نشست «جايگاه حافظ در كشورهاي انگليسي زبان» برگزار شد
تميمداري: بسياري از شاعران و نويسندگان آمريكايي و انگليسي تحت تاثیر حافظ هستند/ حافظ هنرمند واقعی است
احمد تميمداري در نشست «جايگاه حافظ در كشورهاي انگليسي زبان» كه با حضور الهام روستاييراد برگزار شد گفت: هرچه بيشتر با هنر آشنا شويم از خشونت جامعه كم ميشود. حافظ هنرمندي است كه شعرش بر بسياري از شاعران انگليسي زبان چه در آمريكاي شمالي و چه انگليس و حتي در آلمان تأثيرگذار بوده است.
وي افزود: در انگلستان حافظ طرفداران بسياري دارد و حتي به ياد او شب زنده داری میکنند و صفا. اما متأسفانه در ايران بحثهايي که درباره حافظ ميشود براي من عجيب به نظر ميرسد. اغلب مردم دنبال زندگي شخصي حافظ ميگردند و بحث درباره اين شاعر بزرگ را به شاخه نبات محدود ميكنند، يا ميگويند حافظ شراب خورده است يا نه؟! در واقع اين بحثها ربطي به حافظ ندارد و چيزي به ادبيات ما نميافزايد.
شاعرانمان را مانند نفت و بنزين ميسوزانيم
وي افزود: حافظ و سعدي از بنيانگذاران تعالي بودند. حافظ در فلسفه تعاليگرايي و فلسفه استعلايي معتقد است كه انسان همواره بايد رشد كند، با پرسشهايي از اين دست مانند نفت و بنزين، بزرگان خودمان را ميسوزانيم. به گمانم در واحدهاي درسي ما بايد درسي به نام «تاريخ فرهنگ ايران» در نظر گرفته شود.
اين پژوهشگر ادامه داد: در قديم سرزمينها را با كوهها و رودخانههايش ميشناختند يا با محصولات صنعتي و صنايع دستياش. ما يك مرز سياسي و يك مرز جغرافيايي و مرز ديگري با نام مرز فرهنگي داريم. مرز فرهنگي نيازي به گذرنامه ندارد. مرز مذهبي مهمتر از مرزهاي سياسي است و مرز فرهنگي از مرز مذهبي هم جلوتر است. زبان فارسي زبان جاده ابريشم بود و مردم هند نيز به اين زبان سخن ميگفتند.
تميمداري اضافه كرد: تضعيف زبان فارسي در هند به حاكمان انگليسي بازميگردد. انگليسها وقتي پا به شبهقاره گذاشتند فهميدند كه اگر زبان فارسي را ياد نگيرند نميتوانند با مردم هند ارتباط برقرار كنند. ما دو انگلستان در دنيا داريم. يكي انگلستان تبهكار و آدمكش و يكي انگلستاني كه بزرگاني مانند ويليام شكسپير و ديگر شاعران بزرگ به آن تعلق دارد. زبان فارسي روزگاري زبان جاده ابريشم بود. در واقع انگليسها براي شناخت روحيات مردم شبه قاره بايد زبان فارسي ميآموختند. امروز هم زبان رسمي هند انگليسي و زبان ملياش اردو و زبان فرهنگياش همان زبان فارسي است.
مترجماني كه حافظ را به جهان شناساندند
تميمداري در فرازي از سخنانش به مترجماني از انگلستان و آمريكا اشاره كرد كه حافظ را ترجمه كردهاند و گفت: ويليام جونز از مترجمان خوبي است كه حافظ را به انگليسي ترجمه كرد يا امرسون حافظ را به آمريكا برد. در واقع انگليسها با خواندن حافظ و سعدي با روحيات مردم شبه قاره كه مساحتي سه برابر ايران قديم داشت، آشنا شدند. ويليام جونز حتي كتابي درباره نادرشاه براي پادشاه دانمارك نوشت و علاوه بر حافظ، جامي را هم به انگليسها معرفي كرد.
اين پژوهشگر ادبيات كلاسيك توضيح داد: اين مترجمان توانستند حافظ را حتي به آمريكاي شمالي ببرند. خود ويليام جونز از اشعار حافظ بهرههاي بسياري برده است. حافظ با عنوان لسانالغيب نيز نزد كشورهاي اسلامي از ارزش و اعتبار بالايي برخوردار است. حافظ معتقد است كه خدا نيز ساقي است و چنين تعبيري از پروردگار داشت. اين مثل را حتي در قرآن هم ميتوان يافت. همانطور كه ميتوان خدا را در قرآن به عنوان قصهگو به جا آورد. به طور مثال در جايي از قرآن رو به پيامبر اكرم(ص) گفته شده كه «ما براي تو قصه ميگوييم، بهترين قصهها را» و در جاي ديگري از قرآن ميخوانيم كه «خداوند به مؤمنان شرابي مي نوشاند».
صاحب كتاب «عرفان و ادب در عصر صفوي» يادآور شد: حافظ در شعري ميگويد: «دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند/ گِل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند» يا در جايي ديگر ميگويد: «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ وندران ظلمت شب آب حياتم دادند.»
حافظ را مردي به غايت عابد و زاهد يافتم
وي در پاسخ به پرسش خبرنگار ايبنا كه «با در نظر گرفتن شعرهاي از حافظ مانند بيت «روزه يكسو شد و عيد آمد و دلها برخاست/مي زخمخانه به جوش آمد و مي بايد خواست» يا بيت «ساقي بهار ميرسد و وجه مينماند/فكري بكن كه خون دل آمد ز غم به جوش» در غزلي با مطلع «در عهد پادشاه خطابخش جرمپوش/حافظ غرابهكش شد و مفتي پياله نوش» آيا منظور حافظ همان شراب الهي است و اگر منظور همين است پس چرا صحبت توبه را درباره شراب الهي با بيت «خنده جام مي و زلف گرهگير نگار/ اي بسا توبه كه چون توبه حافظ بشكست» به كار ميبرد؟» گفت: آنچه از حافظ ميخوانيم آفرينش هنري است و شعر لزوما به زندگي شخصي شاعر دلالتي ندارد. ما شعرهاي حافظ را به عنوان هنر ميخوانيم و آنچه از غزلهايش برداشت ميكنيم جنبه هنري آنهاست.
اين استاد دانشگاه توضيح داد: در ديوان حافظ به صدها معشوق در شيراز برميخوريم كه چندان واقعي به نظر نميرسند. ميرسيد علي همداني كه همعصر حافظ است روزي به اصفهان و شيراز ميرود و به خانه شخصي حافظ پا ميگذارد. او در جايي ميگويد: «خواجه شيرازي را مردي به غايت عابد و زاهد ديدم». در واقع بعد از 700 سال چنين حرفهايي درباره حافظ زدن و سخن گفتن از شاخهنبات و شراب حافظ چندان ارتباطي با درك هنري اشعار او ندارد.
وي يادآور شد: امروز در آمريكا و انگليس دستكم 500 شاعر و داستاننويس تحت تأثير حافظ و سعدياند. در هندوستان هزاران دكتر و مهندس وجود دارد كه زبان فارسي را نميدانند اما غزل حافظ را با موسيقي ميخوانند. حافظ را بايد به عنوان يك هنرمند شناخت و شعر او مبتني بر زيباييشناسي و تقويت قدرت تخيل و تعالي دادن روح بشر است. در واقع هر جامعهاي كه هنر را بهتر و عميقتر بشناسد خشونت كمتري در آن هست و هر كه با ادبيات آشنا باشد روحيه تلطيف يافتهاي دارد.
تميمداري ادامه داد: در دايرهالمعارف بزرگ اسلامي كه بيشتر مقالههايش را خارجيها نوشتهاند مقاله مهمي درباره حافظ نوشته شده. آنجا گفته شده كه پس از 50 سال تحقيق درباره حافظ اطلاعات جديدي درباره او به دست نيامده و راهي براي آگاهيهاي جديد گشوده نشده است. در واقع اظهار نظر درباره اين حافظ مشكل است. قرآن كريم را نيز خدا حفظ كرده است و اگر اين كتاب آسماني را خدا حفظ نميكرد چه بسا در آن هم دست ميبردند. آنچه امروز از حافظ مانده 500 غزل اوست و بس. اميري فيروز كوهي يكبار در مجله يغما دستور «حافظ بس» داد و گفت كه ديگر اينقدر به حافظ نپردازيم و از اين به بعد صرفاً شعرهاي او را بخوانيم.
صاحب كتاب «گستره شعر فارسي در انگلستان و آمريكا» اضافه كرد: ويكتور هوگو نيز شعرهايي دارد كه از حافظ تأثير پذيرفته است. بايرون در كتاب «مشاهدات» خود ميگويد در آن سوي مرزهاي ايران حافظ را ميپرستند. ديوان حافظ حتي به طور كامل در آلمان ترجمه شد. كاول نيز به دليل آشنايي مردم هند با حافظ در سال 1843 با حافظ آشنا ميشود با دفترداري در بمبئي غزلهاي او را ترجمه ميكند. حافظ همچنان چهرهاي دو بعدي دارد.
تميمداري توضيح داد: تنيسون از شاعران مشهور انگليس، حافظ را بزرگترين شاعر پارسيگوي ميداند و به طور پراكنده شعرهاي او با مضامين حافظ در ارتباط است. به طور مثال تعبير «بنفشه خجل» نيز با تأثير حافظ به آثار او راه يافته است. امرسون، يكي از بزرگترين شاعران آمريكايي است كه فارسي نميداند اما در جايي اعلام ميكند كه همچنان هفت استاد ايراني يعني حافظ، فردوسي، انوري، نظامي، مولوي، سعدي و جامي همچنان مورد استقبال و احترامند. از ديگر مترجمان حافظ بايد به سرويليام اوزلي اشاره كرد.
اين زبانشناس در پاسخ به پرسش يكي از حضار كه «خوانندگان ديگر زبانها چگونه وزن شعر حافظ را در موسيقي حفظ ميكنند؟» توضيح داد: طبعاً اوزان فارسي با اوزان انگليسي كاملاً متفاوت است. آنها وزن خودشان را دارند و اگر بخواهيد درباره اوزان عروضي آنها مطالعه كنيد من فقط ميتوانم كتابهايي را به شما معرفي كنم.
تميمداري در بخش ديگري از سخنانش گفت: من به كلي با تئوري مخالفم. اينكه بخواهيم با فرويد و يونگ به شناخت حافظ برويم نه شاعري مانند او توليد كردهايم و نه چيزي به ادبيات افزودهايم. در واقع فارسي را با تئوريهاي ادبي و فنون بلاغت بايد شناخت. ما تا به حال با تئوريهاي ادبي صرف با غزلهاي حافظ برخورد نكردهايم و به جاي اينكه با ادبيات خودمان فرويد را تحليل كنيم با نگاه فرويد حافظ را تحليل كردهايم كه اين شيوه نيز غلط است. اگر بخواهيم حافظ را به درستي بشناسيم ابتدا بايد غزلهاي او را به درستي بخوانيم. حافظ شاعري است كه تخيل عارفانه دارد و هنرمندي واقعي است.
اين پژوهشگر پيسكشوت ادبيات اضافه كرد: نقادان ادبي ما همواره مانند يك پليس به ادبيات ما نگاه كردهاند. شعر هنر و آفرينش است. مگر فردوسي چهقدر تئوري خوانده بود كه 60 هزار بيت سرود. به گمانم در هر رشته هنري ديگر نيز آنچه اولويت دارد توليد هنر است. چيزي كه در ايران كمتر اتفاق افتاده است و ما به غلط حافظ را با تئوريهاي ديگران تحليل و تفسير كردهايم.
در اين نشست يكي از دانشجويان بنگلادشي دانشگاه تربيت مدرس حضور داشت كه براي حاضران بيت «شكر شكن شوند همه طوطيان هند/ زين قند فارسي كه به بنگال ميرود» را با لهجه بومي و متداول كشور خودش اجرا كرد.
نشست «جايگاه حافظ در كشورهاي انگليسي زبان» عصر امروز در خانه انديشمندان علوم انساني برگزار شد.
نظر شما