گفتوگو با مولف «کتاب کبریت ایران»
مهدی صادقی: کبریت تاثیر بسیاری بر فرهنگ عمومی در دوران مشروطه و پس از آن گذاشت/ داستان کبریت شاهنشاهی و کبریت مشروطه
مهدی صادقی نویسنده «کتاب کبریت ایران» در این کتاب نوشته است که کبریت در دوره استبداد ناصرالدین شاهی فراگیر نشد اما در دوران مشروطیت عمومیت پیدا کرد. کبریت در دورانی نیز با شعارهایی چون «حب الوطن من الایمان» که روی بدنهاش درج میشد تاثیر بسیاری بر فرهنگ عمومی مردم از دوران مشروطه به بعد گذاشت.
چه دلایلی باعث شد تا به سمت پژوهش درباره این موضوع بروید؟ به نظر نمیآمد این حوزه اینقدر گسترده جای کار داشته باشد!
شخصا به کبریت علاقه خاصی دارم و سالهاست که کبریتهای ایرانی و خارجی را کلکسیون میکنم و تقریبا مجموعه کاملی از کبریتهای قدیمی ایرانی دارم. تاریخ کبریت همیشه برایم سوال بوده که از کجا و کی این مساله و موضوع در ایران جدی شد. تنها منبعی که در این موضوع وجود داشت، کتاب کوچکی بود که سال 1345 زندهیاد «مهدی سیدی» در 18 صفحه تالیف و منتشر کرده بود. زندهیاد سیدی که خود یکی از کلکسیونرهای بزرگ کبریت بود، بسیار گذرا و مختصر در این کتاب تاریخ کبریت در ایران را مطرح کرد. هرچند که این کلکسیونر از روی علاقه این کتاب را نوشت ــ و البته نسبت به زمان خود کار خوبی است ــ اما به هر حال این کتاب کامل نبود.
این مسائل باعث شد تا من چند سالی در این موضوع به صورت جدی کار کرده و مطالعاتی انجام دادم. پس از تالیف کتاب «حاتمی در امتداد فردوسی» و پس از نمایشگاه کتاب سال گذشته بود که یادداشتهای پراکنده را دستهبندی کرده و به مرور آن را کامل کردم. از خرداد سال گذشته (1393) تالیف دو کتاب را همزمان جلو میبردم: یکی کتاب تحلیل فیلم «جنگل آسفالت» بود که در دی سال گذشته منتشر شد و دیگری هم «کتاب کبریت ایران» که اکنون منتشر شده است. من در این کتاب تا آنجا که در توانم بود ورود کبریت به ایران را ریشهیابی کردم.
در این کتاب اشاره شده که کبریت از دوره ناصرالدین شاه وارد ایران شد، اما جای چندانی در زندگی ایرانیان پیدا نکرد؛ تا اینکه پس از مشروطه مصرف کبریت فراگیر شد. چه دلایلی باعث این جریانات شد؟
کبریت از سال 1275 قمری یعنی از اواسط دوره ناصری برای نخستین بار به ایران وارد شد، که ابتدا اعیان و اشراف از آن استفاده میکردند و در اصل این کالا برای آنها جایگزین «سنگ آتشزا» شد، اما اشرافیت خود را داشت. با ورود سیگار به ایران مصرف کبریت بیشتر شد، اما به دلیل آنکه هنوز در داخل کشور تولید نمیشد، کالایی گران و کم و بیشتر لوکس محسوب میشد. هرچند که به اندازه خود سیگار لوکس و اشرافی نبود. در 1308 قمری نخستین کارخانه کبریتسازی توسط امین الدوله و با مشارکت روسها راهاندازی شد، اما این مساله نیز باعث فراگیری آن نشد.
اگر به خاطرات و نامهها و یادداشتهای آن زمان هم مراجعه کنید، هنوز رد پای پُر رنگی از کبریت نیست. در دوره مشروطه که کبریتسازیهای دستی در تبریز شکل گرفت، از فضای خالی روی بدنه قوطی کبریتها برای درج شعارهای میهندوستانه و میهنپرستانه استفاده میشد. این کار کمک کرد تا کبریت در نظر مردم نه تنها به عنوان یک وسیلهای صرفا لوکس محسوب نشود، بلکه هویت یک کالای مصرفی را پیدا کرده و در ادامه حتی به یک رسانه مبارزاتی نیز تبدیل شود. میرزاحسین واعظ نیز کبریتهایی تولید میکرد که روی آن شعارهایی چون «ایران خزانه بکر است» یا «حب الوطن من الایمان» درج میشد. بر این اساس من معتقدم که کبریت دروه ناصری فراگیر نشد اما کبریت مشروطیت عمومیت یافت.
پس به عبارتی یک دلیل فرهنگی باعث شد تا مصرف کبریت عمومیت پیدا کند؟ و البته این کالا پس از آنکه مصرفش عمومی شد، دین خود را به فرهنگ ادا کرد.
کبریت هم سن و سال برخی کالاهای مدرن دیگر از جمله برق، تلفن، تلگراف است که برای ایرانیان یادآور زندگی جدید بود. میدانید که نخستین سیمکشی تلگراف در ایران هم همان سال 1275 قمری صورت گرفت. کبریت اگرچه در دوره ناصری به ایران آمد، اما در دوره مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه جایگاه خودش را یافت. در کتاب هم اشاره کردهام که حدودا 30 سال طول میکشد تا از مصرف در مطبخخانه، به قرار گرفتن در جیب برسد، حتی جیب نخستوزیر! فراگیری کبریت در ایران با ورود سینما همدوره است.
عجیب است که این کالا باتمام کوچکی و شاید ناچیزی الان خود، در دوران حضور خود در ایران در حد یک کالای استراتژیک اهمیت داشته و ابعاد مختلفی نیز داشته است؟
موضوع کبریت بسیار وسیع است. کبریت زمانی کالای لوکس بود، اما در یک دوره حدود سی ساله به یک کالای استراتژیک تبدیل شد. کبریت از سویی با فرهنگ سر و کار داشت، به دلیل طرحهایی که روی قوطی آن درج میشد و از سوی دیگر یک کالای با صرفه اقتصادی بالا بود. در سال 1304 خورشیدی در ایران پنج کارخانه بزرگ وجود داشت که بیش از 50 کارگر داشتند. یکی از این کارخانهها، کبریتسازی «خویی» یا همان «ممتاز» بود که در کتاب «ایران بین دو انقلاب» به اشتباه کبریتسازی «خوی» یعنی شهر خوی ترجمه شده است. آن زمان کبریتها در قوطیهای چوبی تولید میشد و ویژگیهای خاص خودش را داشت. از اواسط دهه 1340 هم که کبریتهای مقوایی شکل گرفت. من در این کتاب ابتدا تاریخ ورود کبریت ایران را تالیف و تحلیل کرده ام. سپس کارخانههایی را که کبریتهای قوطی چوبی تولید میکردند ر ا معرفی و بررسی کرده ام و نمونههای این قوطی چوبیها را در کتاب آوردهام تا در تاریخ کبریت ثبت شود.
آیا تحقیق شما ادامه پیدا میکند؟ یا اینکه کار را با همین یک جلد به پایان رساندهاید؟
خیر، کار ادامه دارد و این کتاب جلد دیگری نیز خواهد داشت. قصد دارم در جلد دوم به دیگر انواع کبریتها از جمله کبریتهای بغلی (کتابی)، مقوایی، کبریت آشپزخانه و... بپردازم.
«کتاب کبریت ایران» نوشته مهدی صادقی با شمارگان هزار نسخه، 272 صفحه و بهای 35 هزار تومان از سوی انتشارات رسم روانه کتابفروشیها شده است.
مهدی صادقی، پژوهشگر هنر و مدرس دانشگاه است. به قلم او تاکنون کتابهایی چون «حاتمی در امتداد فردوسی: تحليل تاريخمحور بر هزاردستان علی حاتمی با نگاه به چندی از داستانهای شاهنامه»، «گرافیک و خلاقیت»، «گرافیک و سینما»، «کتاب چوبی گرافیک ایران»، «جنگل آسفالت»، «گرافيک و هلوژی: تمرينی برای خلاقيت در طراحی گرافيک» با همکاری زکیه رستمی و افسانه فیروزه، «سه: گزيده طرحهای مهدی صادقی درباره موسيقی» و «گوتنبرگ 555: منتخب پوسترهای طراحان گرافيک ايران» نام شماری از کتابهای منتشر شده مهدی صادقی است.
نظر شما