عصبشناسان به این نتیجه رسیدهاند که خواندن رمان میتواند کارکرد ذهن را در سطوح مختلف افزایش دهد. آزمایشهای جدیدی بر مبنای تأثیر خواند داستان روی ذهن در دانشگاه «اموری» در ایالت «آتلانتا» صورت گرفته و مقالهای نیز در این زمینه با عنوان «تأثیرات بلندمدت و کوتاهمدت رمان بر اتصالات مغز» اخیرا در مجله تخصصی «اتصالهای مغز» به چاپ رسیده است.
عادت کتابخوانی در عصر دیجیتال در حال تکامل است. آمارها درباره تعداد افرادی که در این دهه نسبت به دهه قبل داستان میخوانند بسیار متفاوت است. گرایش جدیدی در جامعه وجود دارد که در آن افراد سعی میکنند آثار داستانی و رمان بخرند و اطلاعات غیرداستانی مانند اخبار،حوادث، و اطلاعات را از اینترنت پیگیری کنند.
«کارول فیتز جرالد»، یکی از اعضای «شبکه گزارش خبر» که در تلاشند پلی بین خواننده و نویسنده آثار داستانی بزنند و همانند بسیاری از سایتها، واسطه چنین ارتباطی نیز هستند، میگوید: «مردم دنبال راه فرار هستند. در چند صفحه داستان آغاز، تکمیل، و پایان مییابد. بسیاری از اتفاقات دنیای کنونی چنین نیست. در داستان راه فراری وجود دارد. در واقعیت هیچ گریزی نیست.»
آخرین باری که داستان خوبی خواندید چه زمانی بود؟
آیا شما جزو آن دسته افراد هستید که خواندن داستان را دوست دارند؟ بسیار عجیب است که طبق آمار 42 درصد از فارغالتحصیلان دانشگاه پس از اتمام تحصیل اصلاً کتاب نمیخوانند. طبق آماری مشابه افراد به دلایل مختلف داستان میخوانند. عدهای به مشاهده اتفاقات شخصی فردی دیگر علاقه دارند، گروهی مشاهده عقاید و اتفاقات جدید در داستان برای آنها جذابیت دارد و گروه سوم معتقدند داستان این فرصت را به آنها میدهد تا زندگی را در نقش فرد دیگری تجربه کنند.
طبق نتایج این مطالعه خواندن آثار داستانی گریزی از اطلاعات تصویری تلویزیون نیز هست. بسیاری معتقدند بهتر است اتفاقات را در ذهنشان همانطور که میخواهند تصویر کنند.
یکی دیگر از فواید خواندن داستان این است که اگر پدر فرزندی 6 ساله باشید میتوانید اتفاقات کودک 6 ساله را تجربه کنید و از نقش عادی خود در زندگی دور شوید و پس از بازگشت از دنیای کتاب نقش اصلی خود را بهتر ایفا کنید.
با اینکه سرانه مطالعه داستان نسبت به قبل افزایش یافته اما این محققان معتقدند تماشای برنامههای تلویزیون باید کمتر شده و زمان آن به خواندن داستان اختصاص داده شود.
یکی از مشکلات تماشای تلویزیون این است که «تئوری ذهن» را تضعیف میکند. «تئوری ذهن» توانایی نسبت دادن عقاید، اهداف، علایق، و علوم مختلف از یک فرد به فردی دیگر و درک این موضوع که افراد ممکن است علایق، اهداف، و عقایدی متفاوت از ما داشته باشند، است.
متأسفانه تلویزیون در بین رسانههای جمعی به این نقش ذهن کمکی نمیکند و تئوری ذهن را به شدت کاهش میدهد. مقالهای با عنوان «ارتباط بین نمایش تلویزیونی و تئوری ذهن در کودکان پیشدبستانی» در نوامبر سال 2013 در مجله «ارتباطات» به چاپ رسید. محققین دریافتند کودکان پیشدبستانی که در اتاق شخصی خود نیز تلویزیون دارند درک پایینتری از عقاید و علایق دیگران دارند و پیشرفت ذهنیشان نیز کندتر است. در عین حال هر روز علاقه کودکان به تلویزیون و شبکههای اجتماعی بیشتر میشود.
خواندن کتاب ذهن را تقویت میکند
تغییرات حاصلشده از خواندن داستان در غشای چپ مغز که محل یادگیری زبان و اندام حرکتی است مورد آزمایش قرار گرفت. عصبهای این قسمت از مغز سبب میشود انسان احساس کند کاری انجام میدهد که در واقع در حال انجام دادنش نیست. پدیدهای که «شناخت تخیلی» نامیده میشود. مثلاً تصویرسازی در ورزش-تصور بسکتبال بازی کردن سبب میشود آن قسمت از عصبهای مغز که مربوط به بازی بسکتبال است فعال شوند.
«گرگوری برنز» عصبشناس و استاد دانشگاه که رهبری این تحقیق را به عهده داشت میگوید: «تغییرات عصبشناختی در مغز نشان داده خواندن رمان توانایی انتقال جسمی افراد به جسم شخصیت اصلی داستان را دارد، و توانایی گذاشتن خود جای فردی دیگر قدرت تئوری ذهن را افزایش میدهد.»
وی میافزاید: «داستان زندگی ما را شکل داده و در بعضی موارد نمایانگر شخصیت یک فرد است. هدف ما درک چگونگی ورود داستان به مغز و کارکرد آن است.»
عصبشناسان خواندن رمان را به داستان کوتاه ترجیح میدهند چون طول و عمق رمان به خواننده اجازه میدهد در محرکهای گوناگون ذهنی شرکت کنند و تحریکات ذهن در زمانهای متفاوت را بسنجند.
محققان از 21 دانشجوی دوره کارشناسی در حال استراحت، آزمایش ام آر آی گرفتد. سپس از آنان تقاضا شد بخشی از کتاب «پمپئی» نوشته «رابرت هریس» را در 9 شب متوالی بخوانند. ذهن دانشجویان هر روز صبح مورد آزمایش قرار گرفت و پس از پایان، پنج روز دیگر این آزمایش تکرار شد.
نتیجهگیری: خواندن داستان «تئوری ذهن» و «شناخت تخیلی ذهن» را بهبود میبخشد
آزمایشها، ارتباط زیادی بین عملکرد مغز دانشجویان در صبح پس از مطالعه نشان داد. نقاط بهبود یافته شامل غشای چپ مغز، قسمت مربوط به درک زبان، و شیار مرکزی مغز که مرتبط به احساسات و اندام حرکتی است، میشود.
توانایی همذاتپنداری با شخصیتهای داستان توان مهرورزی را در انسان افزایش میدهد. البته این موضوع نتیجه مستقیم این تحقیق نیست اما میتوان چنین برداشت کرد که اگر فرزندانمان را به خواندن کتاب و نه تماشای برنامههای تلویزیونی تشویق کنیم تئوری ذهنی و مهرورزی به افراد رنجکشیده دیگر را در آنان تقویت کردهایم.
خواندن یک داستان خوب به خواننده اجازه پرواز در تخیلاتش را میدهد. رمان سبب میشود مشکلات روزانه خود را فراموش کنید و وارد دنیایی فانتزی شوید که میتواند در ذهنتان به واقعیت تبدیل شود. نسخه سینمایی یک اثر هیچوقت به خوبی خود کتاب نیست. بهترین جلوههای ویژه یک فیلم نیز توان تخیل و تصویرسازی ذهن انسان را ندارد.
«برنز» در پایان تحقیق نتیجه میگیرد که خواندن رمان شبکههای مغز را حتی برای چند روز بار دیگر شکل میدهد و این شکلسازی برای کودکان بسیار حیاتی است. بنابراین کتاب بخوانید و فرزندانتان را به کتابخوانی تشویق کنید.
نظر شما