دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۵
ترجمه دانشنامه استنفورد به جلد هشتم رسید

پس از انتشار ترجمه چهار جلد نخست مجموعه «دانشنامه استنفورد»، چهارجلد دیگر نیز به بازار آمد؛ مجموعه‌ای کم‌نظیر که از سال1995 در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی انتشارات ققنوس، جلد پنجم ترجمه مجموعه استنفورد با عنوان «دوستی» به همت بنت هلم، جمع‌آوری و با ترجمه راضیه سلیم‌زاده منتشر شده است. در این مجلد، دوستی رابطه‌ای مشخصا فردی در نظر گرفته شده که مبتنی بر دلبستگی دو دوست به خیر و سعادت یکدیگر، به‌خاطر دوست و مشتمل بر میزانی از صمیمیت است. تردیدی نیست که دوستی به این معنا نقشی محوری در زندگی ما دارد. این امر تا اندازه‌ای به این جهت است که دلبستگی ویژه ما به دوستانمان قاعدتا در مجموعه گسترده‌تری از دلبستگی‌ها، از جمله دلبستگی‌های اخلاقی جای گرفته و تا اندازه‌ای هم به این سبب است که دوستانمان می‌توانند در شکل‌گیری منش شخصی ما تاثیر بگذارند. با نظر به این جایگاه محوری، مسایل مهمی رخ می‌نمایاند در باب توجیه دوستی و در همین باب روابودن یا نبودن «تعویض دوست با فردی بهتر از او در مواقعی که با شخص جدید روبه‌رو می‌شویم؛ همین‌طور در باب امکان سازگاری میان مقتضیات دوستی و مقتضیات اخلاق در مواردی که این دو ظاهرا با هم در تعارضند. در این مدخل، ماهیت دوستی، ارزش و توجیه دوستی، دوستی و نظریه اخلاقی بررسی شده است.

گردآورنده جلد ششم این مجموعه با عنوان «زیباشناسی اگزیستانسیالیستی» ژان- فیلیپ درانتی است و  هدی ندایی‌فر آن را ترجمه کرده است. بسیاری از فلاسفه‌ای که عموما اگزیستانسیالیست‌ خوانده می‌شوند، سهم تعیین‌کننده و اصیلی در تفکر زیبایی‌شناختی داشته‌اند. در بسیاری از موارد، اشتغالی اساسی به پیشه‌ای هنری تفکر آنها را در باب تجربه زیبا‌شناختی می‌پروراند. این موضوع از پیش در مورد دو فیلسوف اصلی الهام‌بخش اگزیستانسیالیسم قرن بیستم صادق است: سورن کی‌یرکگور و فریدریش نیچه. هرچند این مدخل به دلیل کمبود صفحات، به متفکران قرن‌بیستمی‌ای محدود است که در مقطعی لقب اگزیستانسیالیست را به‌عنوان توصیفی درست از تفکرشان پذیرفتند و مهم‌ترین مشارکت‌ها را در زیبایی‌شناسی داشتند: آلبر کامو، سیمون دوبووار، گابریل مارسل، موریس مرلوپونتی و ژان‌پل سارتر. اگزیستانسیالیسم نام خود را وامدار تاکیدش بر اگزیستانس است. رویکرد هستی‌شناختی به هنر، شالوده برخی از متمایزترین ویژگی‌های زیباشناسی اگزیستانسیالیستی است. این رویکرد به این علت که هنر را برحسب «آشکارسازی» می‌بیند، از هنر بازنمایانه جانبداری می‌کند و نسبت به آوارنگاردهای فرمالیست بدگمان است. نیز به این دلیل که ظرفیت بیانگری را بر مفهوم اختیار انسانی استوار می‌کند، طالب این است که بازنمایی هنری متاثر و مشحون از دغدغه‌های سیاسی و اخلاقی باشد. به همین دلیل است که گهگاه ممکن است زیبایی‌شناسی اگزیستانسیالیستی با جریان‌های آوانگارد در زیبایی‌شناسی قرن بیستم بی‌ارتباط به نظر برسد. برخی اگزیستانسیالیست‌ها تحلیل‌های پرمایه و مفصلی در مورد قالب‌های مختلف هنری و اینکه چگونه می‌توان آنها را با هم مقایسه کرد، نوشتند و چیزی شبیه «نظام هنرها» مشابه این نظام در زیباشناسی کلاسیک پروردند. تمام متفکران اگزیستانسیالیست به‌جز مرلوپونتی اعتقاد داشتند آن قالب هنری که به بهترین وجه قوه آشکارکنندگی هنر را میسر می‌کند نمایش و سپس رمان است. در این مدخل، بنیان‌های متافیزیکی زیبایی‌شناسی اگزیستانسیالیستی و هسته پدیدارشناسانه آن بررسی شده است.

«آگاهی» نوشته رابرت ون گولیک عنوان جلد هفتم مجموعه استنفورد است که  یاسر پوراسماعیل ترجمه آن را انجام داده است . شاید هیچ جنبه‌ای از ذهن آشناتر و سردرگم‌کننده‌تر از آگاهی و تجربه آگاهانه ما نباشد. مساله آگاهی مسلما موضوع محوری در نظریه‌پردازی کنونی درباره ذهن است. با وجود اینکه هیچ نظریه‌ مورد اتفاقی درباره آگاهی وجود ندارد، اجتماعی گسترده هرچند نه کاملا فراگیر، درباره این رای وجود دارد که تبیین بسنده‌ای از ذهن مستلزم فهم روشنی از آگاهی و جایگاه آن در طبیعت است. هم باید بفهمیم که آگاهی چیست و هم باید دریابیم که با سایر جنبه‌های واقعیت - جنبه‌های ناآگاهانه - چه رابطه‌ای دارد. این مدخل، با بررسی تاریخچه موضوع، به مفاهیم، مسایل، خصوصیات و نظریات متافیریکی و خاص آگاهی می‌پردازد.

جلد هشتم این مجموعه را مریم خدادادی  ترجمه کرده که به «هانا آرنت» اختصاص دارد. این مجلد با مروری مجمل بر زندگینامه آرنت، او را یکی از متفکران سیاسی اصیل قرن بیستم معرفی می‌کند. قدرت و اصالت تفکر او در آثاری همچون ریشه‌های تمامیت‌خواهی، وضع بشر، درباب انقلاب و حیات ذهن آشکار است. او در این آثار و مقالات متعدد با مهم‌ترین رویدادهای سیاسی زمان خودش دست‌وپنجه نرم می‌کرد و می‌کوشید معنا و اهمیت تاریخی آنها را دریابد و نشان دهد که این رویدادها چگونه بر مقولاتی تاثیر می‌گذارد که برای حکم اخلاقی و سیاسی در اختیار داریم. به نظر آرنت، آنچه لازم است چارچوب جدیدی است که بتواند ما را قادر کند با دو همزاد وحشتناک قرن بیستم، یعنی نازیسم و استالینیسم کنار بیاییم. او چنین چارچوبی را در کتابش درباره تمامیت‌خواهی ارایه می‌کند و در ادامه مجموعه جدید از مقولات فلسفی را بسط می‌دهد که می‌توانند وضع بشر را روشن کنند و چشم‌انداز تازه‌ای برای نگریستن به ماهیت زندگی سیاسی فراهم آورند. فلسفه سیاسی آرنت را نمی‌توان در چارچوب مقولات سنتی محافظه‌کاری، لیبرالیسم و سوسیالیسم توصیف کرد. همچنین نمی‌توان تفکر او را شبیه احیای اخیر تفکر سیاسی اجتماع‌گرایانه دانست. آرنت سیاست را ابزاری برای برآوردن ترجیحات شخصی نمی‌دانست؛ همچنین آن را راهی برای یکپارچه‌سازی افراد حول تصور مشترکی از خوبی قلمداد نمی‌کرد، بلکه تصور او از سیاست بر ایده شهروندی فعال مبتنی بود؛ یعنی بر ارزش و اهمیت فعالیت مدنی و مشورت جمعی درباره همه موضوعاتی که بر اجتماع سیاسی اثر می‌گذارند. اگر سنت فکری‌ای وجود داشته باشد که بتوان هویت آرنت را با آن مشخص کرد، سنت کلاسیک جمهوری‌گرایی مدنی است که در ارسطو ریشه دارد و در نوشته‌های ماکیاولی، مونتسکیو، جفرسون و توکویل ظهور یافته است. مطابق با این سنت، بروز اصیل سیاست هنگامی است که شهروندان در فضایی عمومی برای مشورت و تصمیم‌گیری درباره موضوعاتی که دغدغه جمعی هستند گردهم می‌آیند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها