گزارش ایبنا از نشست «تاریخ علم، ایران و جهان اسلام»
جُرج صلیبا: شمسالدین خَفری، هیئت ریاضی جدیدی برای جهان اسلام ساخت/ توصیه استاد دانشگاه کلمبیا به پژوهشگران تاریخ علم
جُرج صلیبا در میزگرد «تاریخ علم، ایران و جهان اسلام» ضمن تشریح محورهای مطالعاتی خود با اشاره به اینکه خَفری یکی از اصلیترین عالمان هیئت ریاضی در عالم اسلام همچنین در اروپا است، گفت: علمای هیئت مانند شمسالدین خَفری، هیئت ریاضی جدید و ناشناختهای برای یونانیان و حتی برای عالم اسلام پیش از مرگ غزالی ساختهاند.
فرید قاسملو، بهعنوان گرداننده این میزگرد تخصصی در معرفی فعالیتهای علمی و برنامه سفر پروفسور جُرج صلیبا به ایران گفت: صلیبا به دعوت شورای عالی انقلاب فرهنگی به ایران سفر کرده و به مناسبت نامگذاری سال 2015 بهعنوان سال جهانی نور از سوی سازمان جهانی یونسکو، پنجشنبه در دانشگاه کرمان در برنامه بزرگداشت ابنهیثم سخنرانی خواهد کرد. پروفسور برای حضور در این همایش یک پیششرط سفر به «خَفت» شهری در 110 کیلومتری جنوب شیراز را مطرح کرد. سالهاست که وی درباره ریاضیدان قرن هفتم و هشتم هجری، شمسالدین خَفری پژوهش انجام میدهد و آرزو دارد تا موطن این دانشمند را ببیند. قسمت اعظم فعالیت پروفسور در دانشگاه کلمبیا متمرکز بر این موضوع است.
وی افزود: مهمترین کتاب پروفسور صلیبا، درباره کتاب محیالدین ارید، ستارهشناس قرن هفتم هجری است که به زبان عربی در بیروت سه بار تجدیدچاپ شده است. وی چند سالی است در حال پژوهش درباره زندگی شمسالدین خَفری است و کتابچهای نیز در اینباره منتشر کرده است.
چگونگی شکلگیری علم هیئت در عالم اسلام
پروفسور جرج صلیبا در این نشست با ابراز تأسف از مسلط نبودن به زبان فارسی گفت: فارسی را از بین دستنوشتههای نجومی فرا گرفتهام، چراکه 70 درصد از آثار این حوزه به عربی و فارسی نوشته شده است. من در این نشست در سه محور سخنرانی خواهم کرد؛ نخست به رابطه علم هیئت عربی ـ اسلامی، کلاسیک و یونانی میپردازم. واژهای که بر هیئت دلالت کند، در زبان یونانی وجود ندارد و این اصطلاح ساخته تمدن اسلامی است و با این هدف ساخته شده که هیئت را از نجوم جدا کنند.
وی افزود: وقتی به متون عربی ـ اسلامی در حوزه علم هیئت مراجعه میکنیم، بیشتر شاهد رد سنت یونان هستیم تا تأیید آن و میتوان گفت گسستی کامل بین علم نجوم کامل و هیئت اسلامی وجود دارد. پس مهمترین پرسش در این زمینه، چگونگی شکلگیری علم هیئت در عالم اسلام است. در پاسخ به این پرسش توجهم به این مسأله جلب شد که چرا در قرن نهم میلادی یا دوم هجری، نیاز اساسی در زمینه علم هیئت دیده شد.
این استاد دانشگاه کلمبیا عنوان کرد: به مرور توجهم به این موضوع جلب شد که چرا در قرن 9 میلادی برابر با قرن دوم هجری شمسی، یک نیاز اساسی برای مشاهدههای نجومی دیده شد. بههمین دلیل هر پارامتر یا مقدار اساسی که در نجوم یونانی وجود داشت، در سنت جدید رد و مقدار جدیدی به آن اختصاص داده شد.
گسست کامل بین نجوم یونانی و علم هیئت اسلامی
صلیبا با ذکر مثالی ادامه داد: در نجوم یونانی تصور میشد که نقطه اوج خورشید ثابت است، در حالیکه در سنت اسلامی متحرک درنظر گرفته شده است.
وی در نتیجهگیری محور نخست صحبتهایش گفت: گسست کامل بین نجوم یونانی و هیئت در عالم اسلام وجود دارد. از مقطعی به بعد ما شاهد توسعه سنت اسلامی به دنبال جدا شدن از نجوم یونانی هستیم که نتیجه مشاهدات جدید است.
عالم سنت اسلامی عالم خیال و توهم نیست
این استاد علوم عربی و اسلامی دانشگاه کلمبیا در تشریح محور دوم مباحث خود افزود: بعد از رد شدن مقادیر پایه، علمای مسلمان و البته غیرمسلمان چه کاری برای انجام دادن داشتند؟ پرسش از مبانی نظری و ساخت نظری کیهان مطرح شد. در این زمینه یک تعارض اساسی با سنت یونانی وجود دارد، چراکه در سنت یونانی لزومی ندارد بین هر نوع مشاهدهای با هر مبنای نظری، سازگاری باشد و برهمین اساس در سنت یونانی امکان وجود تناقض بین مشاهده ادعاهای نظری وجود دارد.
صلیبا توضیح داد: به بیان دقیقتر این تناقض بین دو موضوعِ توجیه مشاهده و تبیینهای کیهانشناختی و فلسفیای که برای مشاهدات وجود دارد، مطرح است. بهعکس در سنت اسلامی، کاملا ضرورت داشته که بین صورتبندی نظری و بیان فیزیکی انطباق وجود داشته باشد. عالم سنت اسلامی، عالم خیال و توهم نیست، بلکه عالم باید واقعی باشد در حالیکه تمایز بین عالم واقعی و عالم تخیلی در سنت یونانی مورد توجه نیست.
وی ادامه داد: در سنت یونانی، بین نجوم و احکام نجوم خلط وجود دارد، بهطوریکه هر دو این شاخهها یک رشته تلقی میشوند، اما در سنت اسلامی بهطور دقیق، کلمه هیئت یا علم هیئت با هدف تفکیک این دو خلق میشود. برهمین اساس در عالم اسلام دوگونه منجم وجود دارد، یک دسته افرادی که به هیئت و دسته دوم افرادی که به علم احکام نجوم میپردازند.
ترجمه از عربی به لاتین، محور حرکت علمی در دوره رنسانس
این پژوهشگر علوم اسلامی و عربی گفت: سومین محور بحث، بررسی تأثیر علم جدید هیئت در عالم اسلام بر اروپای قرون وسطی و بهویژه دوره رنسانس است. در دوره میانه، فعالیت علمی بهطور تقریبی به ترجمه عربی به لاتین محدود است، بنابراین به ندرت تحلیل دیده میشود. منجمان اروپایی در دوره رنسانس به نتایج تلاشهای علمی دانشمندان اسلامی در مقایسه با یونانی علاقهمند میشوند، بنابراین منجمان اروپایی تا قرون 17 و 18 متون عربی را مطالعه میکردند، متونی که هنوز در کتابخانهها موجود است.
توجه دانشمندان قرن 17 آکسفورد به دستنوشتههای عربی
صلیبا در ادامه اظهار کرد: یادداشتهایی به زبان لاتین در حاشیه این کتابها وجود دارد که معنای متن را تشریح کرده است. استادان و پروفسورهایی در آکسفورد در قرن 17 میلادی مشغول جمعآوری دستنوشتههای عربی بودند؛ تلاشی که با هدف استفاده از نتایج علمی در عالم اسلام صورت گرفت. کتابی در این زمینه با عنوان «علوم اسلامی و ساخت رنسانس اروپایی» منتشر کردهام.
وی افزود: مطالعه تاریخ تمدن اسلامی بهویژه جایگاه علم در این تمدن، چهارمین محور مطالعاتی من است؛ مطالعاتی که مستقل و متمایز از مطالعات قرن نوزدهم است. وجود پیوستگی بین علوم اسلامی با علوم یونانی، تصور اصلی در مطالعات تاریخ تمدن اسلامی در قرن نوزدهم است؛ موضوعی که در جریان مطالعات من محل پرسش قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه کلمبیا ادامه داد: طبق رویکرد کلاسیک که ممکن است در بسیاری مراکز علمی شایع باشد، عقیده بر این است که هیچ مستند تاریخی مهمی در عالم اسلام بعد از مرگ غزالی نوشته نشده است. طبق تحقیقاتی که انجام دادهام، برعکس این اعتقاد، اصیلترین و مهمترین نتایجی که در سنت اسلامی گرفته شده، بعد از مرگ غزالی بوده است؛ سنتی که ادامه داشته تا جایی که تا قرن 16 و 17 میلادی ادامه پیدا کرده و حتی شاید افرادی میتوانند ادعا کنند که تا قرون 18، 19 و 20 نیز تداوم داشته است.
پروفسور صلیبا گفت: علمای هیئت مانند شمسالدین خَفری، هیئت ریاضی جدید و ناشناختهای برای یونانیان و حتی برای عالم اسلام قبل از مرگ غزالی ساختهاند. خَفری یکی از اصلیترین عالمان هیئت ریاضی در عالم اسلام همچنین در اروپا است.
«اعتبار» ریشه قرآنی دارد
وی با اشاره به ابنهیثم اظهار کرد: ابنهیثم از اصطلاح «اعتبار» مبنی بر تجربه کردن استفاده میکند. محققی به نام عبدالحمید صبرا در قرن بیستم ادعا کرده که «اعتبار» از سنت یونانی اخذ شده است. نیازی نیست فرض کنیم که این کلمه از سنت یونانی گرفته شده، در حالیکه این اصطلاح از قرآن آمده است؛ در قرآن آیه «فاعتبروا یا اولیالابصار» به سنت فقه منتقل شده است و مفسران بسیاری کتابهای فراوانی در تشریح مفهوم اعتبار نوشتهاند؛ دریافت و فهم جدید به دنبال مشاهده دوباره اطراف را «اعتبار» تعریف کردهاند.
این اندیشمند لبنانی افزود: رساله «فیالاعتبار» عبدالرحمن خازمی، مهمترین دستنوشته درباره تبیین نظرم درباره ریشه اسلامی اعتبار است که در کتابخانه سپهسالار نگهداری میشود. در ترجمه متون یونانی، اصطلاحی شبیه «اعتبار» که به «مقابله» ترجمه شده، وجود داشته است و منظور این است که در مشاهده از درسهایی که میدانیم، استفاده کنیم. ابنهیثم نیازی نداشته که در اینباره به سنت یونانی توجه کند، چراکه این مفهوم در آراء دانشمندان اسلامی وجود داشته است. اعتبار، در حقیقت فعالیتی حاصل از مشاهدات ماست که یاد میگیریم و پژوهش میکنیم و این مساله مبنایی برای تجربه است. فخرالدین رازی هم اعتبار را پایه تولید علم و معرفت میدانست.
«اعتبار» در متون یونانی راه به جایی نمیبرد
حسین معصومیهمدانی در تکمیل سخنان صلیبا درباره این بحث گفت: با پروفسور صلیبا موافقم که با توجه به دیدگاه ابنهیثم، جستجو برای ریشه لغوی «اعتبار» در متون یونانی چندان راه به جایی نمیبرد اما در دیدگاه صبرا نکته دیگری وجود دارد. وی به دنبال اثبات این موضوع نیست که بگوید ابنهیثم اعتبار را از کتابهای نجومی گرفته، بلکه تأکید دارد که از عمل منجمان به این مفهوم رسیده است. از دیدگاه صبرا، اعتبار مفهومی کمی عمومیتر است، در حالیکه اعتبار در معانی مختلف مانند نگاه کردن بهعنوان یک ابزار است؛ یعنی برخلاف نظر صبرا که اعتقاد داشت عموما منجمان از نتایج مشاهداتی برای تأیید مدلهای خود استفاده میکردند، در کار ابنهیثم اینگونه نیست و اعتبار مفهومی است که مشاهدات به نتایج جدید منجر میشود. صبرا با همه حقی که به گردن ابنهیثمشناسها دارد، در این بخش اشتباه کرده است.
اعتبار، وادار کردن عقل به تولید علم جدید است
صلیبا با تأیید تحلیل معصومیهمدانی درباره مفهوم اعتبار از منظر ابنهیثم ادامه داد: در یونانی واژهای که به اعتبار ترجمه شده، معانی مختلفی دارد، اما در سنت عربی و فقه و تفسیر وقتی از اعتبار صحبت میشود، معنای تولید علم جدید، درنظر است. در فلسفه ابنرشد، فخرالدین رازی و بهویژه در آرای فقهی آیتالله سیستانی این معنا وجود دارد؛ مفهومی که تداوم پیدا کرده است. آیتالله سیستانی در تفسیر اعتبار در کتاب فقهی خود آورده است: «اعتبار، وادار کردن عقل به تولید علم جدید است.» ما هم از مفهوم تجربه این تعریف را درنظر داریم.
وی در ادامه درباره ارتباط متون متقدم و متون اسلامی اظهار کرد: کلمه هیئت نخستینبار در قرن سوم هجری قمری در کتاب تألیفی «الهیئة» آورده شده است. رصدگرانی که در قرن نهم میلادی در بغداد بودند، فقط نتایج اشتباه بطلمیوس را نقد نمیکردند، بلکه روش را نقد کردند؛ مانند ابداع روش جدید مطالعه رصد خورشید.
این استاد علوم اسلامی و عربی افزود: در آثار طوسی و چند تن دیگر، نقطه اتصال بازنمایی ریاضی و واقعیت فیزیکی شکل میگیرد و عالم خیال کنار گذاشته میشود؛ هدفی که ابنهیثم و بطلمیوس به آن دست پیدا نکردند. در رساله «ترکیب الافلاک» جرجانی سعی شده تا راهحلهایی برای مسائل نجومی یونان مانند حل معدلالمسیر پیدا شود. جرجانی از معلمش ابنسینا پرسیده که آیا هیچگاه به این مسأله فکر کرده است و ابنسینا در پاسخ گفته که مسأله را حل کرده، اما پاسخش را نمیگوید، چراکه هدفش تلاش جرجانی برای پیدا کردن راه حل بوده است، در حالیکه جرجانی معتقد بوده که این مسأله هیچگاه حل نشده است.
صلیبا گفت: رقابتهای مختلفی برای حل مسائل مختلف در زمان ابنسینا وجود داشته و تلاش میشد تا یک نقطه اتصال بین حفظ پدیدارها و ساخت مدلهای فیزیکی صورت گیرد. قطبالدین شیرازی درباره جرجانی گفته که وی نمیدانسته این نکته را چگونه بیان کند. شمسالدین خَفری، در علم هیئت در بالاترین نقطه ایستاده است. وی رسالهای با عنوان «حل ما لاینحل» دارد که از دانشکده الاهیات فردوسی به دست آوردم.
سهم دانشمندان فارسیزبان در علم هیئت و نجوم
وی درباره سهم دانشمندان فارسیزبان در علم هیئت و نجوم ادامه داد: ابتدا باید بین زبان فارسی مردمی که در خانه صحبت میکنند و متن نجوم یا هیئت نظری تفاوت قائل شد. کتابهای تئوری این مباحث برای مصارف خانگی و عمومی نوشته نمیشد و به هر حال در تمدن اسلامی علاوه بر اعراب و ترکها، ابنسینا و جرجانی و دیگران هستند. بحثهای نظری دانشمندان فارسیزبان، عموما عربی تولید شده، اما احکامالنجوم مانند «زیجها» عمدتا به فارسی نوشته شدهاند. بررسی دلایل نوشتن به زبانهای مختلف از سوی یک فرد واحد، موضوع جالبی برای پژوهش است که دانشجویان میتوانند آن را دنبال کنند. بهنظر میرسد این موضوع یک مسأله فرهنگی و تمدنی است و بهعبارتی دیگر مسأله تکنیکال زبانها نیست.
این استاد دانشگاه کلمبیا در ادامه درباره اصالت علم در جهان اسلام عنوان کرد: بحث از هیئت به معنای صحبت از مقولهای کاملا متفاوت از عالم یونان است؛ علمی که به قصد نقد سنت یونانی نوشته شده است. اگر بهطور کلی صحبت کنیم و به مصادیق اشاره نداشته باشیم، هرچیزی میتوان گفت. حتی راجع به ادبیات هم میتوان گفت که یونان در ادبیات خود تراژدی دارد که ایران ندارد؛ به هر حال محور اصلی بحث من، مشخصا علم هیئت است.
تمایز بین علم هیئت و احکام نجوم با گذشت زمان
صلیبا درباره احکام نجوم افزود: ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» در مسأله احکام نجوم، سنتهای مختلف یونانی و هندی را تلفیق میکند. در کتاب «ریحانه بنت حسین» خوارزمی آمده که هرچند 80 درصد هیئت به معنای دقیق ریاضی محض است، اما در بحث احکام نجوم اشاره میکند که اعتماد من به این علم از سایر علوم کمتر است. اما نکته جالب توجه، استفاده وی از همه سنتهای علم هیئت آن زمان است. دانشمندانی مانند قطبالدین شیرازی، هرچند راجع به فلسفه و احکام آثاری دارند، اما هیچ نوشتهای درباره احکام نجوم ندارند. هرچه در طول تاریخ به جلو حرکت میکنیم، تمایز بین دو بخش علم هیئت و احکام نجوم عمیقتر میشود.
وی همچنین درباره علم دینی گفت: باور کاذبی درباره علم دینی وجود دارد و بهعبارتی دیگر باور علمی از سایر تقیداتی که ممکن است درباره علم وجود داشته باشد، کاملا جداست.
ریاضیات مانند هنر یا منطق است
این پژوهشگر علوم اسلامی در پاسخ به پرسش داورپناه، معاون فرهنگی موسسه خانه کتاب، درباره مهمترین نکات شخصیت علمی شمسالدین خَفری اظهار کرد: خفری تنها عالم بزرگ علم هیئت است که در هیئت نظری تلاش کرده و نتیجه گرفته که ریاضیات علم نیست و صرفا ابزار حل مسأله است. در خود ریاضیات هیچ حقیقتی وجود ندارد، بلکه حقیقت در عالم فیزیکی است که ما بررسی و مطالعه میکنیم. میتوانیم روشهای متعدد و نامتناهی ریاضیاتی داشته باشیم که میتواند فرایند رسیدن به یقین باشد، اما خودش علم نیست و حقیقت ندارد؛ مقولهای که تا اواخر قرن 19 فهمیده نشد. ریاضیات در دپارتمان علوم دانشگاه کلمبیا تدریس نمیشود. ریاضیات مانند هنر یا منطق است. شاید درباره ریاضیات اغراق کردم، اما تلقی از ریاضیات ورزش ذهن است.
صلیبا خطاب به پژوهشگران جوان حوزه تاریخ علم توصیه کرد: «اقراء میراثکم» و «قرأت المیراث فضیله.»
نظر شما