چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۱
مؤلف کتاب «فیلون اسکندرانی، مؤسس فلسفه دینی»: نوشته‌های فارسی درباره فیلون یا درخور توجه نبودند یا نادرست بودند

دکتر رضا گندمی نصرآبادی که کتابش ــ «فیلون اسکندرانی مؤسس فلسفه دینی» ــ در رشته «فلسفه» رتبه «شایسته تقدیر» را در شانزدهمین همایش «کتاب سال حوزه» به‌ دست آورد، می‌گوید: در مغرب‎زمین آثار بسیاری درباره افکار و نظرات فیلون نوشته شده است. این در حالی است که در سنت کلامی و فلسفی ما با این که فیلون اسکندرانی نامی آشناست، توجه چندانی به آرا و افکار او نشده است و مطالبی که گاه جسته‎وگریخته در برخی منابع آمده‎اند، چندان درخور توجه نیستند؛ به‎ویژه آن که گاه اطلاعاتی نادرست به خوانندگان می‌دهند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ــ نیره دوخائی: پس از اعلام اسامی برگزیدگان شانزدهمین همایش «کتاب سال حوزه»، نام کتاب «فیلون اسکندرانی مؤسس فلسفه دینی» در میان این آثار دیده می‌شد و مؤلف آن ــ دکتر رضا گندمی نصرآبادی ــ در رشته «فلسفه» رتبه «شایسته تقدیر» را به‌ دست آورد.

رضا گندمی نصرآبادی، فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران است. از این مؤلف، مترجم و پژوهشگر تاکنون چندین کتاب‌ به چاپ رسیده است که از جمله آنها می‌توان «‎رویکردهای مختلف به پلورالیزم دینی (به سوی الاهیات ناظر به همه ادیان)»، «‎معمای جدید استقراء» و «واقعیت، افسانه و پیش‌بینی» را نام برد.

به بهانه برگزیده شدن کتاب «فیلون اسکندرانی مؤسس فلسفه دینی» در همایش «کتاب سال حوزه» به گفت‌وگو با این نویسنده پرداختیم تا درباره کتاب، شخصیت فیلون اسکندرانی (25 ق.م. ــ 50 م.) و آرای وی بیشتر بدانیم.

ــ در ابتدا اگر امکان دارد برای آشنایی بهتر مخاطبان، درباره «فیلون اسکندرانی» و شخصیتش بگویید.
فیلون پایه‎گذار فلسفه دینی در قلمرو ادیان ابراهیمی و به تعبير هانري کربن «فلسفه نبوي» است که پيوندی عميق با فرشته‎باوري دارد. او در شکل‎گیری فلسفه مسیحی و به تبع آن فلسفه اسلامی و یهودی نقشی به‌سزا داشته است. فیلون نخستین اندیشمند دینی است که در صدد جمع و توفیق میان دین و فلسفه برآمده است و در این زمینه راه‎حل‌هایی درخور توجه پیشنهاد کرده که در سده‌های متمادی با پاره‌ای جرح و تعدیل، کانون توجه اندیشمندان مسیحی، مسلمان و یهودی قرار گرفته است. او برای نخستین‎بار در کنار عقل ــ البته بی‎ آن که از ارزش و منزلت آن بکاهد ــ از منبع دیگری یاد کرد که استناد به آن پیشینه نداشته است. فیلون علاوه بر منابع فیلسوفان و نیز آرا و افکار ایشان به کتاب مقدس و آموزه‎های پیامبران عبرانی نیز تمسک کرده است. از این‌رو با تلاقی این دو رودخانه سرشار، مطالب و موضوعاتی جدید برای نخستین‎بار مطرح شد. برای نمونه، مساله نسبت و رابطه دین و فلسفه، عقل و وحی برای یونانیان مطرح نبود، بلکه برای بار اول، فیلون اسکندرانی آن را مطرح و درباره‎اش مطالبی را ارائه کرد که همچنان دست‎مایه کار متفکران ادیان ابراهیمی است. البته پیش از او، برای برخی متفکران یونانی رابطه و نسبت فلسفه با اسطوره ــ دین عامیانه یونان باستان ــ و یا نسبت علوم مقدماتی (از قبیل ریاضیات و هیات) با فلسفه مطرح بوده است.

فیلون با در اختیار داشتن منبع وحیانی، مسائل فلسفی را به گونه‌ای متفاوت تقریر و صورت‎بندی، و در نتیجه راهکارهایی گاه متفاوت با فیلسوفان یونانی ارائه کرد. ازاین‎رو می‌توان او را به‎حق مؤسس فلسفه دینی نامید. کم‎وبیش همه ما با نظراتی روبه‎رو می‌شویم که گفته‎اند آنها را نخستین‎بار فیلون مطرح کرده و از طریق او به الهیات و فلسفه‌های دینی راه یافته ‎است.
 
ــ لطفاً برای نمونه‌ برخی از این نظرات را بفرمایید.
در این‌باره به هفت مورد اشاره می‌کنم:
1. الهیات سلبی هرچند ریشه در تیمائوس افلاطون دارد و در کتاب مقدس به منزله منبع الهام فیلون، مطالب پراکنده بسیاری را درباره‎اش می‎توان یافت (البته در کنار آیات بی‎شماری که از اوصاف انسان‎انگارانه خدا حکایت دارند)، برای نخستین‎بار توسط فیلون به صورت منقح و مستدل مطرح شد. فیلون بود که همه زوایای پیدا و پنهان الهیات سلبی را از نظر گذراند و آیات موهم انسان انگاشتن یهوه و خدا را به تأویل برد و از این نظر نیز منبع الهام سرشاری برای متفکران دینی بعدی قرار گرفت. او برای نخستین‎بار با تفکیک ماهیت خدا از وجودش، بر شناخت‎‎ناپذیری و نیز وصف‎‎ناپذیری ماهیت خدا تأکید کرد، و بنای گونه‎ای الهیات سلبی را گذاشت. نشان دادن تأثیر فیلون بر فیلسوفان و عارفان ادیان ابراهیمی و نیز فلوطین در این زمینه، چندان دشوار نیست.
 
2. نظریه لوگوس در فلسفه فیلون، نقشی محوری دارد. فیلون برداشتی از لوگوس به دست داد که از برداشت رایج در فلسفه یونان متمایز بود و بستری درخور برای نویسنده انجیل چهارم فراهم آورد.
 
3. تأویل کشفی و ذوقی، سخت کانون توجه فیلون بود. بیش از نیمی از آثار او، به تأویل کتاب مقدس اختصاص یافته است. او در این زمینه، پیشگام همه عارفان شمرده می‌شود. فیلون گزارش‌ها و حکایات کتاب مقدس را بر پایه سوانح نفس آدمی و هبوط و صعود آن تفسیر و آنها را رویدادهایی معنوی و فراتاریخی دانسته است. چنان‎که در زمانه ما افرادی چون یونگ، هامان و هانری کربن در این راه گام برداشته‌اند. ازاین‎رو اعتقاد به دولایه بودن متون دینی و ارائه تفسیر تمثیلی به مدد فلسفه یونانی به منظور کشف حجاب از چهره متون، یکی از ابتکارات فیلون است. به ‎عبارت ‎دیگر در قلمرو آموزه‎های باطنی و تأکید بر باطنی‌گری نیز تأثیر فیلون بر اخلافش مشهود است. هانس لوی با توجه به این نکته، فیلون را نخستین روان‎شناس دین دانسته است.
 
4. نخستین اصول اعتقادات را فیلون تدوین کرد و درست به همین دلیل هری برت بوسه ــ اسلام‎شناس آلمانی ــ او را نخستین الهی‎دان معرفی کرده است.
 
5. فیلون بر خلاف افلاطون و ارسطو که نامتناهی را نقص، و متناهی را کمال می‌دانستند، نامتناهی را کمال می‌دانست و بر نامتناهی بودن خدا تأکید می‌کرد. وی از این جهت پیش‎قراول متفکرانی همچون دکارت و دانز اسکوتوس به شمار می‌آید.
 
6. افلوطین در برخی موضوعات از فیلون الهام گرفته است که از آن جمله‎اند: الف) تثلیث، ب) ضرورت وجود واسطه و میانجی میان واحد و کثیر، ج) اعتقاد به لوگوس همچون صادر اول و نیز محلی که ایده‌ها در آن جمع می‌شوند، د) تبیین ارتباط خدا و عالم با استعاره نور، ه) تأکید بر کمال بودن امر بی‎نهایت. بنا بر گفته فرفوریوس، فلوطین شاگرد آمونیاس ساکاس بوده است، و باز همو به ما می‌گوید که آمونیاس ساکاس اهل اسکندریه، و مسیحی بوده و از آنجا که جمع فلسفه و مسیحیت را امکان‎پذیر نمی‌دانسته، مرتد شده است. آمونیاس ساکاس، حتی اگر ارتدادش بنا بر نقل فرفوریوس درست باشد، به‎یقین عقایدی داشت که مأخذی جز کتاب مقدس نمی‌توان برایشان تصور کرد. بنابراین حتی اگر فلوطین مستقیم به آثار و آرای فیلون اسکندرانی دسترس نداشته، دست‎کم از طریق استادش آمونیاس ساکاس با آرا و نظرات فیلون آشنا بوده است.
 
7. فیلون در بحث خلقت، اراده آزاد، مشیت الهی و مسائلی از این دست، نظرات ویژه خود را داشته و بر اندیشمندان ادیان ابراهیمی و حتی بر دکارت، تأثیر بسیار گذاشته است.
جروم ــ مترجم لاتینی کتاب مقدس موسوم به وولگات ــ با علم به این که فیلون در اصل، یهودی است، او را به دلیل سهم به‌سزا و بی‎‎مانندی که در تحکیم مبانی مسیحیت داشته است، در صدر فهرست آبای کلیسا قرار داد. برخی از آبای کلیسا همانند کلمنت اسکندرانی و آمبروز حتی در تعابیر و عبارت‎پردازی‎های خود نیز از او تقلید کرده‌اند. میرچا الیاده حال و هوای عرفان مسیحی را در ادوار اولیه، بیشتر متأثر از عهد جدید و گرایش‌های یهودی یونانی‎مآب ــ به‎ویژه الهیات فیلون یهودی ــ می‌داند. هانس لوی، گودیناف و تنی چند از فیلون‎شناسان، فیلون را عارف می‌دانند. دکتر نصر نیز در کتاب سه حکیم مسلمان می‌گوید در نوشته‌های ابن‎عربی نظراتی را می‌یابیم که به رواقی‌ها و فیلون و نوافلاطونیان تعلق دارند. هگل در درس‎گفتارهای خود در باب تاریخ فلسفه، به بن‎مایه‌های شرقی فکر فیلون اشاره کرده است. به نظر او، فیلون هنگامی که از خدا به منزله نور اولیه ازلی یاد می‌کند، به شیوه کاملاً شرقی سخن می‌گوید. میلز نیز به‎تفصیل به این مطلب پرداخته است که البته این ادعا خود می‌تواند سرآغاز بحث‌های بسیار باشد.

 
 ــ به نظر شما کدام یک از ویژگی‌های این کتاب، آن را شاخص و برجسته می‌کند؟
به‌نظر می‌رسد تحقیق درباره افکار فیلون و نیز آشنایی با آثار وی از این جهات می‌تواند اهمیت داشته باشد:

الف) آشنایی با دیدگاه‎هایی که در پایان دوره هلنیستی و آغاز دوره رومی به‎ویژه تاریخ رواقیگری، افلاطونی میانه و نوافلاطونی مطرح بوده‎اند.
ب) مطالعه دیاسپورا و آوارگی قوم یهود در دوره باستان.
ج) آثار فیلون، از منابع مهم پژوهش درباره کنیسه‌های دیاسپورا در دو قرن پیش از میلاد به شمار می‎آیند که حاصل سفر او به رم هستند.
د) مطالعات مربوط به کتاب مقدس و ترجمه هفتادی.
ه) مطالعه سرآغازهای مسیحی و ارتباط میان عهد جدید و محیط اجتماعی‌ـ‌فرهنگی‎ای که این کتاب مقدس در آن تدوین یافته است.
 و) بسط و تکامل مطالعات مربوط به آبای کلیسا و نیز تأثیراتی که از فیلون پذیرفته‌اند.
 ز) مطالعه طومارهای قمران که در قرن بیستم کشف شدند. بی‎تردید آثار فیلون، به‎ویژه رساله درباره زندگی عارفانه می‌توانند کمکی بزرگ برای فهم این طومارها باشند.
 ح) مهم‎تر از همه، تحقیق و پژوهش در آثار و افکار فیلون، راه را برای مطالعات تطبیقی در حوزه ادیان سامی (در قلمرو‌های الهیاتی، فلسفی و عرفانی) فراهم می‌سازد؛ چراکه او بنیان‎گذار و مؤسس فلسفه دینی است. بی‎تردید تحقیقات بی‎شماری که در قرن اخیر درباره فیلون انجام گرفته‎اند، به‎خوبی زمینه این کار مهم را فراهم آورده‎اند.

در مغرب‎زمین آثار بسیاری درباره افکار و نظرات فیلون نوشته شده است. برای نمونه افرادی همچون امیل بریه، ولفسون، گودیناف، وینستون، رونیا و دیگران هر یک به نگارش یک یا چند کتاب مستقل اقدام کرده‌اند و این در حالی است که در سنت کلامی و فلسفی ما با این که فیلون اسکندرانی نامی آشناست، توجه چندانی به آرا و افکار او نشده است و مطالبی که گاه جسته‎وگریخته در برخی منابع آمده‎اند، چندان درخور توجه نیستند؛ به‎ویژه آن که گاه اطلاعاتی نادرست به خوانندگان می‌دهند.
 
ــ چرا این موضوع را برای نگارش کتاب انتخاب کردید؟
آشنايي بنده با آرا و افکار فيلون و تأثير عميقي که وي بر انديشمندان پس از خود گذاشت، به مقاله‎اي باز مي‎گردد که بنا بود درباره ديدگاه يوستين شهيد، کلمنت اسکندراني و اوريگن در باب نسبت عقل و وحي ارائه کنم. در حين تحقيق بارها با نام فيلون و تأثير وي بر افراد يادشده روبه‎رو شدم؛ به گونه‎اي که مشاهده کردم آنان حتي بسياري از عبارات خود را از فيلون به عاريت گرفته‌اند. به همين دليل از پرداختن به مصب روي گردانده، به سرچشمه روي آوردم و نيک دريافتم که «هزار باده ناخورده در رگ تاک است».
 
فيلون به منزله نخستين انديشمند ديني، گام‎هایی استوار در راه جمع و توفيق ميان دين و فلسفه برداشت و پيشنهادهایی پذیرفتنی براي برون‎رفت از اين مشکلات ارائه کرد که همچنان دست‎مايه انديشمندان اديان ابراهيمي است. هرچه جلوتر رفتم به جايگاه والا و اصيل وي در تاريخ فلسفه، به‎ویژه فلسفه ديني بيشتر واقف شدم و به يک‎باره گستره پژوهش خود را فراخ ديدم. با علم به شيفتگي و دل‎دادگي فیلون نسبت به افلاطون و اين که افکار او در پاره‎اي موارد همچون ساير انديشمندان ــ به تعبير وايتهد ــ در جنب افکار افلاطون حاشيه‎اي بيش نبود، دریافتم در بسياري موارد مطالبی بديع و درخور توجه ارائه کرده که الهام‎بخش انديشمندان ديني بوده‎ است؛ چه آنکه او به خاطر دغدغه توأماني که نسبت به دين و فلسفه داشت، با مشکلاتي دست‌به‌گريبان بود که پيشينه‎اي نداشتند.
 
ــ اثر شما چه ویژگی نسبت به دیگر آثار منتشرشده با این موضوع دارد؟
نظر به این که تاکنون کتاب مستقلی درباره فیلون منتشر نشده است، معرفی فیلون به عنوان مؤسس تفکر دینی در حوزه ادیان ابراهیمی به‌تنهایی می‌تواند دلیل خوبی برای انتشار اثر حاضر باشد. در این کتاب چنین مشخصه‌هایی به چشم می‌خورد: جامعیت، استناد به آثار خود فیلون و شارحان به‌نام وی، مساله‌محوری و روشمند بودن.
 
ــ لطفاً درباره این مشخصه‌ها بیشتر توضیح دهید.
در این کتاب کوشیده‎ایم با محور قرار دادن نظریه لوگوس به منزله شاه‎بیت افکار فیلون، گامی کوتاه در توصیف و تبیین افکار او برداریم تا از این طریق، بستری شایسته برای مطالعات تطبیقی در سپهر تفکر ادیان ابراهیمی فراهم آید. بررسی آرا و افکار فیلون با محوریت نظریه لوگوس در میان اندیشمندان غربی و فیلون‎شناسان به‌نام پیشینه‌ای ندارد و برای نخستین‎بار پژوهش حاضر متکفل این بحث شده است. به نظر نگارنده، علاقه توأمان فیلون به فرهنگ و فلسفه یونانی از سویی و دل‎دادگی و شیفتگی او به سنت عبرانی از سوی دیگر، او را بر آن داشت تا در صدد جمع و توفیق آن دو برآید بی ‎آن که یکی را به سود دیگری به مسلخ ببرد. همه تلاش‌های فیلون را می‌توان بر این ‎اساس ارزیابی کرد. جمع عقل و وحی ــ و به ‎تعبیر دیگر: فلسفه دینی ــ به مشکلاتی دامن زد که پیشینه‌ای نداشتند. در واقع فیلون با طرح لوگوس به دنبال پاسخ‎گویی به چنین مشکلاتی بود، و درست به همین دلیل نظریه لوگوس را می‌توان دیدگاه محوری فیلون دانست.
 
ــ پرسش‌های اصلی این پژوهش چه هستند؟
به طور کلی این پژوهش بر آن است تا با استناد به رساله‌های فیلون و شارحان به‌نام او، پاسخ‎هایی درخور برای این پرسش‎ها فراهم آورد:

ــ فیلون چه جایگاهی در میان متفکران دارد؟
ــ آیا خود فیلون از یک یا چند مساله به منزله دغدغه اصلی خود ذکری به میان آورده است؟
ــ شارحان و مفسران فیلون چه مساله‌ای را مساله اصلی فیلون دانسته‎اند؟
ــ نظریه لوگوس چه جایگاهی در تفکر فیلون دارد؟
ــ چه مشکلاتی فیلون را ملزم به فرض واسطه‌ها یا لوگوس کرد؟
ــ اعتقاد به لوگوس کدام یک از مشکلات مابعدالطبیعی، معرفت‎شناسانه و اخلاقی را حل می‌کند؟
ــ لوگوس چه رابطه وجودی‎ای با خدا، جهان و انسان دارد؟
ــ فیلون با طرح نظریه لوگوس، تا چه اندازه بر مشکلات مورد نظر چیره شد؟
ــ آیا بدون اعتقاد به لوگوس می‌توان بر مشکلاتی که فیلون با آنها دست‎به‎گریبان بوده است، فایق آمد؟ راه‎حل‌ها یا نظریات جایگزین از چه قرارند؟

این پژوهش به روش تحلیلی و با در نظر گرفتن سه شأن برای لوگوس پی گرفته شده است: شأن وجودی یا مابعدالطبیعی، شأن معرفتی، و شأن کارکردی یا ارزشی. در شأن وجودی، نسبت لوگوس با خدا، جهان و انسان بررسی می‌شود ــ یعنی مجموعه مباحثی که می‎توان از آن با عنوان مباحث خداشناسی، کیهان‌شناسی و انسان‌شناسی نام برد. در شأن معرفتی، این پرسش مطرح است که چه چیزی ما را ملزم به فرض لوگوس می‌کند؟ در شأن کارکردی به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشیم که با فرض لوگوس چه مشکلاتی از میان برداشته می‌شود؟ بسیاری از پرسش‌های اصلی و فرعی‎ای را که پیش از این مطرح شدند، می‌توان در قالب روش پیش‎گفته بیان کرد؛ اما پاره‌ای از موضوعات، ارتباط وثیق و قابل دفاعی با آن ندارند. برای نمونه می‌توان به فصل هشتم اشاره کرد که در آن نظرات سیاسی و اخلاقی فیلون تبیین شده است. این پژوهش تقریباً به روش تحلیلی وفادار مانده؛ هرچند ترتیب این شئون، به عللی رعایت نشده است.
 
ــ این کتاب چه ساختاری دارد؟
در فصل نخست به‎اجمال به زندگی و نیز آثار فیلون پرداخته‎ایم و در فصل دوم جایگاه او را در فلسفه و ادیان ابراهیمی بررسیده‎ایم؛ به گونه‎ای که جایگاه فیلون را در فلسفه، یهودیت و مسیحیت روشن ساخته‌ایم‎ و درباره جایگاهش در اسلام، در فصل‌های بعد و ضمن هر موضوع به‎کفایت اشاره کرده‎ایم.
 
موضوع فصل سوم، محوریت لوگوس در تفکر فیلون و نیز تعابیر و کارکردهای لوگوس نزد فیلون است. در این فصل به‎اختصار دیدگاه فیلسوفان یونان و کتاب مقدس و نیز آثار یونانی‎مآب را آورده و سپس نظریه فیلون را مطرح ساخته‎ایم. با توجه به محوریت لوگوس در آثار فیلون، کوشیده‎ایم افکار پراکنده فیلون را ذیل عنوان «لوگوس» فراهم آوریم و برای جلوگیری از تکرار مطالب، توصیفات فیلون را به‎اجمال بیان کنیم؛ در فصل‌های بعد و به‎مناسبت، رفت‎وبازگشت‎هایی به آنها داشته‌ایم.
 
فصل چهارم درباره نسبت عقل و وحی یا فلسفه و دین است. ازآنجاکه فیلون آن دو را با هم جمع کرده و علاقه توأمان به آنها داشته است، با اتکا به دو منبع عقل و وحی به جمع‎بندی‎هایی رسیده که گاه متفاوت با جمع‎بندی فیلسوفان و نیز دین‎باورانی است که تنها به کتاب مقدس تمسک جسته‌اند. بنابراین پیش از ورود به دیگر مباحث ضرورت داشت که دیدگاه ایشان در این باره مطرح شود. در این فصل خوانندگان به‎خوبی در جریان وجه تسمیه کتاب قرار خواهند گرفت و به‎حق با نگارنده همراه خواهند شد که اگر بناست نقطه آغازی برای فلسفه دینی در نظر بگیریم، همانا تفکر فیلون اسکندرانی است. در این فصل، تأویل و تفسیر تمثیلی با اتکا به فلسفه نیز کانون توجه ویژه قرار گرفته است.
 
در فصل پنجم ذیل عنوان خداشناسی به مباحثی اشاره کرده‎ایم که برای نخستین‎بار فیلون اسکندرانی به آنها دامن زده است. برای نمونه می‌توان به اثبات خدا از طریق خدا، قوا یا اوصاف او، الهیات سلبی و نامتناهی بودن خدا اشاره کرد.
 
در فصل ششم مباحث کیهان‌شناسی را مطرح ساخته‎ایم؛ مباحثی که در آنها برای بار اول، نسبت قوانین طبیعت با معجزات، نظریه خلق از عدم، و وجود واسطه‌ها یا قوا یا کارگزاران پیش کشیده شده است. در فصل هفتم ذیل عنوان انسان‌شناسی، علاوه بر مباحثی که متفکران یونانی درباره نسبت بدن و نفس مطرح کرده‌اند، رابطه انسان و خدا را با رویکرد کاملاً عرفانیِ فیلون کانون توجه ویژه قرار داده‎ایم. دیدگاه او از این جهت، از دیدگاه فیلسوفان یونانی متمایز است.
 
در فصل هشتم نظریه اخلاقی و اندیشه‌های سیاسی فیلون را که ملهم از آموزه‎های فیلسوفان یونان و کتاب مقدس است، کانون بحث و بررسی ساخته‎ایم. البته او در مجموع در این قبیل مباحث جانب کتاب مقدس را گرفته است.

در فصل نهم به مباحث فرجام‎شناختی توجه کرده‎ایم. ناگفته پیداست که فیلون بیشتر به «تَنَخ» یا اسفار پنج‎گانه به‎ویژه سفر پیدایش و خروج تمسک کرده است. نگاهی گذرا به رساله‌های تفسیری و تأویلیِ وی مؤید این نکته مهم است. او به‎ندرت به کتاب‌های پیامبران و نوشته‌ها استناد کرده است؛ درحالی‎که بیشتر مباحث فرجام‎شناختی و مربوط به آخرالزمان (پایان این دنیا و نیز دنیای دیگر) در کتاب‌های پیامبران ــ به‎ویژه در اسناد معروف به اسناد هخامنشی یعنی کتاب‌های دانیال، ارمیا، استر و ... ــ آمده‎اند که بنا به روایتی از تأثیرات ایرانیان به دور نبوده‌اند. در عین حال فیلون درباره آخرالزمان و دوره ماشیَح یا مسیح موعود و حکومت مطلوب و آرمانی سخنانی گفته است. او به معنای ظاهری و تحت اللفظی واژه‌های بهشت، جهنم، انهار جاریه، ثواب و عقاب و موضوعاتی از این دست‎ کمتر توجه کرده است. در پایان کوشیده‎ایم با در نظر داشتن فرضیه و پرسش‌های مطرح‎شده، فرایند پژوهش و نتایج برآمده از آن را بار دیگر همراه خوانندگان مرور کنیم.
 
ــ نگارش این اثر چه مدت به طول انجامید؟
تألیف این کتاب چیزی حدود دو سال طول کشید.
 
ــ در حال حاضر چه اثری را در دست پژوهش و یا تألیف دارید؟
این‌ روزها کتابی با عنوان «یهودیت و تکثر ادیان» را آماده چاپ دارم و در صدد تدوین کتابی درباره روش‌شناسی در مطالعات تطبیقی (در حوزه فلسفه) هستم.

برای آشنایی بیشتر با این کتاب، دو مطلب «رابطه فلسفه و دین در اندیشه فیلون/ نگاهی به کتابی تازه از دانشگاه ادیان و مذاهب» و «کتابی برای موسس فلسفه دینی/ معرفی آثار برگزیده کتاب سال حوزه» را که در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) منتشر شده‌اند، بخوانید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها