یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۹
نجوميان: دنيای بورخس دنيای خطی نيست و نمی‌دانيم كروی است يا هزارتوست

اميرعلي نجوميان، منتقد و مدرس دانشگاه در سومين دوره از برگزاري كارگاه‌هاي ادبي جهان با عنوان «هزارتوهاي بورخس» گفت: دنياي بورخس دنياي خطي نيست و نمي‌دانيم كروي است يا هزارتوست. بورخس در واقع نويسنده‌اي است كه اگر وارد دنياي داستاني‌اش بشويد بخش عمده‌اي از پيش‌انگاشت‌هاي شما را به هم مي‌ريزد و يك‌دفعه گويي دنياي ديگري را به شما معرفي مي‌كند و ممكن است مخاطب را به سرگيجه بيندازد. اين اتفاق اتفاقي طبيعي است.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) نجومیان در سومين دوره از برگزاری كارگاه‌هاي ادبي جهان که عصر روز گذشته چهارم بهمن در خانه هنرمندان برگزار شد عنوان کرد: بورخس براي من نويسنده‌اي است كه پيشتر از جويس، بكت و وولف مي‌شناختمش. كتاب «هزارتوهاي بروخس» را احمد ميرعلايي ترجمه و انتشارات «كتاب زمان» آن را در سال 1356 منتشر كرد. در واقع اين كتاب شروع معرفي بورخس به خواننده ايراني بود و همان زمان مجذوب دنياي بورخس شدم. گرچه بسياري از داستان‌هايي كه در اين دوره درباره آن صحبت خواهيم كرد در آن مجموعه نبود، مجموعه‌هاي ديگري از بورخس خواندم و متوجه شدم كه شايد بسياري از درخشان‌ترين آثار بورخس در آن كتاب نيست.
 
وي افزود: بعدها ميرعلايي كتابي چاپ كرد با عنوان «باغ گذرگاه‌هاي هزار پيچ» که متاسفانه ديگر تجديد چاپ نمي‌شود. دنياي بورخس هميشه برايم دنياي عجيب و غريبي بود. هيچ وقت يادم نمي‌رود كه همان سال‌ها مجموعه مصاحبه‌اي به عنوان «هفت صدا» منتشر شد كه انتشارات آگه آن را به چاپ رساند. در اين كتاب هفت مصاحبه با هفت نويسنده آمريكاي لاتين آمده بود. من آن زمان‌ها كه 16 سالم بود خيلي در فضاي نويسندگان آمريكاي لاتين بودم و آثار فوئنتس و ماركز و آستورياس را مي‌خواندم. در آن كتاب بورخس به جويس اشاره كرده بود و من نام جويس را براي نخستين بار از زبان او شنيدم. در واقع در آثار بورخس ديدم كه او هميشه به جویس ارادت داشته و در آثارش صداي جويس شنيده مي‌شد.
 
اين مترجم توضيح داد: من درباره بورخس همواره مشغله‌اي قديمي داشتم ولي جرأتش را نداشتم تا درباره او صحبت كنم. به همين دليل در اين دوره كاري انجام دادم تا از پس اين كار برآيم. در اين دوره هفت داستان از بورخس انتخاب كردم. مجموعه اشعار بورخس چيزي حدود 700 صفحه است و مجموعه مقاله‌هاي او كه داستاني نيستند، مجموعه‌اي حدود 550 صفحه است و مجموعه داستان‌هايش دو جلد كتاب 500 صفحه‌اي است. اين مجموعه خيلي گسترده‌تر از دنياي نويسنده‌اي مانند جويس است. جويس كلاً سه رمان و يك مجموعه داستان كوتاه نوشت و مجموعه‌اي در حدود 100 صفحه شعر دارد به علاوه يك نمايشنامه.
 
نجوميان گفت: با وجود اين‌كه جويس نام بزرگتري نسبت به بورخس دارد ولي بورخس در هر كدام از اين داستان‌هاي كوتاهش كه هر كدام بيش از 10 صفحه نيست دنيايي را به ما معرفي مي‌كند كه صحبت كردن درباره آن مشكل است. پيشنهاد بچه‌ها در كلاس‌هاي قبلي نيز اين بود كه ما در مورد بورخس فقط متن‌خواني كنيم. اين دوره با دوره‌‌هاي قبلي فرق خواهد داشت و من براي هر جلسه يك داستان كوتاه بورخس را انتخاب كرده‌ام.
 
نجوميان كه در اين جلسه داستاني را با عنوان «كتابخانه بابل» براي خواندن انتخاب كرد، گفت:  ادعايي ندارم كه با اين هفت داستان مي‌توان دنياي بورخس را شناخت ولي بايد بگويم داستان‌هايي كه انتخاب كرده‌ام داستان‌هاي مورد علاقه خودم است و داستان‌هايي است كه كليدهاي خوبي را در اختيار ما مي‌گذارد تا بخواهيم بورخس را بيشتر و بهتر بشناسيم. پس اين دوره را اصطلاحاً به عنوان دست‌گرمي حساب مي‌كنيم. تعريف هنر براي بورخس اين است كه مي‌گويد: «اتفاق‌هاي زيادي كه گذرا هستند براي ما مي‌افتد و برخي‌شان تصادفي‌اند اما ما در هنر آن را به يك نت، تصوير و يك حرف تبديل مي‌كنيم براي اين‌كه آن را نگه‌داريم. اگر بتوانيم كاري بكنيم موفق شده‌ايم و اگر نتوانيم به عنوان يك هنرمند احساس افسردگي مي‌كنيم.»
 
وي توضيح داد: براي اين دوره من مجموعه نسبتاً خوبي از مقاله‌ها و كتاب‌هايي درباره بورخس، آثار بورخس به انگليسي و آثاري كه از بورخس به فارسي برگردانده شده است جمع‌آوري كرده‌ام كه تا هفته آينده آن را در يك DVD در اختيار همه قرار خواهم داد. دنياي بورخس دنياي خطي نيست و نمي‌دانيم كروي است يا هزارتوست. بورخس در واقع نويسنده‌اي است كه اگر وارد دنياي داستاني‌اش بشويد بخش عمده‌اي از پيش‌انگاشت‌هاي شما را به هم مي‌ريزد و يك‌دفعه گويي دنياي ديگري را به شما معرفي مي‌كند و ممكن است مخاطب را به سرگيجه بيندازد. اين اتفاق اتفاقي طبيعي است.
 
اين پژوهشگر ادامه داد: من بورخس را بيشتر يك فيلسوف اديب مي‌دانم. ما مفهومي در فلسفه ادبيات داريم به نام «فلسفه به مثابه ادبيات» و يكي ديگر «ادبيات به مثابه فلسفه». بورخس نويسنده‌اي است كه در هر دو اين‌مقوله جاي مي‌گيرد. بيش از هر چيزي براي ما فهم خود متن مهم است چون برخي مخاطبان كه داستان‌هاي بورخس را مي‌خوانند مي‌گويند اين چه دنيايي عجيبي است و اهميتش چيست؟! سعي خواهيم كرد در اين نشست‌ها بيشتر به تحليل متن از نگاه فلسفي بپردازيم. اين‌كه بورخس با چه نحله‌هاي ادبي مي‌تواند ارتباط برقرار كند.
 
نگاهي به زندگي بورخس
نجوميان در فرازي از سخنانش به زندگي خورخه لوئيس بورخس پرداخت و گفت: او در 1899 به دنيا مي‌آيد و در 1986 از دنيا مي‌رود. او در آرژانتين به دنيا مي‌آيد و به اين دليل ما او را به عنوان يك نويسنده آرژانتيني مي‌شناسيم. او داستان‌نويس، مقاله‌نويس، شاعر و مترجم مهمي محسوب می‌شد و در عين حال استاد دانشگاه و استاد رشته ادبيات انگليسي در دانشگاه بوئنوس آيرس بود. جالب است بدانيم كه بورخس دو كتاب كوچك درباره ادبيات انگيس و ادبيات آمريكا نوشته است. بورخس به عنوان نويسنده‌اي معروف است كه جهاني تخيلي را در آثارش مي‌سازد. برخي‌ها ژانر داستاني او را فانتزي خوانده‌اند؛ به اين معني كه ادبيات تخيلي و خيالي است اما عده‌اي هم همان‌طور كه گفتم ادبيات او را ادبياتي فلسفي مي‌دانند.
 
وي افزود: اين نوع ادبيات ادبياتي است كه به مثابه فلسفه است و آثار ادبي‌اند كه در عين اين‌كه از مجموعه‌اي از سنت‌ها و قواعد ادبي مثل طرح داستان، شخصيت‌پردازي، گره داستان، اوج داستان، درون‌مايه داستاني و چيزهايي شبيه به اين استفاده مي‌كنند، در عين حال بين خطوط داستان خوانشي فلسفي را مي‌توانيد دنبال كنيد. به گمانم بورخس يكي از نويسندگاني است كه آثارش در ادبيات به مثابه رساله‌هاي فلسفي بسيار مهم است. عده‌اي بورخس را شروع‌كننده رئاليسم جادويي شناخته‌اند و مي‌گويند رئاليسم جادويي در آمريكاي لاتين را بورخس شروع مي‌كند. اما آنچه در آثار آستورياس، فوئنتس و ماركز درباره رئاليسم جادويي مي‌خوانيم اصالت ندارد و به گمانم تفاوتي جدي با آثار بورخس دارد.
 
نجوميان اضافه كرد: شايد گزافه‌گويي باشد اگر بورخس را يك نويسنده در عرصه رئاليسم جادويي بدانيم. در واقع بورخس الهام‌بخش بزرگ نويسندگان آمريكاي لاتين و رئاليسم جادويي بوده است. در سن 15 سالگي‌اش يعني در سال 1914 خانواده‌اش به اروپا مهاجرت مي‌كنند. دليل اين مهاجرت بيماري چشمي پدر بورخس بوده است. پدر بورخس به اروپا مي‌رود و بعدها نيز نابينا مي‌شود. در واقع اين عارضه نابينا شدن تدريجي در خانواده بورخس ارثي  بود و بورخس هم اين بيماري را مي‌گيرد و در حدود 50 سالگي كاملاً نابينا مي‌شود.
 
اين پژوهشگر ادامه داد: بورخس از حدود 25 سالگي بيماري چشمي‌اش شروع مي‌شود ولي حدود 25 سال طول مي‌كشد تا به مرور بينايي خودش را از دست مي‌دهد. در آثار بورخس نوشته‌هاي بسيار زيبايي درباره نابينايي هست. يكي از چيزهايي كه مي‌شود درباره آن در جلسه‌هاي ديگر صحبت كرد مفهوم نابينايي در آثار بورخس است. بورخس وقتي 15 سال دارد به كالج مي‌رود و در آنجا درس مي‌خواند و فرانسه و آلماني ياد مي‌گيرد. او به زبان‌هاي بسياري مسلط بود. عربي را خوب مي‌دانسته، اسپانيايي كه زبان مادري‌اش بوده و به دليل اين‌كه پدرش دورگه و مادر پدرش انگليسي بوده انگليسي را خوب مي‌دانست. قبلاً بيش از هرچيزي ادبيات انگليسي را مي‌خواند و علاقه‌اش به ادبيات انگليسي و اين‌كه استاد ادبيات انگليسي مي‌شود همين بوده كه در خانه پدرش كتابخانه‌اي داشته كه حدود هزار جلد كتاب ادبيات انگليسي داشته. بورخس در اين كتابخانه سير مي‌كرد.
 
وي توضيح داد: در طي سال‌هايي كه در اروپا بوده به جاهاي مختلف سفر مي‌كند و مدتي در مادريد، مدتي در ژنو زندگي مي‌كند. در سال 1921 وقتي  22 سالش است به ژنو برمي‌گردند. بورخس در دوره‌اي كه در سوئيس است دوستان خوبي پيدا مي‌كند كه يكي از مهم‌ترين آن‌ها موريس آبراهامويچ است. دوستي اين دو تا پايان عمر ادامه مي‌يابد و مجموعه نامه‌هاي بورخس به او در كتابي كه خانم شبيري با عنوان «نامه‌هاي پر تب و تاب» ترجمه كرده‌اند چند هفته پيش چاپ شد. اين كتاب بورخس را در سال‌هاي 1921 تا 1925 نشان مي‌دهد. شروع كار ادبي بورخس در همين سال‌هاست و بدين ترتيب اين مجموعه نامه‌ها ما را با شروع كار ادبي بورخس آشنا مي‌كند. گرچه نبايد فراموش كنيم كه بورخس در 9 سالگي داستاني كوتاه را از اسكار وايلد با عنوان «شاهزاده خوشبخت» از انگليسي به اسپانيايي ترجمه و در مجله‌اي چاپ مي‌كند. البته در آن زمان همه فكر مي‌كنند پدرش اين كار را كرده است.
 
نجوميان يادآور شد: پدر بورخس حقوق‌دان بود اما در عين حال علاقه زيادي به ادبيات داشت و هميشه دوست داشت كه اديب باشد و موفق نمي‌شود. بورخس در جايي مي‌گويد: «پدرم دوست داشت اديب شود، نشد. من دوست داشتم نظامي شوم ولي هميشه احساس شرم مي‌كنم كه نتوانستم وارد حوزه عمل شوم و در كتاب‌ها خودم را غرق كردم.»  
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها