به مناسبت 13 بهمن، سالروز تولد بزرگ علوی / 3
چه کسی خالق «بوف کور» را به آلمانیها معرفی کرد؟ / جرأت بزرگ علوی در ترسیم طبقه بورژوازی نوپای ایران
مریم مشرف، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است: بزرگ علوی واقعبینی را با نوعی امید و تکیه بر ساحتهای وجود روشن انسان پی میگیرد و ادبیات مربوط به طبقه مرفه یعنی بورژوازی روشنفکر عصر خود را نشان میدهد. بزرگ علوی و صادق هدایت جرأت کردند ویژگیهای طبقه بورژوازی نوپای ایران را در قصههای خود ترسیم کنند. این دو، سنگبنای روابط غیر روستایی و شهری در ادبیات را بنا نهادند.
متن گفتوگو با دكتر مريم مشرف در اين باره به شكل يادداشت تنظيم شده است كه در ادامه ميآيد.
«برای سخن گفتن از بزرگ علوی، باید پیش از هر نکته، به حلقه بینابینی در ادبیات معاصر فارسی اشاره کرد که با نسل مشروطه در ارتباط بودند و جریانی را تشکیل دادند که مانند حلقههای یک زنجیر به یکدیگر پیوسته بودند. نثری که یکباره ایجاد نشد و ریشههای سادهنویسی آنان را باید در ادبیات دینی دوران صفوی یافت که با ادبیات معاصر پیوند خورده است.
نثر معاصر ادبیات امروز ایران، علاوه بر عوامل دیگر، متأثر از تلاشهای روحانیت و بلاغت منبری است. جمالزادهای که در 1304 «یکی بود، یکی نبود» را منتشر میکند، و اثرش نقطه عطفی برای داستاننویسی معاصر به حساب میآید، پسر میرزا واعظ اصفهانی بود. منبر پدر جمالزاده با شیوههای بیان ترغیبی که از عوامل بلاغت منبری است، همراه بود. یکی از ویژگیهای مهم بلاغت منبری قدرت تأثیرگذاری بر مخاطب عام است. آثار این نوع بلاغت منبری با مخاطبی که الزاما دانش تخصصی ندارد، در مقالات صوفیه و «فیه ما فیه» مولوی و دیگر مجلسگوییها خصوصا مجلسگوییهای صوفیه، مشاهده میشود.
در عصر مشروطه، این ابزار را یک بار دیگر روحانیت مترقی، برای سوق دادن مردم به جریان اجتماعی دوران مشروطه به کار گرفت. همانطور که جمالزاده از پدر خود تأثیر پذیرفت، در عرصه شعر نیز نسلی دیده میشود که به قصاید اجتماعی روی آورده بود. برای نمونه پروین اعتصامی، در قصایدش به نوساناتی که در مجلس دوران مشروطه رخ داد و موجب به انحراف کشیده شدن مشروطه شد، اشاره دارد. یعنی پروین گرچه به لحاظ کمی سن به مجلس راه نداشت، ولی پدرش نماینده مجلس بود، و صحبتهایی را که در محفل ادبی پدر رخ میداد، بعدها در آثارش نشان داد.
پدربزرگِ علوی نیز از نمایندگان مجلس بود و خانوادهاش مشروطهخواه بودند و درگیریهایی که انقلابیون تجربه میکردند، بر اندیشه و آثار او اثر میگذاشت. خانواده بزرگ علوی مانند جمالزاده و گویندگان نسل بعد از او که ادبیات آن دوره را شکل دادند، جریانی برآمده از مشروطه به حساب میآیند.
یکی از ویژگیهای مهم مشروطه رنگ فردگرایانه و رئالیسم خاصی است که گویندگان این عصر دنبالش بودهاند. این مسأله را در تمام آثار دوران مذکور میتوان یافت. برای نمونه مرحوم دهخدا در «چرند و پرند» به نوعی در جستجوی رئالیسمی است که شخصی مانند آخوندزاده در رساله خود به آن اشاره و برای تحقق آن تلاش میکند.
همین رئالیسم را در آثار بزرگ علوی نیز میتوان یافت. حال آنکه نوع دیگری از رئالیسم مبتنی بر ساحت تیرهتر وجود انسان است که نام آن را ناتورالیسم نیز میتوان نهاد، که نمونههای آن در آثار گویندگان دوران پهلوی دوم مثل صادق چوبک منعکس شده است.
البته، این جنبه در آثار بزرگ علوی دیده نمیشود. زیرا او واقعبینی را با نوعی امید و تکیه بر ساحتهای وجود روشن انسان پی میگیرد. با این تذکر خاص که بزرگ علوی نوع ادبیات مربوط به طبقه مرفه یعنی بورژوازی روشنفکر عصر خود را نشان میدهد. هدایت و بزرگ علوی از آن عامیانهگرایی و توجه خاصی که جمالزاده و دهخدا به ادبیات عامیانه نشان دادند، یک قدم فراتر نهادند و جرأت کردند طبقات دیگری از زندگی و اجتماع را در آثار خود مطرح کنند. آنها ویژگیهای طبقه بورژوازی نوپای ایران را در قصههای خود ترسیم کردند. این تفاوت را بین آثار نسل اول مشروطه و بعد از آنها میتوان دید. در آثار هدایت، لغزشها و فسادها و تمایلات و آرزوهای طبقه مرفه ترسیم شده است. علوی هم از بُعد دیگری گرایشهای روشنفکری این طبقه را در آثارش منعکس کرده است. بسیاری از رهبران جنبش چپ آن زمان (حزب توده) که علوی نیز به آن گرایش داشت، از قشر مرفه بودند. البته اشاره به مرفه بودن در اینجا لزوما منفی نیست. هدایت و بزرگ علوی سنگبنای روابط غیر روستایی و شهری را که در ادبیات ترسیم میشد، بنا نهادند.
البته هدایت نسبت به بزرگ علوی پیشکسوت بود، زیرا بزرگ علوی برای آشنایی با هدایت اثر مهم «پروین دختر ساسان» را خوانده و تحت تأثیر فراوان او قرار گرفته بود. به طور کلی، بزرگ علوی در حوزه رئالیسم اجتماعی از هدایت تأثیر گرفته و مسائل خاص طبقه مرفه بورژوا را (اگر بتوانیم با کمی تسامح این اصطلاح را برای آنان به کار بریم) نشان داده است. ولی بورژوازی مورد انتقاد هدایت، دچار نوعی فساد و تهیشدگی از درون و البته دور از مسائل سیاسی است. به هر حال، مهم مشاهدات عینی آنهاست که توانستهاند در ادبیات یک عصر با تعهد اجتماعی نشان دهند. واضح است که طرح مشکلات اجتماعی از راههای غیرمستقیم تأثیر بیشتری دارد.
از طرف دیگر، ارتباط و تلاش عجیب استاد مجتبی مینوی، علوی، مسعود فرزاد، و هدایت است که با یکدیگر گروه ربعه را تشکیل داده بودند، تا میان سنت و تجدد آشتی ایجاد کنند. حضور استاد مینوی در این گروه که خود گرایش شدیدی به ادبیات کلاسیک و البته آشنایی عمیقی با ادبیات غرب داشت، تأثیر فراوانی بر بزرگ علوی گذاشت. او بر خلاف متقدمینی بود که هیچگونه آشنایی و تمایل به ادبیات اروپایی نشان نمیدادند. گرچه نباید فراموش کرد که مسعود فرزاد نیز خود از حافظ شناسان بزرگ بود. بزرگ علوی، با ترجمه کتاب «حماسه ملی ایرانیان» اثر بارتولد نولدکه، که یکی از قدیمیترین تحقیقات درباره شاهنامه است، علاقه خود را به ادبیات کلاسیک نشان داده است. گرچه لغزشهایی در ترجمه این کتاب دیده میشود ولی تلاش برای ترجمه این اثر از آلمانی به فارسی نشاندهنده علاقه خاص بزرگ علوی به ادبیات کلاسیک است. در عین حال، نوشتن دستور زبان فارسی به آلمانی و تأسیس مرکز ایرانشناسی در آلمان همگی بیانگر تلاشهای موثر اوست.
علاوه بر این، بزرگ علوی ترجمههای متعددی از نویسندگان مختلفی مانند چخوف و پریستلی داشت. ولی مهمتر از آن ترجمههایی بود که بزرگ علوی از آثار ایرانی به دیگر زبانها داشت. او برخی داستانهای صادق هدایت را به آلمانی ترجمه کرده است که کار بسیار مهمی به حساب میآید. در آن زمان، صادق هدایت را به واسطه ترجمههای فرانسویزبانی که از آثار او شده بود، در فرانسه میشناختند ولی در آلمان، هدایت به واسطه ترجمههای بزرگ علوی شناخته شد.
اهمیت بزرگ علوی به شکلدادن رمان رئالیستی از نوع روانکاوانه است که در آثارش آن دسته از طبقه مرفه ایران را که دغدغههای اجتماعی داشتهاند، نشان میدهد.
قدیمیترین نمونههای ادبیات حبسیه مدرن را باید در آثار بزرگ علوی یافت. گرچه میتوان به جای کلمه حبسیه از ترکیبهای «ادبیات زندان» یا «زنداننوشتهها» نیز استفاده کرد. ترکیب «ادبیات حبسیه مدرن» نشان میدهد که این ژانر، در پیشینه ادبیات فارسی نیز وجود داشته و بزرگ علوی این سبک را از صفر آغاز نکرده است. البته این از اهمیت کار او نمیکاهد. مگر چند کتاب در ادبیات معاصر وجود دارد که احوالات زندانیان در آن شرح داده شده باشد؟ معمولا زندانیان سیاسی یا تبعید و ممنوعالقلم شدهاند، یا کشته شدهاند.
ولی همین فعالیتهای سیاسی و زندان رفتنها موجب شد که تا حدی ارتباط بزرگ علوی با جامعهاش ضعیف شود. آثار او پیش از مراجعه به آلمان ایجاد شد. فعالیتهای علمی او اهمیت فراوانی دارد. هنوز هیچ اثری مانند «گیلهمرد» نیست که شرایط خاص آن برهه از تاریخ ایران را با دقت و ظرافت نشان دهد: ضعف مردم در برابر قدرت حاکمه، طرح مشکلات عمومی، ظلم و ستمهایی که به مردم روا میشد و...
بزرگ علوی، یکی از نویسندگان پرکار معاصر بود. بر خلاف نویسندگانی که شهرت ناگهانی خود را مدیون موقعیت خاص سیاسی تاریخی هستند، و ستاره اقبال آنان با تغییر موقعیت به سرعت افول میکند، گذشت زمان از اهمیت آثار و جایگاه ادبی بزرگ علوی نکاسته است.
نظر شما