«دلنوشتهها و گِلنوشتهها» مجموعه یادداشتهایی از احمد طالبینژاد است که به تازگی از سوی نشر قطره راهی بازار کتاب شده است.
«گمشده در زمان»، «کارنامه یک عمله خدا»، «روزهای باشکوه»، «کتابها»، «شیخ مصلحالدین مرادی کرمانی»، «صد سال به آن سالها»، «از تاریخ تا اساطیر»، «چرند و پرند»، «فارغ از جنسیت»، «به کجا چنین شتابان؟»، « روایت یک آدم کن ندیده»، «چرا غم در این خانه میسوزد»، «چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من؟»، «روز معلم» و «شهروند درجه دو» دیگر یادداشتهای این کتاب را شامل میشود.
«فتوت بین، جوانمردی نگر، همت تماشا کن»، «کلیه کیلویی چند؟»، «آوای مهر»، «من بنلادن نیستم»، «من نه چنانم که تو گویی»، «در فضیلت دشنام»، «کین درد مشترک»، «خیابان فاطمی به نام کیست؟»، «بیهقی و میزانسن»، «مثل سلمانیها» و «یک شخصیت ملی» نام دیگر یادداشتهای این مجموعه است.
در پیش درآمد این کتاب میخوانیم: «آنچه پیش رو دارید، نوشتههای پراکندهای است که در فاصله یکی دو سال اخیر در نشریات مختلف و گاه به مناسبت جشنوارههای موضوعی در کتابچه راهنمایشان، بر این قلم جاری شده و بیانگر حال و روز نگارنده طی این سالها نیز هست. دورهای که به عزلتی ناخواسته کشانده شدم و تنها مونسم، قلم و این اواخر به دلیل مشکل آرتروز، کیبرد رایانه بوده است. چیزی که سال ها از آن پرهیز میکردم اما از سر ناچاری پذیرفتمش و حالا بهش عادت کردهام. چیز بدی هم نیست هر چند معتقدم آن اتفاقی که در لحظه تماس نوک قلم با کاغذ سفید میافتد و ما را گاه به سویی میبرد که از پیش به آن فکر نکردهایم، در لحظه فشردن دکمهها نخواهد افتاد.»
در یادداشتی با عنوان «در فضیلت دشنام» در این کتاب میخوانیم: «تصور کنید اگر آدمیزاد زبان نداشت و نمیتوانست به هنگام خشم چهار تا فحش به طرف مقابلش بدهد، چه اتفاقی میافتاد! لابد مجبور بود به جان او بیفتد و هم او را زخمی کند و ای بسا از پای درآورد، هم خودش را ناکار کند. به گمان من زبان دشنام فضیلتی است که آدمیان از آن بهره میگیرند تا خشم خود را خالی کنند بیآنکه متوسل به خشونت جسمی شوند. فحش هم از قدیم گفتهاند باد هواست. از این گوش میشنویم و از آن گوش ردش میکنیم. فوقش دلخوری ایجاد میکند که آن هم معمولاً شامل مرور زمان میشود. البته ماهیت دشنام داده شده هم تعیین کننده است. اگر ناموسی باشد، سوزش بیشتر است و گاه ممکن است به خشونت جسمانی و کشت و کشتار هم بینجامد که نمونههای آن را در صفحه حوادث روزنامهها میخوانیم. طرف داشته از جلو خانه رقیب رد میشده، رقیب که از او دلخور بوده فحشی نثارش کرده و طرف هم به تریج قبایش برخورده لاجرم دست به یقه شدهاند و یکیشان که اتفاقا مجهز به سلاح سرد بوده، تیزیاش را درآورده و شکافی در پهلوی آن دیگری ایجاد کرده که برسانندش به بیمارستان، تمام کرده و حالا خر بیار و باقالی بار کن.»
احمد طالبینژاد، نویسنده و منتقد سینما، متولد شهر نایین و دارای مدرک کارشناسی ادبیات فارسی است.
وی صاحب امتیاز و مدیر مسوول ماهنامه هفت بود که در سال 1386 لغو امتیاز شد. وی همچنین نویسنده مجله ماهنامه فیلم است. کتاب «گفتگو با ناصر تقوایی» از اوست.
طالبینژاد تا کنون چند فیلم کوتاه و مستند نیز کارگردانی کردهاست. او به عنوان یک منتقد، اعتقاد دارد که فیلمهای مربوط به زنان را، مردان بهتر میسازند.
کتاب «دلنوشتهها و گِلنوشتهها» نوشته احمد طالبینژاد در شمارگان 400 نسخه به بهای 17 هزار تومان در 287 صفحه به تازگی از سوی نشر قطره منتشر شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما