مهناز فتاحی، نویسنده کتابهای کودک و بزرگسال، از انتشار کتاب «لایکم کن» از سوی نشر پیکان برای نوجوانان خبر داد و گفت: فضای مجازی ازجمله دغدغههای امروز نوجوانان است که مشکلاتی را برایشان ایجاد کرده که باید به آن پرداخته شود.
این نویسنده ادامه داد: در کتاب «لایکم کن» سعی کردم در قالب داستانی جذاب روش استفاده درست از اینترنت و فضای مجازی را به نوجوانان آموزش دهم. این کتاب در قالب 22 فصل به هم پیوسته داستان دختری به نام رویا را بیان میکند که از طریق دوستانش به این فضا وارد میشود و ماجرا و مشکلاتی برایش بهوجود میآید.
وی به مخاطبان این کتاب اشاره کرد و گفت: سعی کردهام این کتاب را طوری بنویسم که مخاطب آن هم نوجوانان باشند و هم والدین آنها. خواندن این کتاب به بهبود ارتباط بچهها با والدینشان کمک میکند. والدین با مطالعه این کتاب میتوانند با نکات قابل توجهی آشنا شوند. همچنین خواندن این کتاب میتواند برای معلمان و اولیای تربیتی مدارس هم مفید باشد زیرا معمولا بزرگترها هم در مواجهه با علاقهمندی و گرایش زیاد نوجوانان به فضای مجازی درگیر مشکلاتی میشوند که این کتاب آنها را حل کرده است.
نویسنده کتاب «فرنگیس» ادامه داد: با نوشتن کتاب «لایکم کن» میخواستم به مخاطبان بگویم که ورود به فضای مجازی الزاما بد یا خوب نیست؛ نحوه استفاده ما از این فضاها است که خوب بودن یا بد بودن آنرا برای ما مشخص میکند.
فتاحی به پیامهای کتاب «لایکم کن» برای مخاطبان اشاره کرد و گفت: پیام این کتاب به والدین این است که بهتر است نحوه استفاده از فضاهای مجازی را بیاموزند و از فرزندانشان عقب نمانند و در کنار آنها و دوستشان باشند. پیام کتاب به نوجوانان هم این است که از این فضا و امکاناتی که در اختیار دارند به درستی استفاده کنند و به نظر والدینشان احترام بگذارند و بدانند که آنلاین واقعی فقط خداوند است.
وی گفت: این کتاب را به نشر پیکان تحویل دادهام و در حال سپری کردن مراحل نهایی آمادهسازی است و بهزودی منتشر میشود و در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد. علاوه بر این کتابهای دیگری هم در دست چاپ دارم که از آن جمله میتوانم به کتاب «فرنگیس» در حوزه دفاع مقدس و «پناهگاه بی پناه» خاطرات بازماندگان بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه اشاره کنم.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «چشمم روی صفحه مانیتور خیره مانده بود. قلبم میزد. دستم را روی قلبم گذاشتم تا شاید آرام شود. مینا خندید و در حالی که یک دستش را به شکمش گرفته بود انگشت اشارهاش را به طرفم گرفت و گفت: نگاش کن انگار جن دیده. این چه قیافهایه که به خودت گرفتی؟ بس کن امل.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: مینا خاموشش کن
دستش را روی شانهام گذاشت. بیخ گوشم گفت: دختر اینی که میبینی کامپیوتره و این چراغها و پنجرههایی که میبینی باز میشن آدمهایی هستن که دلشون میخواد با تو حرف بزنن.
از روی صندلی بلند شدم. سرم را تکان دادم. دستم را که به صورتم کشیدم خیس خیس بود. نگاهی به مینا انداختم و گفتم: میدونم که کامپیوتره. میدونم که این هم اینترنته اما قرار بود تو فقط کار با «ADSL» و قسمتهای خوبش رو یادم بدی. از این قسمتش خوشم نمیآد. خاموشش کن. زود باش بریم سر درسمون.
مینا روی صندلی نشست و گفت برو کنار بابا. نخواستیم یاد بگیری. حیف من که مخ کامپیوترم برای تو وقت بذارم. نخواه اصلا خودم کمی گشت میزنم ببینم دنیا دست کیه.
اخم کردم و گفتم: همیشه دنیا دست خداست. بس کن. الان مامان برمیگرده. میپرسه چکار کردید...»
مهناز فتاحی، نویسنده کتابهای کودک و بزرگسال، در سال 1347 متولد شد. نخستین داستانش در دوازده سالگی در مجلات به چاپ رسید. وی در سال 1374 به عنوان مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان کرمانشاه مشغول به کارشد. نخستین کتابش در سال 1387 با عنوان «طعم تلخ خرما» به چاپ رسید. فتاحی تا کنون آثار زیادی را منتشر کرده و جوایزی مانند جایزه کتاب فصل، جایزه چهارمین دوسالانه جشنواره پروین اعتصامی در اسفند 89 در بخش داستان نوجوان و جایزه جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان در بخش داستان نوجوان سال86 را دریافت کرده است. از جمله آثار او میتوان «طعم تلخ خرما»، «اردیبهشتی دیگر»، «قلب کوچک سپهر»، «دلم یک دوست میخواهد»، «قلک» و «قول مردانه» اشاره کرد.
نظر شما