مناسک عاشورا از دریچه علوم اجتماعی/ نظری بر جلد دوم «مطالعات جامعهشناختی و مردمشناختی مناسک عزاداری محرم»
«مطالعات جامعهشناختی و مردمشناختی مناسک عزاداری محرم» عنوان اثری پژوهشی و دربرگیرنده مقالاتی متنوع علمی در حوزه مناسک محرم است که به همت جبار رحمانی گردهم آمده و در دو جلد توسط نشر خیمه روانه بازار شده است. آنچه خواهید خواند، معرفی مبسوطی از جلد دوم این مجموعه است.
گردآورنده این مجموعه مقالات معتقد است: هرگونه سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی در حیطه مناسک عزاداری، مستلزم شناخت درست و دقیقی از وجوه فرهنگی و اجتماعی در حیطه مناسک عزاداری است و متاسفانه در میان برخی فضاهای رسمی و متولیان مربوطه، این شناخت به طور دقیق وجود ندارد و علیرغم تأکید علما و بزرگان دین بر اهتمام به شناخت این آسیبها، هنوز نتایجی حاصل نشده است.
رحمانی همچنین عنوان میکند: مهمترین گام برای حل این کاستی، اهتمام درست به شناخت دقیق مناسک عزاداری است. از همین رهگذر، جلد دوم این مجموعه میکوشد نشان دهد چگونه نقشهای مناسکی و آیینی مانند مداح، صرفاً در فضای آیینی باقی نمانده و نقشهای اجتماعی و اقتصادی خاصی را نیز میسازد. از سوی دیگر با فهم نقش مناسکی مداح و تحولات آن در شرایط امروز، میتوان به پیوستگی و وابستگی این عناصر آیینی به تحولات اجتماعی و فرهنگی کلان جامعه پی برد.
مناسک عزاداری و وجدان جمعی در تشیع ایرانی
جبار رحمانی در نخستین مقاله این کتاب با عنوان «مناسک عزاداری و وجدان جمعی در تشیع ایرانی» به نقش مناسک عزاداری محرم نزد شیعه پرداخته و معتقد است: در حیات اجتماعی شیعه در ایران، مهمترین منسک جمعی دینی، مناسک عزاداری محرم است؛ چراکه بیشترین حجم افراد در این مناسک شرکت میکنند. غلیان احساسات و شور مذهبی و اجتماعی شیعیان در این ایام مناسکی، بیانگر آن است که جامعه شیعی، هویت اجتماعی و وجدان جمعی خودش را بیش از همه در این مناسک، تولید و بازتولید میکند.
رحمانی که نگاه سفرنامهنویسان فرنگی را در این مطالعه مد نظر خویش قرار داده، معترف است: علیرغم اینکه دادههای سفرنامهها بیانگر آن است که سایر مناسک و ایام مناسکی هم به نوعی نقش و کارکرد خودشان را در حیات دینی و اجتماعی مومنان دارند اما نقش محوریتر و عمومیتر، متعلق به مناسک عزاداری محرم است.
نویسنده مقاله در همین زمینه ذکر چند نکته را لازم میداند. اول اینکه در این نوشتار در پی آن نبوده است که مکانیسمهای بازتولید وجدان جمعی را در درون افراد بررسی کند و بیشتر درصدد نشان دادن نقش محوری مناسک محرم در وجدان جمعی شیعیان بوده است. از منظر دوم، هدف اصلی این مقاله، طرح بازنگری در مطالعات دین در ایران و خروج از پارادایم کلامی در جامعهشناسی دین و رجوع به دین در مفهوم عملی و واقعی آن بوده است؛ بر همین اساس هم این فرضیه مطرح شده است که وجدان جمعی و ذهنیت مذهبی شیعیان ایرانی، حداقل از نگاه سفرنامهنویسان غربی، بیش از همه از خلال مناسک عزاداری محرم، تولید و بازتولید شده است و میشود.
رحمانی در ذکر علت انتخاب سفرنامهها به عنوان واحد تحلیل خود نیز، نگاه ناظران خارجی را فارغ از تعلقات دینی میداند و معتقد است آنها در حد امکان توانستهاند، ذهنیت مذهبی مردم را در وجه عینی و ملموس آن بیان کنند.
تعامل بین عناصر مادی و فرامادی در مراسم دینی
«تعامل بین عناصر مادی و فرامادی در مراسم دینی»، عنوان مقالهای از «مهری بهار» است که نویسنده طی آن به بیان وضعیت عوامل مادی مورد استفاده در مراسم عزاداری (روضهخوانی) برای نشاندادن میزان تغییر در آنها پرداخته است. از نگاه وی، مراسم عزاداری در ایران تا حدود زیادی از حیث صورت نمایشی و نمادین آن در قالب عوامل مادی تبلور یافته است. عوامل مادی مبین فرهنگ عزاداری حسینی هستند و نظام معناداری از فرهنگ دینی را تشکیل میدهند. ملاحظه تکتک عوامل مادی میتواند یک یا چند کارکرد را پاسخ دهد و یک یا چند معنا را بیان کند؛ ولی مجموعه آنها نشاندهنده فرهنگ شیعی است. به عنوان نمونه، شمشیر، طبل، سنج، زنجیر و دیگر عوامل مادی که در حال حاضر در مراسم عزاداری جدید وارد شدهاند باید با توجه به همین امر مورد تفسیر قرار گیرند.
گونهشناسی هیاتهای مذهبی زنان در جامعه فعلی تهران
مژگان دستوری در مقاله دیگری از این مجموعه به بررسی هیاتهای دینی زنانه پرداخته و در مطالعه آن، ضرورت توجه به چند نکته اساسی را یادآور شده است؛ نکته اول اینکه در مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی در مباحث مربوط به مناسک، چندان توجهی به تفکیک میان هیاتهای عمومی (هیاتهایی که برای مخاطبان زن و مرد تشکیل شده و گردانندگان و مدیران اصلی آن مردان است و زنان در حاشیه مراسم حضور دارند) و هیاتهای زنانه (هیاتهایی که ویژه مخاطبان زن برگزار میشود و مدیران آن زنان هستند) نمیشود.
دوم اینکه این مجالس، تنها کارکرد دینی ندارند؛ بلکه بسیاری از زنان از نظر نحوه و سبک زندگی و تجربه زیستیشان به انگیزههای غیردینی در این مناسک شرکت میکنند. از قبیل: پرکردن اوقات فراغت، دید و بازدید با دوستان و همسایگان، مشارکت اجتماعی مجاز و مقبول فرهنگی در یک جمع همفکر و همرنگ، ایجاد همدلی و روابط صمیمانه با دیگر اعضای هیات، مورد تایید و تشویق قرارگرفتن از سوی سایر اعضای مجلس، فرصتهای ابراز وجود، اختصاص وقتی به خود، ایجاد آرامش و تخلیه روانی و خروج از خانه.
از منظر سوم نیز، تحولات به وجود آمده در اشکال دینورزی زنان به نوعی نمودی از جنبش زنان و مقاومت در مقابل قرائت سنتی از دین، هویت و نقشهای زنان است.
دستوری همچنین نوع سیاستگذاریهای کلان اجتماعی در حوزه مسائل زنان در شکلگیری عناصر هویتی و ساختار هیاتهای زنانه را نشانه میگیرد و معتقد است که این عوامل، نقش قابل توجهی داشته و سبب شده است، محدویتهای زنان در بخشهای عرصه عمومی از قبیل حاکمیت فرهنگ سیاستگذاری اشتغال که مرد را «نانآور» و زن را «خانهدار» تعریف میکند، به شدت بازار کار زنان را تحت تاثیر قرار دهد و افزایش بیکاری زنان از سویی اقبال آنان را به جهت پرکردن اوقات فراغت به سوی این هیاتها افزوده است و از سوی دیگر بازار کار خوبی را برای بسیاری از زنان که به دنبال حرفه و شغل هستند، فراهم کند.
نگاهی به مداحی رسانهای به مثابه رویکردی جدید در تبلیغ دینی
مقاله دیگری از این مجموعه که به قلم «نسیم کاهیرده» به رشته تحریر درآمده است، مدعی است: در سالهای اخیر، روند رو به رشد رسانهای شدن مناسک، موجب ایجاد فضای غالب مناسکی پرجلوهای در سطح گستردهای از جامعه شده که با نگاهی زیباشناسانه و هنری به علقههای دینی مردم و نمادهای مذهبی و سنتی آن پرداخته است.
تلاش هنرمندان فعال در عرصه رسانه در این زمینه نقشی اساسی و محوری دارد که در کنار تعامل با عناصر اصلی گرداننده این مناسک، یعنی مداحان، الگوهای جدیدی از گردهماییهای مذهبی را در قالبهای نو و جذاب هنری به مخاطب عرضه میسازد.
قالبهایی که محتوای دینی مورد نظر را به کمک آثار هنری، بدون آنکه اثر تخریب پخش مستقیم برنامه دینی را داشته باشد، به راحتی به مخاطبان منتقل سازد.
نویسنده این مقاله معتقد است: با فرض پذیرفتن مداحی رسانهای به مثابه رویکردی جدید در تبلیغ دینی و با تکیه بر بررسی صورت گرفته روی محتوای متون ارائه شده توسط مداحان رسانهای، شاید بتوان از وجود نگرش و نگاه دینی غالب بر اینگونه متون سخن گفت. این نگرش، از سویی متکی بر تقویت احساسات و عواطف مذهبی است و از سوی دیگر، کمتر ناظر به بیان مسائل اخلاقی و مباحث جدی فکری و اعتقادی است. این نگرش از آنجا که بیش از هر چیز بر روی کارکرد یکپارچهسازی مناسک مذهبی تمرکز یافته است، از نقش مناسک برای آگاهیبخشی اخلاقی به افراد جامعه غافل است و از این روست که در این بستر، مهمترین مقولات زیربنایی فکری، اعتقادی و اخلاقی معطل مانده و صرفاً مقولات روبنایی احساسی و عاطفی مجال مییابند.
مداحی به مثابه هنر، مداحی به مثابه شغل
در مقاله دیگری از این کتاب که توسط «یاشار دارالشفا» و «محمد پورقاسم» نگاشته شده، سعی شده است تا نشان داده شود که چطور مداحی به عنوان جزئی از آیینهای دینداران ظهور کرد و آرام آرام در جریان نمایش تعزیه، جلوههای یک هنر مستقل را به خود گرفت تا آنجا که با هرچه عمیقتر شدن شکاف میان مداح و منبری در میدان دین، مداحی در هیات یک مدعی تمامعیار در میدان هنر (موسیقی) خودنمایی کرد.
بنابراین میتوان فرایند فوق را مشابه سرنوشت آثار هنری اولیه اروپا دانست که اگرچه برای اهداف دینی تولید شده بودند اما در ادامه سیر تکاملشان، زمینه دینی با تعریف معاصر به عنوان اشیای هنری نامرتبط از کار درآمد و هنر آرام آرام کارکردهای این آثار را به خود اختصاص داد.
نویسندگان این نوشتار با رویکردی نو به سراغ ترکیب واژگانیای چون «هنر دینی» یا «موسیقی مذهبی» رفتهاند و در ادامه با پیش کشیدن گزاره «مداحی به مثابه شغل»، کوشیدهاند به پویاییهای اخیر در درک و دریافت مداحان از آنچه به آن مشغولاند، بپردازند و نسبت این درک و دریافت جدید را با نهادهمندشدن میدان مداحی و به عبارتی بروکراتیزهشدن هرچه بیشتر آن را نشان دهند.
از منظر این مقاله، اهمیت مستدل کردن گزاره «مداحی به مثابه شغل» به این برمیگردد که نگاه حرفهای به مداحی به عنوان یک شغل و تاکید بر ضرورت سازمان دادن به آن از طریق آموزشگاهها و موسسات تامین کننده تامین اجتماعی، مداحی به مثابه هنر را تابع موقعیتی با محدویتهای خاص آن میکند؛ هنری که کارکرد معیشتیاش بر دیگر کارکردهای آن هژمونی اعمال خواهد کرد و مداحی هرچه بیشتر تابع منطق بازار خواهد شد.
مداحی به مثابه شغل
آخرین مقاله این کتاب، توسط «الهام شهسوارزاده» نگارش یافته است. او در مطالعه خود به سراغ زنی مداح رفته که توانسته است از مهارتهای خود در امر مجلسگردانی استفاده کند. او این مهارتها را در اثر شرکت در جلسات مذهبی از دوران کودکی یاد گرفته و توانسته آنها را در زمان جنگ که حضور زنان در مساجد و مکانهای مذهبی جدیتر شده بود، توسعه ببخشد.
مسئولیت تامین معاش خانواده به عنوان یک زن سرپرست خانوار پس از جنگ او را به داشتن شغل ترغیب کرد؛ شغلی که به آموزشهای آکادمیک و حرفهای و حتی مذهبی که صغری خانم فاقد آن بود، نیاز نداشت؛ در عوض، تجربیات زیست، صغری خانم را به بهرهوری میرساند. از سوی دیگر، امکان حضور در مجامع مذهبی زنانه، چتر امنیتی برای حضور در اجتماع بیرون از خانه را برای زنی بیوه در محلات جنوب شهر تهران فراهم کرده است. صغری خانم، نه سرمایهگذاری مالی انجام داده است و نه به صورت تخصصی، بازاریابی کرده است؛ بلکه در این شغل از شبکه روابط همسایگی و خویشاوندی خود کمک گرفته است. این امر باعث شده است که او نیز همچون نمونههای بسیاری از زنان سرپرست خانوار ایران به امرار معاش بپردازد، بدون اینکه در آمار رسمی شاغلان و مالیاتدهندگان قرار گیرد.
شهسوارزاده معتقد است: در واقع، این شغل حتی در نمونههای بسیار حرفهای بالاشهری آن در چرخه اقتصاد رسمی ایران جای ندارد. بازار خرید خدمات صغری خانم، دین عامه زنانی است که بیتوجه به تبلیغات دینداری رسمی و تبلیغات فکری متفکران و منتقدان آن، باورهای خود را با شورمندی حفظ میکنند و به کمک صغری خانم، آنها را تقویت میکنند.
این بازار دینی، همراه با تغییرات واقعی متن جامعه، خود را منعطف میسازد و به حیات خود ادامه میدهد و به این ترتیب، بازار رو به گسترشی را برای صغری خانم به وجود میآورد.
کتاب «مطالعات جامعهشناختی و انسانشناختی مناسک عزاداری» مشتمل بر مقالاتی است که توسط جبار رحمانی گردآمدهاند و توسط نشر «خیمه» در هزار نسخه، در دو جلد و بهای 180 هزار ریال، به چاپ رسیده است.
نظر شما