نشست بررسی کتاب «شما که غریبه نیستید» برگزار شد
مرادی کرمانی: به دنیا آمدم تا نویسنده شوم/ طالبینژاد: داستانهای مرادی کرمانی دکوپاژ شدهاست
نشست تخصصی کتاب «شما که غریبه نیستید» با هدف نگاهی متفاوت به آثار و نوشته های هوشنگ مرادی کرمانی عصر دیروز در فرهنگسرای سرو برگزار شد. مرادی کرمانی در این نشست گفت: به دنیا نیامدهام که پزشک یا وکیل شوم. به دنیا آمدهام تا نویسنده شوم.
ابوالفضل درخشنده نویسنده و منتقد ادبی، در این نشست با بیان این که باید از هوشنگ مرادی کرمانی تشکر کنم که با قصه های مجید تفاوت نگارش قصه و داستان را به من یاد داد، اظهار کرد: شخصیت های قصه های مجید شخصیت هایی ایستا هستند و حوادث مستقل اند و بر روی هم تاثیر نمی گذارند و شخصیت مجید به همان گونه ای که وارد قصه شده، به همان شکل هم از قصه خارج می شود؛ اما معنا و مفهوم قصه را من با هنرنمایی قلم نویسنده تشخیص دادم.
وی ادامه داد: ویژگیهای فکر اولیه و مقدمه خوب داستانی را در تک تک نوشته های ایشان مشاهده کردم، جایی که عدم تعادل و قابلیت گسترش و احساس برانگیزی جزو ویژگی های فکر اولیه است. وقتی داستانی را می توانیم احساس برانگیز بدانیم که تصویر ذهنی داشته باشد و این تصویر ذهنی با توصیف ها شکل می گیرد که ابزار پرداخت داستان است. توصیف هایی که مرادی کرمانی ایجاد می کند بدون ایجاد وقفه در روند داستان، تصویر ذهنی هم به ما می دهد.
درخشنده همچنین گفت: نویسنده ای که فرهنگ لغات غنی و عامیانه و متناسب با شخصیت پردازی را دارد؛ از کلماتی استفاده می کند که من خواننده علاوه بر تصویرسازی ذهنی بتوانم لحن بیان کلمه توسط شخصیت داستانی را درک کنم. قلم او نیز بسیار ساده و در عین حال همراه با درون مایه است. هر کلمهای که او در آثارش آورده است، درون مایهای دارد. نویسنده نسبت به کارش شناخت و اشراف داشتهاست.
داستان های «مرادی کرمانی» سینمایی اند
احمد طالبینژاد نویسنده و منتقد سینما نیز در ادامه با اشاره به این که آثار مرادی کرمانی دارای جنبههای مختلف ادبی است، عنوانکرد: ترجیح دادم بیشتر بر جنبههای سینمایی و بصری آثار مرادی کرمانی متمرکز شوم. وقتی آثار او را بررسی میکنم، حسادت تمام وجودم را می گیرد. حسادت به این که چرا این داستان یا قصه را من ننوشتهام و چرا فیلمسازی این داستان را نمی سازد.
وی افزود: معمولا هم کسانی به سراغ ساخت داستانهای مرادی کرمانی میآیند که برخی از آنها اهلیت این آثار را ندارند. البته آثار مرادی کرمانی نمونههای موفق بسیاری دارند. از داستان های مجید گرفته تا مهمان مامان، چکمه و آثار نیمه بلند. اما چند اثر ناموفق هم از داستان های او ساخته شد. از جمله فیلم «گوشواره» که میتوانست شاهکار سینمایی باشد، اما این گونه نشد.
طالبینژاد اظهار داشت: مرادی کرمانی از نوجوانی عاشق سینما بود و در سینمای کرمان به عنوان تبلیغاتچی کار میکرد و همچنان هم این نویسنده پیوند خود را با سینما حفظ کردهاست. مرادی داستانهایش را به گونهای خلق میکند که همه تصویر روشنی نسبت به شخصیتها و آثارشان در ذهن دارند. داستانهای او بسیار سینمایی است و این ویژگی در «مهمان مامان» خیلی شدیداست و کتاب «ته خیار» نیز تقریبا این گونه است و برای اینگونه آثار نیاز به فیلمنامهنویسی وجود ندارد و دکوپاژ شده و یا آماده دکوپاژ است.
این منتقد سینمایی با طرح این پرسش که چه چیزی در آثار مرادی وجود دارد که هم نخبگان و هم مردم عادی را جذب می کند، گفت: ممکن است نویسندگان بهتری از او هم باشند، من خبر ندارم. ولی محبوبیت و جایگاه مرادی را در بین مخاطبان عام را ندارند. زبان ادبی او من را یاد جریان نئورئالیسم در سینمای ایتالیا می اندازد. در واقع داستانهای او نوعی نئورئالیسم در ادبیات ما هستند. آثار مرادی از جهاتی نزدیک به واقعگرایی در آثار محمود دولت آبادی و احمد محمود است. اما رویکرد آنها علاوه بر این که واقعگرا هستند به سمت ناتئورالیسم میرود. اما آثار مرادی کرمانی در عین تلخ و تکان دهنده بودنشان، هم ساده اند و هم بیانیه سیاسی نیستند.
وی با بیان این که مرادی کرمانی در امروز زندگی می کند و متوقف نشده است، عنوان کرد: نویسندگانی پیش و یا بعد از مرادی کرمانی بوده اند که در دورانی منجمد شده اند. بیشتر این افراد گرایش های سیاسی هم داشتهاند.
وی همچنین گفت: سه نفر در عرصه سینما و ادبیات ما ویژگی یکسانی دارند، یکی آقای مرادی کرمانی است در داستانهایش، یکی خانم مرضیه برومند است و دیگری کیومرث پور احمد و مانند این افراد بودن آسان به دست نمیآید.
شورای نویسندگان کودک «مرادی کرمانی» را کشف کرد
فروغ الزمان جمالی عضو شورای نویسندگان کودک و نوجوان و مترجم ادبیات کودک نیز در سخنانی با اشاره به این که شورا نویسندگان کودک 53 سال عاشقانه فعالیتکرد و هنوز هم عاشقانه کار میکند؛ اظهار کرد:یکی از کارهای مهم این شورا، کشف هوشنگ مرادی کرمانی بودهاست.
وی ادامه داد: شورای کتاب کودک دو بار مرادی کرمانی را به «دفتر جهانی کتاب کودک و نوجوان» معرفی کرد و او هم هر دوبار برای ما افتخار آفرین شد. دومین بار، در سال 91 که آثارشان را ارسال کردیم، فکر کردیم ممکن است آخرین بار باشد که فرصت داشته باشیم او را معرفی کنیم. چرا که وقتی داستان «آب انبار» را از مرادی کرمانی دیدیم، متوجه شدیم که دیگر آثارشان سمت و سوی بزرگسالان را میگیرد و البته از خوبی آثار او است که هم بزرگسالان و هم کودکان را جذب میکند.
مرادی کرمانی تاریخ ادبیات کودک را رسمی کرد
جمالی با تاکید بر این که هوشنگ مرادی کرمانی تنها سهمی پایدار در تاریخ ادبیات کودک نداشتهاست؛ عنوان کرد: او تاریخ ادبیات کودک را رسمی کرد. درست است که صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان نیز در تاریخ ادبیات کودک کشورمان فعالیتهای ماندگاری داشتهاند، اما مرادی کرمانی یکی از نخستین افرادی است که نویسنده حرفهای ادبیات کودک بود. ادبیات کودک را در آن زمان کسی قبول نداشت و هنوز هم خیلیها قبول ندارند. مرادی کرمانی نوجواننویسی است، که ویژگیهای تمام نوجوانان جهان را میداند و به همین دلیل هم آثارش ترجمه میشود.
وی تصریح کرد: شخصیت درست کردن در ادبیات کودک خیلی مهم است و او مجید را خلق کرده است. طنز در کار کودکان نیز خیلی سخت است و مرادی کرمانی طنز مداوم در کار کودکان دارد.
من همان کودکی هستم که در کویر گم شدم
در ادامه مراسم، هوشنگ مرادی کرمانی درباره این گونه نشست ها گفت: هر بار که می بینم دوستان میآیند و راجعبه من تعریف میکنند، یاد کوه هایی میافتم که از دور بزرگ و سر به فلک کشیده هستند، اما وقتی واردشان میشویم، میبینم چیز ویژهای نبودهاند. سالهاست کوه می روم و همیشه این نکته را میبینم. شاملو میگوید: «کوه با نخستین سنگ آغاز میشود و انسان با نخستین درد». در حقیقت به هیچ عنوان نمیتوانم بگویم که چرا و چگونه چنین آثاری خلق کردم. خداوند به من کمک کرد و من آن چه را که در طول زندگی به درون کشیده بودم، به قلم آوردم.
وی افزود: من به دنیا نیامده ام که ساختمان بسازم و یا وکیل و پزشک بشوم. به دنیا آمده ام که نویسنده شوم. حکایت من حکایت کودکیاست که به کویر میرود و گم میشود. من همان کودکی هستم که واردکویر زندگی شدم و مشکلات بسیاری داشتم. بیکسی، تنهایی و سختی و بسیاری از چیزهایی که شاید در داستانهای من آمده است. با وجود همه این وقایع، چه کردهام. آیا من به جامعه خدمت کردهام. همه کارهایی که کردهام برای چه کردهام. میخواستم چه کار کنم؟ میخواستم تنهایی ام را پر کنم؟ میخواستم از زندگی فرار کنم ، می خواستم مثل پدرم که بیمار روانی بود، نشوم و یا روزی در چنین جایی بنشینم و برایم کف بزنند و تشویقم کنند. من برای هیچ کدام از این ها این آثار را ننوشتهام، تنها میخواستم زنده بمانم. هنوز هم در سختترین موقعیتها قلم به دست میگیرم و مینویسم و آنجاست که در قصه گم میشوم و داستان خودم را مینویسم.
مرادیکرمانی با تاکید بر این که در آثارش بیش از هر نویسندهای به زندگی خود پرداختهاست، اظهار کرد: از همه چیز زندگیام برای روایت داستانها و قصههایم بهره گرفتهام. در آثارم دروغ نگفتهام، حتی چیزهایی که با تخیلم ساختهام، آنقدر باور کردهام که به این تبدیل شده که برای خواننده باورپذیر باشد. برای خودم بسیار سخت است که بگویم چگونه نوشتهام. بدترین شغلی که گاهی به من میدهند این است که معلم باشم و بگویم که چگونه مینویسم.
وی گفت: من قبل از این که کتابم نوشتهشود، تپش قلب داشتم و هر وقت افسرده میشدم این تپش قلب به سراغم میآمد و اذیتم میکرد. به بیمارستان میرفتم. ماهی یک دفعه اتفاق میافتاد. قبلش خیلی آزارم میداد. راستش میترسیدم. خانواده من هوای من را دارند و خانواده خوبی دارم.
نویسنده «قصه های مجید» همچنین گفت: استعداد نویسندگی چیزی نیست جز تخیل خیلی بالا و حافظه خیلی قوی و حس بیشتر از حد معمول آدمها و اینها را کسی نمیتواند یاد بدهد. ممکن است ریزه کاریها را بشود یاد داد اما معتقدم نویسندهها بیشتر شبیه سوسک هستند. سوسکها با شاخک هایش، همه چیز را و خطر را احساس میکنند. نویسندهها هم شاخک های حسی قوی دارند.
از حاشیه های این مراسم می توان به تاکید فروغ الزمان جمالی به حضور همسر و دختر هوشنگ مرادی کرمانی در مراسم اشاره کرد. این نویسنده از حضار خواست خانواده مرادی کرمانی را به پاس زحمات و تلاش هایشان تشویق کنند.
در بخشی از این مراسم هوشنگ مرادی کرمانی فرزند یکی از همکارانش به نام الوند بهاری را به روی صحنه دعوت کرد. الوند بهاری نیز متنی که برای سالروز تولد مرادی کرمانی نوشتهبود را خواند.
در پایان این مراسم، لوح تقدیری و هدیهای به هوشنگ مرادی کرمانی اهدا شد. مرادی کرمانی لوح تقدیر و هدیه خود را از دستان همسرش دریافتکرد.
نظر شما