اساطیر را نمیتوان از جنس خرافاتی دید که از سپیده دم تاریخ، آدمی را همچون اشباحی در میان گرفته بودند تا با شکلکهای ترس آوری از جهل و بیدانشی او را از اندیشیدن باز دارند. اساطیر خود تجسم اندیشهاند و هر اسطوره در پرتو شعلههای سرکش و خاموشی ناپذیر همین آتش دریغ شده – که بی ربط نیست اگر نماد دیگرش آتش اهورایی ایرانیان باستان باشد- هر زمان جلوه و فروغی نو پیدا میکند.
کلاسسیسیزم طلیعه ظهور ادبیات به مثابه زمینیترین ترجمان انگارههای اساطیری است. عصری گم شده در غبار انبوه برخاسته از ستیز ازلی و جاودانه انسان و سرنوشت. اساطیر یونان و روم نوعاً باز نمای وجوه مختلفی از همین ستیزند که خود ستیز میان اندیشه آدمی و معمای ناگشودنی هستی است و اندیشه آدمی نیز از همان دیر باز تا بر فضای غبارین این کشاکش بی پایان، نور و روشنی افکند، به دامان دانش آویخته و با فلسفه که زبان خرد است، به جدال با آشفتهگوییهای کژ آیین اما حقیقت نمای جهل شتافته.
اینجا میتوان و باید گفت که ادبیات خصوصاً از زمانی که رفتار قهرمانی از اساطیر میآموزد تا سپس که به تناسب پیشرفت مدنیت و شعور و آگاهی تاریخی از کلاسیسیزم به رمانتیسم و از آن به بستر سبکهای دیگر ادبی میخزد، از تفکر فلسفی بی نیاز نمیماند و همگام با رشد و ارتقای آن پیش میرود.
اما این که فلسفه چیست و فیلسوف کیست هنوز پاسخی سر راست تر از همان که از زمان پیدایش اش داشته؛ ندارد. این که فلسفه دانش است و فیلسوف دوستدار آن. بر این معنی اما متفکران بسیاری در هر زمان چیزی افزوده اند؛ این که دانش چگونه دانشی است و مثلاً لدنی است یا اکتسابی و فیلسوف دانش دوست است یا دانشمند و.. پرسشهای دیگر و دیگر.
کتاب «فلسفه چیست؟» ژیل دلوز هم کوشش دیگری است از همین شمار. همان پرسش است با لحن و صدایی دیگر و البته تازهتر و ناشنیدهتر. بیسخن هم پیداست که چنین باید باشد. هم از آن که پیش از انتشار این کتاب، کتابهای پر یا بیشمار دیگری به انگیزه پاسخگویی به همین پرسش روی چاپ دیدهاند و همین نویسنده را که خود از اصحاب صاحب نام فلسفه است، از باز گویی بسیاری گفتهها و پژوهش بسیاری پژوهیدهها بی نیاز ساخته است.
برای آشنایی با این فیلسوف معاصر فرانسوی این نکته هم گفتنی است که نگاه ویژه دلوز به هنر و خصوصاً سینما همچون برخی فیلسوفان معاصر دیگر و در صدر آنها ژیژک او را در جایگاه نمادینی قرار داده. اما اینجا توجه ما به رمان یا وجه دیگری از رویکرد فلسفی او ست که سابقه ای بس دراز تر از سینما دارد و سینما - هر آینه از گونه داستانگویش - چه بسا بی آن بر پا نمیماند تا امروز.
این کتاب از مقدمه آکنده از مفاهیم نغز و پر مغزی است که اگر بارها هم خوانده شوند باز از نکتههای ندیده و از زیر چشم گریخته خالی نخواهند بود.
« ... فلسفه صرفاً هنر صورت بخشی، ابداع یا ساخت مفاهیم نیست. چرا که مفاهیم الزاماً صورت، اکتشاف یا محصول نیستند. به بیان دقیقتر فلسفه رشته ای است که شامل آفریدن مفاهیم است... آفرینش مفاهیمی است که همواره نو باشند.. به واقع علوم، هنرها و فلسفهها به یک میزان آفرینندهاند؛ هر چند که آفرینش مفاهیم به معنای دقیق تنها از فلسفه بر میآید... فلسفه نه تعمق است؛ نه تأمل و نه مکالمه هر چند که توانسته است گاه این باور را به وجود آورد که یکی از آنهاست..»
با این پیش در آمد است که دلوز به واکاوی و شناخت و تحلیل یکی از اساسیترین پرسشهای عصر ما میپردازد تا با پاسخ به آن، بر آشوب جهان گستر ایدئولوژیهای ویرانگر و بحران جهل مدرن ناشی از انگارههای جهان مجازی غالب شود.
او در فصلی از کتاب با عنوان «ادراک داد انفعال داد و مفهوم»به واگویی نظریات بدیع و تأمل برانگیز فلسفیاش در باره رمان پرداخته و مینویسد:
« ما روی هنر رمان درنگ میکنیم چرا که این هنر سرچشمه یک سوء فهم است. بسیاری چنین میاندیشند که فرد میتواند با ادراکها و انفعالهایش، خاطرات و بایگانیهای ذهنی و سفرها و خیال پردازیهایش، فرزندان و والدین اش، شخصیتهای جالبی که توانسته با آنها برخورد داشته باشد و بهویژه شخصیت جالبی که جبراً خودش است... و دست آخر با آرایش برای لحیم کردن همه اینها دست به خلق یک رمان بزند. حسب نیاز میتوان به مولفان بزرگی اشاره کرد که صرفاً زندگیشان را نقل کردهاند؛ توماس ولف یا هنری میلر.. توماس ولف از پدرش یک غول بیرون میکشد و هنری میلر از شهر، سیاره ای سیاه بیرون میآورد.»
فلسفه هرگز میدانی فراختر از رمان برای جلوه گری و نمایش ظرفیتها و استعدادهای ذاتیاش برای رفع عاجلترین نیازهای فکری آدمی و همساز ساختن او با محیط و تحولات اجتماعی که شتابی دم افزون گرفته، نداشته است. توجه بیش از پیش رماننویسان صاحب نام به فلسفه (از سارتر تا کوندرا) و نیز فیلسوفان به رمان (از برگسون تا دلوز و..) و پویش ادبیات در فلسفه و فلسفه در ادبیات از دوران باستان گواه این حقیقت انکارناپذیر است که رمان در سایه تفکر پویای فلسفی بر تحولات سیاسی و اجتماعی تأثیر گذار بوده و فلسفه از رهگذر خلق اشکال ویژه هنری و به ویژه رمان جای خود را در افکار عمومی و حافظه مشترک مردم هر جامعه باز کرده و پیش برنده آن جامعه به سوی مدنیت و تعالی اجتماعی بوده.
دلوز از تفسیر فلسفی ویژگیهای زبانی و ادبی و نگاه ویژه نویسندگانی چون دوس پاسوس و داستایوسکی و پروست هم غافل نمیماند و در فرازی دیگر از اثر ارزشمندش که با ترجمه پر وسواس محمد رضا آخوندی (وسواسی که شدت اش در استفاده از مفاهیم فلسفی دقیق گاه تحسینبرانگیز و گاه آزارنده است) منتشرشده،مینویسد:
«چگونه میتوان لحظه ای از جهان را با دوام ساخت یا آن را موجود به نفسه کرد؟ ویرجینیا ولف پاسخی به این پرسش میدهد که همان قدر که در مورد نوشتن معتبر است؛ در مورد نقاشی یا موسیقی نیز چنین است: سرشار سازی هر اتم.. حذف هر آن چه زیاد آمده مرده یا حشو است.»
«فلسفه چیست» نوشته ژیل دلوز و فلیکس گتاری در 322 و به قیمت 18 هزار تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.
نظر شما