محمدرضا ترکی، نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به اینکه سابقه سوء نقد ژورناليستي در كشور ما از ارزش نقد تا حدود زيادي كاسته است، گفت: در موقعیت فعلي بسياري نقد را برنميتابند و اگر خودشان هم آن را ناگزير تحمل كنند مريدان غيوري دارند كه آنها هرگونه نقدي را توهين به استاد و مراد خودشان ميپندارند. بخشي از اوقات من در سالهاي وبلاگنويسي صرف فحشخوردن از كساني شده كه نقدهاي اين بنده حقير را توهين به اين و آن تلقّي ميكردند!
این منتقد عنوان کرد: امروزه ما متاسفانه ميراثدار اين نقد ژورناليستي هستيم. بسياري از آثاري كه به عنوان نمونههاي معتبر نقد و نقد ادبي فراروي ما قرار دارند متاسفانه از اين نقد ناسالم و گزنده تاثير پذيرفتهاند. اين قبيل نقدها معمولاً كمربستهاند به نفي اثري كه در پي نقد آن هستند و «نفي» و «نقد» را با هم مخلوط ميكنند.درحالي كه يك اثر منتقدانه و منصفانه، با همه صراحتي كه ممكن است از لحاظ علمي داشته باشد، در نهايت، حتّي اگر به افزودن اعتبار اثر مورد نقد و نويسنده آن نينجامد، دست كم به نفي و انكار اين دو منتهي نميشود و قدر مسلّم اين است كه از قدر واقعي آنها نميكاهد. از اینرو با این تصورات موجود افرادی که به نقد آثار میپردازند کار سختی را پیش رو دارند که از نقد آنها تصور نادرستی برداشت نشود.
وی در پاسخ به این سوال که «آيا در شرایط موجود بهعنوان یک «منتقد» به این حرفه افتخار ميكنيد؟» گفت: راستش را بخواهيد نه چندان! به دليل عوارض و ميراث نقد ژورناليستي كه عمدتاً از سالهاي پيش از انقلاب برجاي مانده است، نقد در جامعه دانشگاهي ما از اعتبار و ارزش لازم بهرهمند نيست. بسياري از استادان به همين دليل از نقد و نقدنويسي كناره ميگيرند و ترجيح ميدهند آثار خودشان را در قالبهاي ديگري- بهجز نقد – بنويسند تا از عوارض و توابع آن در امان باشند.
ترکی افزود: در موقعیت فعلي بسياري نقد را برنميتابند و اگر خودشان هم آن را ناگزير تحمل كنند مريدان غيوري دارند كه آنها هرگونه نقدي را توهين به استاد و مراد خودشان ميپندارند. بخشي از اوقات من در سالهاي وبلاگنويسي صرف فحشخوردن از كساني شده كه نقدهاي اين بندۀ حقير را كه ابتدا در وبلاگ «فصل فاصله» منتشر ميشد توهين به اين و آن تلقّي ميكردند!
وی ادامه داد: البته من به اين اشخاص تا حدودي حق ميدهم چون، همانطور كه گفتم، سابقۀ سوء نقد ژورناليستي در كشور ما از ارزش نقد تا حدود زيادي كاسته و در محيطهاي علمي ما، بهخاطر همين سابقه سوئي كه نقد ژورناليستي در ميان ما دارد، گاهي نوشتن نقد يك عمل «شنيع غيراخلاقي» و نوعي شهرتطلبي و «گيردادن» به ديگران و مچگيري و ضايع كردن اجر ديگران تلقي ميشود كساني هم از قديم انتقاد را برخاسته از عقده روحي و رواني كساني دانستهاند كه در نوشتن و خلق آثار اصيل ناتوانند!
این نویسنده افزود: من به استادان دانشگاه حق ميدهم كه چندان سراغ نقد نروند. تلقي هياتهاي مميزه در دانشگاهها از مقالات نقدي، نيز چيزي از قبيل معرفي يك اثر و از لحاظ اعتبار در حد مقالات مروري يا حداكثر ترويجي است. از اينرو مقالاتي كه با رويكرد نقد نوشته ميشود در ارتقاي استادان تاثيرچنداني ندارد و حتي ممكن است بنا به ملاحظاتي امتياز منفي هم شمرده شود!
ترکی اضافه کرد: مكرراً پيش آمده كه برخي دوستان دلسوز از سر خيرخواهي بنده را از نوشتن نقد نهي كردهاند و گفتهاند خوب است همين مطالب را بهعنوان يك مقاله علمي مستقل بنويسي و براي خودت دردسر درست نكني.
وی یادآوری کرد: در واقع بعضي نشريات دانشگاهي از انتشار آثار منتقدانه شانه خالي ميكنند. چندي پيش يك ناشر رسمي دانشگاهي كتاب مرا به دليل وجود ملاحظات نقدي در آن و به اين دلیل كه ممكن است باعث رنجش فلان استاد و فلان مولّف بشود رد كرد. آنها به من گفتند كتاب شما هيچ اشكالي ندارد و بسيار مفيد و سودمند هم هست اما چون ممكن است باعث دلخوري اشخاص محترمي بشود از چاپ آن معذوريم و خود من هم البته حق را به آن ناشر محترم دادم!
ترکی عنوان کرد: به هر حال تا اين تلقيها اصلاح نشود ما نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه نقد و نقد ادبي در كشور ما شكوفا شود و تا نقد ادبي شكوفا نشود ما همچنان در چنبره مشهورات اسير خواهيم ماند و روشنفكران ما همچنان بر اسبهاي بازنده شرط خواهند بست و ما هر روز بر سر انديشههاي منسوخ، از قبيل فلان مكتب فكري وارداتي و ...- گريبان يكديگر را خواهيم گرفت و اين بازي همچنان ادامه خواهد يافت.
وی افزود: بدون شكوفا شدن نقد سالم تحول در زمينه علوم انساني هم كه دغدغه اصلي دلسوزان فرهنگي ما در اين سالهاست به جايي نخواهد رسيد و از هيچ سمينار و شورا و كميتهاي هم به تنهايي در اين زمينه كاري ساخته نيست.
محمدرضا ترکی، شاعر، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و منتقد ادبی، سال 1341 در آبادان متولد شد. از وی تا کنون کتابهای زیادی در قالب شعر و پژوهش منتشر شده است. از آن جمله میتوان به «پارسای پارسی»، «از واژه تا صدا»، «پرسه در عرصه کلمات»، «فصل فاصله»، «خاکستر آیینه»، «تاریخ و تطور علوم بلاغت» و «هنوز اول عشق است» اشاره کرد.
نظر شما