به مناسبت سالروز قیام مردمی 17 شهریور
17 شهریور 1357 بر اساس خاطرات سیاسیون/ روحانی: رژیم مردمی را که کف خیابان نشسته بودند به رگبار بست
امروز در تقویم قیام 17 شهریور 1357 و کشتار جمعی از مردم به دست ماموران پهلوی نامگذاری شده است. به مناسبت این روز سراغ برگهایی از جلد نخست کتاب «خاطرات دکتر حسن روحانی»، «خاطرات آیتالله مهدوی کنی»، «خاطرات حجهالاسلام ناطقنوری» و «خاطرات محمد هاشمی» رفتیم تا از لابهلای این روایتها بیشتر به واقعه 17 شهریور بپردازیم.
انعکاس جمعه سیاه در رسانههای اروپا
دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران که در زمان انقلاب یکی از افراد فعال در تظاهراتها بود و در برخی موارد نیز سخنرانیهای پرشوری را ایراد کرده بود، درباره روز هفده شهریور و انعکاس آن مینویسد: «برخلاف انتظار در روز جمعه 17/6/1357 تهران با فاجعه بزرگی مواجه شد که همه رسانهها از آن به عنوان «جمعه سیاه» یاد کردند. در واقع بعد از تظاهرات عید فطر، رژیم تصمیم به حکومت نظامی در تعدادی از شهرها مثل تبریز، مشهد، قزوین، کرج، اهواز، قم، شیراز، اصفهان، آبادان، جهرم، کازرون و از جمله تهران میگیرد و در ساعت شش صبح 17/6/1357 آن را از طریق رادیو اعلام میکند. از آن طرف در راهپیمایی پنجشنبه 16/6/ 1357 در خیابان ژاله اعلام میشود که فردا صبح در اینجا تظاهرات خواهد بود. روز جمعه در خیابان ژاله خیابان نیروی هوایی (فرحآباد ژاله) خیابان هفده شهریور (شهباز) میدان شهدا (میدان ژاله) تظاهرات بزرگی با شرکت دهها هزار نفر شروع میشود که متأسفانه حدود ساعت نه صبح، مردم با رگبار مسلسل سربازان مواجه میشوند. حتی عده زیادی از مردم روی کف خیابان نشسته بودند که به رگبار بسته میشوند. مردم به ناچار پا به فرار میگذارند و تعداد زیادی هم به خانههای اطراف پناه میبرند. مردم عصبانی در سراسر تهران به تظاهرات و حرکت و برخورد میپردازند، ولی به هر حال، فاجعه بزرگ رخ میدهد. معروف بود که حدود سههزار نفر از مردم در میدان ژاله و خیابان نیروی هوایی و اطراف آن به شهادت رسیدهاند. ماجرای هفده شهریور نهتنها در روزنامهها بلکه حتی در رادیو و تلویزیونهای اروپا به صورت مفصل منعکس شد.» (ص 456)
هفده شهریور، زهر چشم رژیم از مردم بیگناه
آیتالله محمدرضا مهدویکنی(قدس سره) نیز در خاطرات خود شرحی از این روز آورده و با اشاره به رگبار بستن مردم میگوید: «وقتی حادثه واقع شد، مردم با ما تماس گرفتند که چه بکنیم؟ من خودم منزل بودم. دوستانی که در حول و حوش آن میدان بودند میپرسیدند مردم چه کنند؟ حمله کردهاند، شهدا و مجروحین هستند. اصل قضیه به یک معنا حرکت خودجوشی بود و در باطن به نفع انقلاب واقع شد. البته شهدا زیاد بودند، ولی روحانیت بنا نداشت که چنین حادثهای واقع شود. حدسی که آن زمان زده میشد (منهای اینکه آقای نوری اطلاعیهای داده بودند و مردم را دعوت کرده بودند) این بود که دستگاه میخواست از این جمع سوءاستفاده کند و شاید مایل بود چنین جمعی پیدا شود و زهر چشمی بگیرد و لذا آنها بدون اعلام قبلی، بهعنوان حکومت نظامی مردم را به رگبار بستند و فکر میکردند که این آخرین حرکتی است که مردم انجام میدهند و با این کار میتوانند مردم را به تسلیم وادار کنند و انقلاب را سرکوب کنند. شاید دستگاه از این نظر خوشحال بود، ولی انقلابیون به دنبال حرکت خود بودند و قهرا این هم مثل سایر موارد (که همگی به ضرر دستگاه تمام شد) آنجا هم به ضرر دستگاه تمام شد و جوش و خروش انقلاب، از سابق بیشتر شد و مردم نهتنها منکوب نشدند بلکه حرارت مردم بیشتر شد.» (ص 182)
هفده شهریور؛ آتش به قصد کشت
محمد هاشمی که در زمان واقعه هفده شهریور در خارج از ایران به سر میبرد، درباره انعکاس این رویداد در خارج از کشور آورده است: «از مهمترین وقایعی که ما را به افشاگری در مورد عملکرد رژیم شاه وامیداشت واقعه خونین 17 شهریور بود. این قیام بعد از قیام 15 خرداد، خونینترین حادثهای بود که در میدان ژاله قدیم (میدان شهدا) اتفاق افتاد؛ اعداد و ارقام شهدا یا کشتهشدگان بسیار متفاوت اما بالا اعلام شد و حتی تا چهار هزار نفر نیز اعلام شد. با این حال اطلاعات صحیحی در دست نداشتیم: از 91 نفر میگفتند تا چهار هزار نفر. به جهت فاصله زیاد، اخبار دیر میرسید. یکی از اخباری که رسیده بود حاکی از فرمان آتش شاه بود. همانند 15 خرداد، در 17 شهریور نیز شاه فرمان داده بود: «آتش به قصد کشت». بنابراین وقتی مردم تجمع کردند، مأمورین دیگر برای ترساندن مردم تیر هوایی نمیزدند و سر لولههای تفنگهایشان را از هوا به طرف مردم آورند. مردم برای اینکه زخمی نشوند، روی زمین خوابیده بودند و سینهخیز میرفتند.» (ص 206)
پیام یحیی نوری منجر به حادثه 17 شهریور شد
جلد نخست کتاب خاطرات حجه الاسلام ناطق نوری نیز اشاره کوتاهی به روز هفده شهریور دارد. وی درباره سخن شهید بهشتی در تائید اعلام روز هفده شهریور برای تظاهرات یک روز قبل از وقوع آن مینویسد: «همین روز شایع شد که «فردا 8 صبح، میدان شهدا(ژاله)» کسی از آقای بهشتی سؤال کرد: «فردا به میدان ژاله برویم یا نه» ایشان فرمود: «فردا از طرف جامعه روحانیت مراسمی نیست، اما هر کسی میتواند برنامه داشته باشد.» این برنامه از طرف آقای یحیی نوری تدارک شده بود که منجر به حادثه 17 شهریور شد.» (ص146 )
در زیرنویس همین صفحه درباره چگونگی برنامهریزی برای این روز از سوی یکی از روحانیون میخوانیم: حجتالاسلام والمسلمین عمید زنجانی در خاطرات خود متذکر شدهاند: «... در آخرین راهپیمایی میلیونی قبل از هفده شهریور، مرحوم شهید بهشتی اعلام کرد که راهپیمایی بعدی رسماً توسط جامعه روحانیت مبارز اعلام خواهد شد. راهپیمایی روز هفده شهریور توسط جامعه روحانیت اعلام نشده بود و علت آن هم این بود که جامعه روحانیت مبارز احساس میکرد که بعد از راهپیمایی بزرگ اربعین، رژیم ممکن است عکسالعمل نشان بدهد... منتها آقای آقاشیخ یحیی نوری، که آن زمان خانهاش نزدیک میدان ژاله یعنی میدان شهدای فعلی بود برای روز جمعه هفده شهریور راهپیمایی اعلام کرده بود...» (خاطرات حجتالاسلام عمید زنجانی، تدوین محمدعلی حاجیبیگی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1379، صص 183ـ184).
مطالعه این چند سطری که از خاطرات روحانیون استخراج شده، همگی حکایت از این دارد که از سوی روحانیون برای این روز تدارکی دیده نشده بود. از سویی رژیم که از تظاهراتهای پی در پی مردم به ستوه آمده بود نخست با اعلام حکومت نظامی تلاش در کنترل آنها داشت و پس از ناموفق بودن این برنامه، مردمی را که به خیابان آمده بودند به گلوله بست. البته برخی رجال معتقدند که خبر حکومت نظامی اعلام نشده بود و مردم از آن اطلاعی نداشتند. صرف نظر از مساله حکومت نظامی، ارقامی که درباره تعداد شهدای هفده شهریور نقل میشود بسیار متفاوت و این یکی از مواردی است که با گذشت سالها از این واقعه، هنوز درباره آن تحقیق جامعی صورت نگرفته و همچنان رقم اصلی شهدا در خاطرات منتشر شده از آن متناقض است.
نظر شما