چه زمینههایی کتاب مطالعه کردهاند؟ آن زمان است که مشخص خواهد شد که چه تعداد کتاب خوانده میشود و برگزاری هفته کتاب چه تأثیری دارد. البته بخشی از این صدمهای که به بدنه فرهنگی جامعه وارد شده به دلیل وجود پدیدهای به نام اینترنت است که افراد را سطحینگر کرده است.
مردم ترجیح میدهند به جای خواندن کتاب کاغذی خلاصه یا نقد کتابی را در دو صفحه در اینترنت بخوانند یا حتی کتاب را کنار بگذارند و خبر بخوانند. این موضوعات واقعیتهایی است که امروزه صنعت نشر دنیا با آن روبهرو است، اما در ایران این مشکل بسیار بیشتر به چشم میخورد.
بهنظر من جامعهشناسان باید به این بخش بپردازند و بررسی کنند که چه باید کرد تا قشر دانشگاهی کتاب غیردرسی هم بخواند. باید بررسی و آسیبشناسی کرد که چرا اینگونه شده و دنبال راهحل بود.
دانشگاهها یا سایر نهادها مسئول بررسی این مشکل نیستند، بلکه این در تخصص جامعهشناسان است که علت کتاب نخواندن مردم را بفهمند و اینکه چرا برای مردم صرفی ندارد که کتاب بخوانند. پژوهشگران باید تحقیق کنند و به مقامات راهحل ارائه دهند، سپس مسئولان بر مبنای راهحلهای آنها مسیرهایی را تبیین کنند تا کتاب جایگاه خود را در جامعه بیابد.
اگر کتاب خوب باشد، افرادی که کتاب نمیخوانند نیز به سمت آن گرایش پیدا میکنند. برنامهریزان هفته کتاب باید بازخوردهای مخاطبان را دریافت کنند و از مردم نظر بخواهند و آنها را در تصمیمگیریها شریک کنند.
بهترین راه این است که خبرگزاری کتاب یا برنامهریزان هفتههای فرهنگی از جمله هفته کتاب، براساس نظرسنجیهایی از جامعه، نقصها را معرفی و راهکارهای بهبود وضعیت را ارائه دهند. من واقعا متأسف میشوم برای افرادی که نویسنده هستند، زحمت میکشند، اما درآمدی از فروش کتاب خود ندارد و در گذران زندگی دچار مشکل میشوند.
نظر شما