سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۸
صداقت: در مقتل‌نویسی به منابع بعد از سال 700 مراجعه نمی‌کنم/ تحقیقات درباره زندگی، محل دفن و فرزندان زینب(س) چه می‌گویند؟

سید علی‌اکبر صداقت، مؤلف «مصیبت نامه حضرت زینب: اولین زندگینامه مستند وحیده مصائب حضرت زینب(س) تا قرن هفتم هجری» در گفت‌وگو با ایبنا عنوان می‌کند که کاری که انجام می‌دهد، کاملا پژوهشی است نه نقل از منابع. ضمن این که اصلاً به منابع جدید استناد نمی‌کند و ذهنش را به مطالب بعد از سال 700 هجری مشغول نمی‌سازد. او همچنین از نتایج پژوهش‌های تاریخی درباره زندگی، فرزندان و مدفن حضرت زینب (س) سخن می‌گوید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ سعیده محبی: سید علی‌اکبر صداقت با استناد به استخراجاتی که از منابع کهن تا سال 700 هجری انجام داده است، می‌گوید: در مورد فرزندان حضرت زینب (س) که در واقعه کربلا حاضر بودند، قول عون بن عبدالله بن جعفر قوی است؛ اما درباره این که محمد بن عبدالله بن جعفر آیا فرزند حضرت زینب (س) بوده است، بنا بر استخراجاتی که انجام داده‌ام، این گونه نیست. بر اساس آن چه در «اقبال» سید بن طاووس، «تاریخ طبری»، «طبقات الکبری» از محمد بن سعد بغدادی و «انساب الاشراف» بلاذری ذکر شده، عبدالله بن جعفر کنیزی به نام «خوصأ» داشته و محمد از اوست.

او می‌گوید چند سالی می‌شود که دیگر منبر نمی‌رود و فقط و فقط مشغول تحقیق است و تألیف، و مقتل‌نویسی محور اصلی نگاشته‌هایش است و تأکید می‌کند که در همه مقاتلی که تاکنون نوشته، سراغ منابع از سال 61 هجری تا قرن هفتم هجری رفته که کهن و قدیمی‌اند و پرهیز دارد از رفتن به سراغ کتاب‌های جدیدتر.

سید علی‌اکبر صداقت که نخستین کتابش در سال 1357 و سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده، تا امروز بیش از 50 تألیف در دو حوزه مشخص مقتل مستند و اخلاق و عرفان داشته است. «مصیبت‌نامه حضرت زینب (س):...» از جمله تألیفات اوست که به گفته خودش هفت سال پیش نوشته و چاپ دوم آن سال گذشته منتشرشده است. این محقق و مؤلف می‌گوید درباره دوران زندگی حضرت زینب (س) سؤال‌ها و ابهام‌هایی وجود دارد که وی با مراجعه به منابع به پاسخی برای آنها رسیده است و در نظر دارد آنها را به انتهای کتاب مصیبت نامه حضرت زینب (س) اضافه کند. سؤال‌هایی از قبیل محل دفن و تعداد فرزندان ایشان و البته عباراتی از ایشان در روز عاشورا که سال‌هاست در منابر و مجالس به نقل از حضرت زینب (س) گفته می‌شود که به اعتقادش و با استناد به منابع کهن که وی تا سال 700 هجری جست‌وجو کرده، اشتباه است و وجود ندارد.

در استخراجاتی که برای تألیف کتاب «مصیبت‌نامه حضرت زینب (س):...» انجام دادید، به چه نکات تازه‌ای دست پیدا کردید؟
برای تألیف کتاب حضرت زینب (س) همان طور که روی جلد هم نوشتم، سراغ منابع تا قرن هفتم هجری رفتم. کتابی که تحقیقی نوشته می‌شود، جواب خیلی از مطالبی را که در منابع ضعیف و اخبار آمده و افواهیات است (منابعی که زبان به زبان می‌گردد ولی بدون تحقیق است یا خواب‌ها و مکاشفاتی که نمی‌توان به آنها استناد کرد)می‌دهد. مثلا چهره سرشناس و بزرگی در قم منبر رفته و گفته عصرعاشورا حضرت زینب (س) آمد بر بالین حضرت امام حسین (ع) و گفت: «اَ اَنت اَخی و ابن اُمّی». (آیا تو برادر منی و پسر مادر منی؟) بعد ایشان روی منبرگفت زینب (س) هم حسین (ع) را نشناخت. این حرف بسیار سنگینی است. در روز عاشورا علم ظاهری امام (ع) به حضرت زینب (س)  محول شد که درکتاب هم با ذکر منبع به آن اشاره کردم. کسی که امامت موقتاً به او واگذار می‌شود تا جریانات بعد از عصر عاشورا را رسیدگی کند و درخلال آن جان امام سجاد (ع) حفظ شود، آیا می‌شود که امام خودش ــ امام حسین (ع)  و برادرش ــ را نشناسد؟ ما در منابع کهن چنین نقلی از حضرت زینب (س) در این باره نداریم یا حداقل من در منابع تا سال 700 هجری ندیدم.

معمولاً اخباری که درباره مقاتل دیده می‌شود، از قرن نهم و زمان صفویه مثل «روضه الشهدا» کاشفی شروع شده و همه نقل است و حتی مرحوم مجلسی در برخی مطالب خود می‌گوید: «فی الکتب العتیقه»؛ یعنی من درکتب قدیمی پیدا کردم. ما الان کتب مخطوط بسیاری درکتابخانه‌ها داریم که نویسنده آن معلوم نیست. از این‌رو من به منابع معتبر مراجعه کردم. در مقتل حضرت علی‌ اکبر (ع) که به‌تازگی حدود 50 صفحه به این کتاب اضافه کردم، حدود 15 سؤال که درباره حضرت علی اکبر (ع) مطرح است طرح کردم و پاسخ دادم بر این مبنا که درمورد حضرت علی اکبر (ع) این نکات صحیح نیست یا مورخان و محدثان در نقل آنها یا نسّاخ و کتّاب در نگارش روایات اشتباه کردند. در گذشته کاتبان در نگارش متن‌ها نقطه نمی‌گذاشتند و حسن و حسین یکی خوانده می‌شد. خیلی نکات در مورد زندگی امام حسن (ع) وجود دارد که درباره امام حسین (ع) هم نوشته شده به این علت که کُتّاب و نُسّاخ قدیم نقطه نمی‌گذاشتند و بعدها دیگران که نوشته‌های آنها را می‌خواندند، حسن و حسین را تشخیص نمی‌دادند.

در مورد حضرت زینب (س) هم ابهام‌هایی مانند محل دفن و یا فرزندان ایشان وجود دارد. چرا در کتاب به پرسش‌هایی از این دست پاسخ داده نشده است؟
من این کتاب را هفت سال قبل نوشتم. البته برای حضرت زینب (س) هم سؤال‌هایی مطرح است که قرار است آنها را در انتهای کتاب طرح کنم و به آنها پاسخ دهم تا در چاپ بعدی به آن اضافه شود. من این کار را در مورد تمام مقتل‌هایی که نوشتم، انجام می‌دهم.

شرح زندگی حضرت زینب (س) شرح واضحی است غیر از شرح زندگی ام‌کلثوم. ام‌کلثوم زندگی پیچیده‌ای داشته که مورخان و محدثان بسیاری به آن پرداخته‌اند و حتی دکتر هادی امینی ــ فرزند علامه امینی ــ کتابی تقریباً هزار صفحه‌ای درباره ام‌کلثوم نوشته و بسیاری از نکات زندگی ایشان را که در کتب اهل سنت یا حتی شیعه آمده، ذکر کرده و برخی را ــ مثلاً این که نوشته‌اند ایشان همسر عمر بوده‌ــ مردود دانسته است.

اما نکته‌ای که در خصوص زندگی حضرت زینب (س) برای ما مشکوک است، محل دفن ایشان است. استاد فقه من آیت‌الله نجفی مرعشی بود و من سه سال در محضر ایشان درس خواندم. در کتابی به نام «اخبار الزینبیات» متعلق به مرحوم یحیی بن حسن عبیدلی (متوفای 277 هجری در دوره غیبت صغری) که با مقدمه آیت‌الله نجفی مرعشی منتشر شده، مستند آمده که قبر حضرت زینب (س) در مصر است و قبری که در شام است یا متعلق به ام‌کلثوم است یا زینب صغری. و نظر من مانند نظر استادم ــ آیت‌الله مرعشی نجفی ــ است. اخبار الزینبیات از منابع بسیار قدیمی است که مربوط به حدود هزار و 120 سال پیش است و این که می‌گویند قبر زینب (س) در سوریه است، برای من ثابت نشده است.

سؤال دیگری که در مورد حضرت زینب (س) وجود دارد، همان نکته‌ای است که متذکر شدم که وقتی درگودال قتلگاه بالای سر برادر حاضر می‌شود، می‌گوید: «اَ اَنت اَخی و ابن اُمی» که چنین عبارتی در منابع کهن وجود ندارد.

 یکی دیگر این‌که نقل است اگر حضرت زینب (س) در روز عاشورا بالین حضرت علی اکبر (ع) حاضر نمی‌شد، امام حسین (ع) جان می‌سپرد. این حرف درستی نیست که به حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) نسبت می‌دهند.

در مورد فرزندان حضرت زینب (س) که در واقعه کربلا حاضر بودند، قول عون بن عبدالله بن جعفر قوی است اما بنا بر استخراجاتی که انجام دادم، این گونه نیست که محمد بن عبدالله بن جعفر فرزند حضرت زینب بوده است. براساس آنچه  در«اقبال» سید بن طاووس، «تاریخ طبری»، «طبقات الکبری» از محمد بن سعد بغدادی و «انساب الاشراف» ذکر شده، عبدالله بن جعفر کنیزی به نام «خوصأ»  داشته و محمد از اوست. البته قائل هم داریم که محمد، فرزند زینب (س) است و در برخی کتاب‌ها و منابع نیز آمده است ولی در مورد عون هیچ شبهه‌ای وجود ندارد اما الان مداح‌ها از محمد و عون هر دو به عنوان فرزندان زینب (س) نام می‌برند. به نظر من بنا بر مجموع مقاتل و کتاب‌هایی که در اختیارم است، چنین بر می‌آید احتمال این که محمد، فرزند حضرت زینب (س) باشد، ضعیف است و او فرزند «خوصأ» دختر حفصه کنیز عبدالله بن جعفر ــ همسر حضرت زینب (س) ــ بوده است.

پس به نظر می‌رسد که در این کتاب، تنها به نقل از منابع موجود نپرداخته‌اید.
کاری که من انجام دادم، کاملا پژوهشی بوده نه نقل از منابع. همچنین اصلاً به منابع جدید استناد نمی‌کنم و ذهنم را به مطالب بعد از سال 700 هجری مشغول نمی‌سازم. ضمن این‌که الان من از نرم افزار جدید «مکتبة اهل البیت (ع)» که کار تحقیقی آن را حجت‌الاسلام شیخ علی کورانی انجام داده و شامل هفت هزار جلد کتاب است، استفاده می‌کنم. من در کار، اول، تاریخ وفات مؤلف را می‌بینم تا بعد از سال 700 هجری نباشد و بعد، از آن کتاب استفاده می‌کنم. از طرفی در فصل دوم کتاب فهرست منابع وکتاب‌ها را نیز می‌آورم. کار تحقیقی این اجازه را به من نمی‌دهد که سراغ منابع غیرموثق و دست چندم بروم. من 6ـ7 سال است که مقتل می‌نویسم و تا امروز طلبه‌ای به من مراجعه نکرده که این مطلب را اشتباه نوشته‌ای. همواره هم متذکر شده‌ام که اگر مخاطبان سهو و خطایی درکتاب مشاهده کردند به نشانی ناشر بفرستند تا در چاپ‌های بعدی اصلاح شود. جایی در قم است که طلبه‌ها آنجا خطابه یاد می‌گیرند. آنها مقتل من را دیده و تهیه کرده بودند و در اختیار طلبه‌هایی که برای تبلیغ می‌روند، گذاشته بودند که از روی آن بخوانند.

این کتاب شما چه خلأیی را پر می‌کند که به تألیف آن دست زدید؟
ما درباره فرهنگ عاشورا روایت‌هایی داریم که در میان عامه مردم رواج دارد و در آثار تألیفی جدید درباره آنها نوشته شده که خوشبختانه یا متاسفانه خریداران خوبی هم دارند اما امثال کتابی که من تحقیق و تألیف کرده‌ام، خریدار ندارد زیرا مثلا مداح ما دنبال اثری تحقیقی نیست و صرفا می‌خواهد از مستمع خود اشکی بگیرد. ولی مطالب این کتاب کاملا مستند است. متأسفانه امروز در بیشتر مطالبی که برای حماسه کربلا نوشته می‌شود به وجهه عاطفی آن توجه می‌شود نه جنبه تحقیقی و پژوهشی آن. نوشتن از فرهنگ عاشورایی باید تحقیقی باشد.

به نظر شما چه مواردی از زندگی حضرت زینب (س) درتألیف‌ها مغفول مانده است؟
البته من مقتل نویسم اما معتقدم باید به موضوع استقامت در زندگی این بانو بیشترپرداخته شود زیرا دوران زندگی ایشان بعد از واقعه کربلا همه حکایت از صبر، استقامت و بردباری ایشان دارد که توانستند کاروان کربلا را راهبری کنند. ظرف حضرت زینب (س) مانند دریاست که توانست این همه مصیبات را ببیند و استقامت داشته باشد. اتفاقات رخ‌داده بعد از واقعه کربلا، در کوفه، شام، مدینه و مصر جز برای کسی که بتواند صبر، حلم و بردباری داشته باشد، غیر قابل تحمل خواهد بود. قدیم‌ها که منبر می‌رفتم، این عبارت را از روی مقاتل
می‌خواندم: امام حسین دستش را به سینه خواهر کشید و ایشان آرام شد. (البته این عبارت تحقیقی نیست و در منبعی نیافتم.) معتقدم جز این، تحمل این همه مصیبات برای ایشان میسر نبود. دست امام (ع) یدالله است که وقتی به سینه حضرت زینب (س) کشیده شد، باعث آرام شدن وی شد. به نظرم باید به این وجه شخصیت حضرت زینب در تألیفات توجه بیشتری شود.

امروز یک اثر زینبی چه ویژگی‌ای باید داشته باشد؟
اگر پژوهشگر و صاحب قلمی باشد که بتواند حاصل تحقیقات و تألیفات  خود را متناسب با زمان پیش ببرد، بسیارعالی است. واقعه کربلا منحصر به سال 61 هجری نیست و مربوط به همیشه است. زینب، همیشه زینب است و اگر نویسنده‌ای بتواند با نیت خالص از گوشه‌ها و زوایای زندگی وی برای جامعه زنان الگو ارائه دهد، خوب است.

بخشی از تألیفات شما در سال‌های اخیر به مقاتل اختصاص یافته است. چه خلأیی باعث توجه شما به مقتل‌نویسی شده است؟
معتقدم میان محقق و مقلد تفاوت وجود دارد. تبیین فرهنگ عاشورایی وظیفه همه محققان و مورخان است و چون کمترکسی پیدا شده که اثری تحقیقی و مستقل درباره شخصیت‌های عاشورایی تا قرن هفتم تألیف کند، این توفیق نصیب من شد تا تألیفاتی درباره واقعه عاشورا را به رشته تحریر در بیاورم. از این نظر مقتل منحور، مقتل علی اکبر(ع)، مقتل ابوالفضل (ع)، مقتل علی اصغر (ع)، مقتل الحسین (ع)، مقتل قاسم بن الحسن (ع)  و مصیبت‌نامه حضرت زینب (س) را از سال 1386 نوشتم که منتشر شده است.

مقاتل شما چه تفاوتی با مقاتلی که تاکنون نوشته شده است، دارد؟
مقتل‌هایی که من 6-7 سالی است می‌نویسم از سال 61 هجری است تا سال 700 یعنی از منابع کهن، هم از منابع شیعه و هم از اهل سنت، زیدیه و اسماعیلیه استفاده می‌کنم و در کارتحقیق ابایی نداشتم که تنها به منبع خاصی مراجعه کنم. همه کتاب‌های من اعم از مقتل علی اکبر (ع)، مقتل علی اصغر (ع)، مصیبت‌نامه زینب (س)، مقتل الحسین (ع) و مقتل قاسم بن الحسن (ع)، دو فصل دارد. فصل اول استخراجات خود من است و در فصل دوم، منابع کتاب با ترجمه فارسی آورده شده. مثلا درباره شهدای بنی‌هاشم  از 60 کتاب استفاده کرده‌ام. از این 60 کتاب فقط دو جلد آن فارسی است و بقیه منابع همه عربی وکهن است.

این روزها چه اثر تازه‌ای در دست تألیف دارید؟
من هر محرم مقتلی را می‌نویسم. امسال نیز مقتل شهدای بنی‌هاشم یعنی شهدای کربلا از خاندان ابوطالب را نوشتم. بر اساس پژوهشی که براساس منابع تا سال 700 انجام دادم، تعداد آنها 17 یا 18 نفر است. 44 نفر را نوادر نوشتم. منابعی که استفاده کردم از میان 70 کتاب است که نوادر حدود 44 نفر می‌شود که بنا به این منابع از خانواده بنی‌هاشم درکربلا بودند. درخصوص برخی، این نکته را اشاره کردم که به هیچ وجه در واقعه کربلا حضور نداشتند؛ مثل عمر بن علی که ایشان همعصر عبدالملک بن مروان بوده و تا سال 70 هجری حیات داشته در حالی که در برخی منابع آمده که در واقعه کربلا شهید شده است. برای 18 نفری که براساس تحقیق اثبات کردم که در واقعه کربلا حضور داشتند، جدولی تهیه کردم و هر کتابی را که نام آنها را به عنوان شهدای کربلا ذکر کرده و ذکر نکرده، نام بردم. کتاب در حال حاضر در مرحله تصحیح است و توسط نشر «ایده برتر» منتشر می‌شود.

درباره مؤلف
سيد علي‌اکبر صداقت متولد فروردين 1334 شمسي در شهرستان بابلسر است. وی پس از اخذ ديپلم در آبان سال 1352 براي کسب علوم ديني به حوزه علميه قم رفت و پس از پايان دوره سطح به درس خارج اصول و فقه مراجع تقليد راه يافت. او فلسفه ملاصدرا را نزد آيت‌الله جوادي آملي و آيت‌الله حسن‌زاده آملي فرا گرفت و علم اخلاق و سير و سلوک و عرفان را نزد استادانی چون مرحوم شيخ عليرضا گل‌محمدي (ابهري)، مرحوم آيت‌الله بهجت، مرحوم آيت‌الله بهاء‌الديني، مرحوم آيت‌الله سيد هاشم رضوي هندي از شاگردان سيد علي‌آقا قاضي، مرحوم حاج اسماعيل دولابي تهراني و مرحوم سيد عبدالکريم کشميري گذراند. سيد علي‌اکبرصداقت از سال 1357 مشغول به تأليف شد و اولين کتابش به نام «ارمغان جاويدان» سه ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به چاپ رسيد. تا کنون بیش از پنجاه جلد کتاب از او منتشر شده است و کتاب‌هاي دستنوشت بسياري هم دارد. تألیفات وی در دو زمینه مشخص است:

اول، مقتل. همانند: مقتل علي اصغر (ع)، مقتل علي اکبر (ع)، مقتل ابوالفضل (ع)، مقتل الحسين (ع) و مصيبت‌نامه زينب (س)، که همه از منابع تاريخي تا سال 700 هجري قمري استخراج شده و به چاپ رسيده است؛

دوم، کتاب‌هاي عرفاني. شامل اخلاق، سير و سلوک، ذکر، ولايت، اسماء الهي، مسائل طريقتي و ... مانند: روح و ریحان و صحبت جانان: شرح احوالات و مکاشفات و شیوه سلوکی آیت الحق سید عبدالکریم کشمیری، آفتاب خوبان، يکصد موضوع پانصد داستان در سه جلد، تحفه معلم: در اخلاق عرفان، سير و سلوک، ذکر و ولايت،  تحفه دانشجو: دفتر دوم از هزار و یک تحفه در اخلاق، عرفان و سیر و سلوک، مرموزات اسماء: شرح اسماءالله قرآني، تجليات اسماء الهي: تجليات 1001 اسم الهي، مراقبه سالکين: مباحثي پيرامون حراست از کيان نفس و آراستن آن به ظهور انوار رحماني، طريقه مرتضوي: تبيين طريقه عارفان صافي‌ضمير تشيع و رد تصوف غيرمرتضوي از عارف بالله محمدتقي مجلسي و محدث نامور، علامه مجلسي.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها