کتاب «تاریخ مصور جنگ» نوشته جعفر شیرعلینیا، از منابعی است که میتوان شرح عملیاتهای مختلف دوران دفاع مقدس را به صورت موجز در آن مرور کرد. این کتاب، در واقع تلفیقی از کتابهای متنی، تصویری، اطلسگونه و اسنادی درباره تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و چگونگی انجام عملیاتهای مختلف در این زمینه است و از این رو کوشیده است تا نظر مخاطبان گوناگون کتابهای حوزه جنگ تحمیلی را جلب کند. همچنین خلاصه کتاب به سه زبان انگلیسی، فرانسوی و عربی در فصل پایانی کتاب آمده است.
حامد کفاش مدیر انتشارات سایان، در گفتوگو با ایبنا از پایان چاپ چهارم کتاب «تاریخ مصور جنگ» خبر داد و گفت: چاپ پنجم این کتاب با شمارگان پنجهزار نسخه و به بهای 72 هزار ریال زیر چاپ خواهد رفت.
شیرعلینیا در صفحه 124 تا 126 از کتاب «تاریخ مصور جنگ» که به عملیات شکست حصر آبادان میپردازد، نوشته است:
شیوه نو در جبهه ایران
«عراقیها عملیات فرماندهی کل قوا را تحلیل کردند و نقاط قوت حملهی ایران و نقاط ضعف خطوط دفاعیشان را بررسی کردند. این تحلیل نشانههای نگرانکنندهای برای عراق داشت، اما آنها همچنان معتقد بودند ایرانیها به دلیل ناتوانی فرماندهیشان تاکتیک و روش و تصمیم مشخصی ندارند. بین فرماندهان ایرانی هیچ هماهنگیای نیست. دستورات خمینی بر افراد ارتش، سپاه و بسیج موثر است و به آن عمل میکنند. اما دشمن طرح نظامی و آموزش درستی ندارد.
در جبههی ایران، عملیات فرماندهی کل قوا روحیهها را بالا برده بود و فرماندهان سپاهی ستاد عملیات جنوب با قدرت بیشتری طرح شکست محاصرهی آبادان را، که ماهها پیش طراحی کرده بودند، پی میگرفتند. طرحی که با مخالفتهای ظهیرنژاد، فرمانده نیروی زمینی ارتش و رییس جمهور، بنیصدر، مسکوت مانده بود. پس از برکناری بنیصدر، ظهیرنژاد هنوز فرمانده نیروی زمینی بود، اما نفوذ او کم شده بود چون آیتالله خمینی در حکم برکناری بنیصدر فلاحی را مامور انجام وظایف او در فرماندهی کل کرده بود. یعنی فلاحی موقعیت بالاتری نسبت به ظهیرنژاد داشت و فلاحی رابطهی خوبی با کلاهدوز، قائممقام سپاه، داشت.
در نتیجه ارتش و سپاه به هم نزدیکتر شدند پیروزی یا شکست ایران در عملیات بعدی میتوانست نقطهی عطفی در تاریخ جنگ باشد. منافقین پایتخت را امنکرده بودند و موج ترورها ادامه داشت و در تابستان آن سال تعداد زیادی از راهبران و مدیران رده یک کشور در ترور منافقین کشته شده بودند.
شکست وضعیت را بحرانیتر و شاید غیرقابل کنترل میکرد و یک پیروزی بزرگ میتوانست سرآغاز روزهای خوب برای جمهوری اسلامی باشد.
طرحی برای پایان محاصره
شناساییهای دقیق اطلاعات عملیات سپاه میگفت طرح شکست محاصرهی آبادان طرحی امیدوارکننده نیست. «ما دشمن را کاملا میشناختیم، حتی وقتی خمپارهای شلیک میکردند، میفهمیدیم مسئول قبضه شلیک کرده یا کسی دیگر. تعداد سنگرهای تیربار، محل دقیقشان و سرعت تعویض نگهبانها را هم میدانستیم. روحیهی نیروها در اوج بود. اگر سه نفر هم با هم جمع میشدند، ما را بازخواست میکردند که چرا حمله نمیکنید.» رحیم صفوی هم میگوید: «توانایی ما نیروهای ما بود که خود به خود در جبهههای مختلف شکل گرفته و اکنون پس از مدتها منتظر انجام عملیات بودند. آنان زمین منطقه را وجب به وجب میشناختند. طوری که هنگام عبور از زیر لولههای نفت میدانستند با عبور از چند تا لولهی دیگر به موضع موردنظر میرسیم.»
مهر 1360 همه در ایران منتظر شکست محاصرهی آبادان بودند. مردم، سپاهی و ارتشیها بعد از مدتها دفاع منتظر حملهای اساسی بودند. در جنوب منسجمترین لشکر، لشکر 77 خراسان بود که برخی درجهدارها و افسرهایش قبل از انقلاب با رهبران انقلاب مرتبط بودند. آنها آموزشهایشان را حتی دوران انقلاب هم تعطیل نکردند. هم راهی این لشکر برای پیروزی در عملیات بسیار مهم بود. 1500 جهادی هم شبانهروز کار کردند و 100 کیلومتر جاده ساختند و 120 کیلومتر خاکریز.
همچنین سرپناه برای گروههای پزشکی و اورژانس برای رزمندگان. به رزمندهها هم آب رساندند و ماشینهای در راه مانده را تعمیر کردند. حتی وقتی عملیات تمام شده بود، جهادیها باید بیست کیلومتر دیگر خاکریز میساختند تا عراقیها نتوانند از آن سوی کارون خودروها را بزنند.
ـ عملیات شکست محاصره آبادان
طرح عملیات چنین بود که رزمندهها همزمان از جبهههای مختلف به عراقیها حمله کنند تا در پایان عملیات هیچ عراقی و تجهیزات عراقی در شرق کارون نباشد مگر اسیر یا غنیمت.
تمرکز عملیات برمحور دارخوین و فیاضیه بود و حمله در محورهای ایستگاه هفت، ایستگاه دوازده و جبههی جاده ماهشهر. آبادان برای برهم زدن تمرکز دشمن بود. گروهی را مامور کردند پلهایی را که عراق روی کارون نصب کرده است منهدم کنند و راه فرار عراقیها را ببندند. همچنین قرار شد بچههای شرکت نفت غروب قبل از عملیات روی کارون نفت سیاه پخش کنند تا صبح عملیات آن را آتش بزنند و راههای پشتیبانی عراقیها را ببندند؛ همچنین دشمن را بترسانند.
ارتش عراق جزییات عملیاتهایش را به فرماندهان رده پایین نمیگفت و عراقیها در تهاجمهایشان به نتیجه رسیدند که جزییات طرح عملیات را با تمام جزییات برای تمام فرماندهان از لشکر تا دسته بگویند. البته آنها نظرهای اصلاحی فرماندهان را هم میشنیدند و در برخی موارد طرح را اصلاح هم میکردند. همچنین ایرانیها از عملیات فرمانده کل قوا دریافتند باید عملیات را چهار پنج ساعت قبل از نیمه شب آغاز کنند تا به روشنایی روز برنخورند.»
نظر شما