نشست نقد و بررسی کتاب «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی»/1
کالیراد: احمد آقایف، تنها یک بهانه برای تالیف کتابم بود/در ایران منبعشناسی در حوزه قفقاز نداریم
علی کالیراد، نویسنده کتاب «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی» در نشست نقد و بررسی این کتاب گفت: در تالیف این کتاب به دنبال یافتن پاسخ پرسشهای شخصیام بودم و احمد آقایف تنها یک بهانه برای تالیف کتاب بود اما با توجه به جلسه نقد کتابم نقدهایی هم بر آن دارم.
نویسنده کتاب «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی» درباره چگونگی تالیف این اثر اظهار کرد: این کتاب سال گذشته در چنین روزهایی منتشر شد و امروز در حقیقت یکسالگی آن را جشن میگیریم. سال پیش مقارن با توافق هستهای ایران با گروه 5+1، خبر انتشار کتاب را به من دادند و آن را به فال نیک گرفتم.
جایی میان مرزهای ایران، ترکیه و قفقاز حوزه پژوهش کتاب
کالیراد ادامه داد: چند سال پیش در سفری که به سردشت کردستان با یک گروه دانشجویی داشتم، به یک گرمابه رفتیم و پیرمرد مسئول این گرمابه از آنجایی که دانشجویان، من را دکتر خطاب میکردند، از من خواست تا درباره داروهایی که تهیه کرده بود به او مشورت دهم. با بیان این خاطره میخواهم این نکته را عنوان کنم که هرکس که در حوزه تاریخ فعالیت میکند، وظیفه دارد یک پزشک باشد. هدف من نیز از تالیف این کتاب این بود که به نوبه خود یک پزشک باشم.
وی با اشاره به اینکه تالیف کتاب به نوشتن رساله دکترايش برمیگردد، عنوان کرد: علاقهام به حوزه ترکیه موجب شد که برای نوشتن رساله به این کشور سفر کنم. زمانی در دانشگاه به ما میگفتند اگر موضوع رساله شما ترکیه باشد، آینده مثبتی نخواهد داشت و بهتر است در حوزه قفقاز کار کنید. علاقه خودم تاریخ معاصر ترکیه بود. با مشورتهایی که با استادان کردم به این نتیجه رسیدم که حوزه پژوهش جایی میان مرزهای ایران، ترکیه و قفقاز باشد.
مسایل هویتی در ترکیه برایم جالب بود
كاليراد افزود: در ترکیه درگیر ماجراهایی شدم که مدام از خود سوال میکردم چرا؟ و آنچه در جامعه ترکی برایم جالب بود به مسایل هویتی اختصاص داشت. اینکه در این جامعه تا این اندازه پرسش از هویت پررنگ بود و من در مقدمه کتاب نیز به این موضوع اشاره کردهام.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه در تالیف این کتاب به دنبال پاسخ به پرسشهای شخصی خودم بودم، اظهار کرد: احمد آقایف یک بهانه برای تالیف این کتاب بود. باتوجه به اینکه این جلسه نقد کتاب است، میخواهم خودم نیز نقدهایی را برآن داشته باشم.
کالیراد ادامه داد: پس از یک سال که به کار خود نگاه میکنم، معتقدم بايد اصلاحاتی در آن صورت بگیرد البته نه در کلیت آن. با معیارهای علمی، این اثر را یک پژوهش نمیدانم. به دلیل اینکه روندی که در این کار طی شد، نظاممند نبود. اگر این کار یک بیوگرافی بود، میتوانستم از خانواده آقایف که از خاندانهای سرشناس هستند، کمک بگیرم. مگر احمد آقایف 18 سال اول زندگی خود را در قفقاز نبود، پس چرا از آرشیوهای جمهوری آذربایجان درباره قفقاز استفاده نکردم.
تاریخ به مرزهای سیاسی ایران محدود میشود؟
وی افزود: این پژوهش اگر به معنای یک پژوهش متعارف در دنیای متمدن باشد، نقص جدی دارد به دلیل اینکه نظاممند نیست و این مساله به این دلیل است که من با آزمون و خطا پیش رفتم. ما در ایران منبعشناسی در حوزه قفقاز نداریم. مگر تاریخ ما محدود به مرزهای سیاسی ایران میشود؟ وقتی دانشجو یا پژوهشگر ما میخواهد پای خود را به آنسوی ارس یا بازرگان بگذارد، چه سلاح و تجهیزی در اختیار دارد و تازه بحث زبانآموزی، شناخت منابع و وارد شدن به یک پروسه تحقیق پیش میآید.
کالیراد با اشاره به اینکه کار خود را یک پژوهش نمیداند، اظهار کرد: در این مسیر یک دلخوشی کوچک داشتم و آن اینکه با این موضوع، تحقیقی به زبان انگلیسی توسط یکی از استادان دانشگاه شیکاگو صورت گرفته بود و من کار خود را با او مقایسه میکردم. وقتی میدیدم، منِ ایرانی از او جلو میزنم، خوشحال بودم. اما این خوشحالی باعث نمیشود بگویم این کتاب، یک اثر بینقص است. من از آنها جلو زدم اما با توجه به معیارهایی که وجود دارد، هنوز هم میشود در این حوزه کار کرد.
گزارش تکمیلی اين نشست به زودي منتشر میشود.
نظر شما